عاشقانه های فاطیما
809 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


#ترا_دوست_دارم
که از شیوع ِ ِنگاه ِتو
عشق دوباره زاده میشود
و شعر درجستجوی معنا
بی تاب

"ترا دوست دارم"
که در مخاطره ی حضور ِممتدی
آنجا که سینه به سینه
نامت را ترانه میخوانند
وبودنت را
خوش ترین اتفاق

"ترا دوست دارم "
اگرچه دور از من
اما نزدیک ترینی
که در قلمروی عشق
همیشه بی مکانی ست ..
و دل تا ابدیت ممکن
مسحور ِبی زمانی ..

"ترا دوست دارم " ..
واین اعتراف کوچکی نیست..

#نیلوفرثانی
@asheghanehaye_fatima


"تو را دوست دارم "
که از شیوع ِ ِنگاه ِتو
عشق دوباره زاده میشود
و شعر در جستجوی معنا بی تاب

"تو را دوست دارم"
که در مخاطره ی حضور ِممتدی
آنجا که سینه به سینه
نامت را ترانه میخوانند
وبودنت را
خوش ترین اتفاق

"تو را دوست دارم "
اگرچه دور از من
اما نزدیک ترینی
که در قلمروی عشق
همیشه بی مکانی ست ...
و دل تا ابدیت ممکن
مسحور ِبی زمانی ...

"تو را دوست دارم "
و این اعتراف کوچکی نیست...


#نیلوفرثانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیش از رفتن َت
مرا ببوس
فصل عبور که بگذرد
بوسه ها تلخ خواهد شد..

#نیلوفرثانی


@asheghanehaye_fatima
پَرم دادی
پروانه شوم
من دلم
به پیله ی ِ دستان ِتو
خوش بود ...


#نیلوفرثانی


@asheghanehaye_fatima
از تاثیر درد
بامن نگو
من که در سینه ترکشی
همیشگی دارم ...

#نیلوفرثانی
📷:Natasha Shatrovskaya

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


‌‌‏

میبوسم لب هایت را
و جهان
خاموش ِنجوای عاشقانه های بوسه میشود
که بی هیچ کلام
که بی هیج آغشتگی ِمرموزانه ی حرف
که بی هیچ اغراق ِاجباری
نزدیک ترین به تو
از عشق میگوید

به اشارتی از جنس نور
که میپاشد به اندرون ِتاریک ِتنهایمان
به قرینه های دوخته ی ِمشترک
به تلاقی ِعنان و اشتیاق
به خواستن ِمصرانه ی طعم ِشهدگون
به حرفهای ناگفته ی بسیار
و ظهور هزار مصرع ِبداهه ی ِردیف ِشعر
و بی پردگی ِاحتیاط های ِدیوار

دریغ که ازاین رهگذرِ زود هنگام ِگذشت
جز طعم همین بوسه نمی ماند
جز همین خاطره ی ِوسوسه انگیز ِسالها
همین یگانگی ِاحساس ها
و زمان در گمگشتگی مخفیانه ی حسرت انگیزش
جز در تجسم آن لحظه
پرفروغ نمی ماند

میگذرد و روزی یادت خواهد آمد
یک خاطره ی بوسه حتی
به هزار روز زندگی بی رمق می ارزد
به هزار بیهودگی ِعادت نشین ِتکرار

میبوسمت و در دلم
نیلوفری در مرداب
برعشوه های باد میرقصد..


#نیلوفرثانی
#شعر_بلند
@asheghanehaye_fatima

"وقت ِرویاها"

چقدر فرصت داریم به رویاهایمان رنگ حقیقت بزنیم؟
،همان هایی که همیشه دلمان میخواسته انجام دهیم و نشده ، همان هایی که اگر برگردیم به ته ته های ذهن و دلمان ، پیدایشان میکنیم که شکل یک کار انجام نشده باقی ماندند و هستند ؟
،همان هایی که میدانیم تحققش ،حال خوشی برایمان رقم میزنند ، چقدر میتوانیم و جسارت داریم انهارا بیرون بیاوریم و به سمت انجامش برویم ؟ هرچقدر دور و دست نیافتنی باشند ..
امروز روز کاوش رویاهاست و مخاطره ی انجامش ... بی وقت تلف کردنی برویم سراغشان ... گاهی خیلی زود دیر میشود ... گاهی زندگی شاید همین رویایی ست که باید انجامش دهیم .... همین دلخواسته ای که سالها یا فراموشش کردیم یا عقب انداختیمش ... گاهی گره ی این حال گرفته امان ،همین انجام رویایمان ست ..
پس دست رویایتان را بگیرید ،همین امروز .... تا زمان باقی ست ...

#نیلوفرثانی


... روزتان با شروعی تازه ، همراه باد ،تکرار زندگی را فقط با عشق و اندیشه زیبا میشودکرد ...
#روزنوشت
@asheghanehaye_fatima



میگه : "اگه روزی عاشق کسی باشم ، بهش میگم..."
میگم :" اما سکوت بهتره..فقط نگاه.."
میگه :" "سکوت تعبیرش سخته.."
میگم : "کلمه ها هم ...."
میگه :" سکوت سو تفاهم میاره .."
میگم : "اما چشم ها نه .."




#نیلوفرثانی
@asheghanehaye_fatima



بعضی آدمها را دیده اید؟ اشکشان دم مشک شان است، نه اینکه همیشه اینطور بوده باشند ها، از همان هایی که همیشه با هر اتفاقی اشکشان سرازیر بوده، نه ...!
از یک وقتی آنقدر دل نازک شده اند که با کوچکترین تلنگری چشم شان خیس می شود، از یک زمانی، از همان وقتی که دلشان طوری شکست که دیگر خوب شدنش محال شد ... یا از آن وقتی که زخمی برداشتند که حتی با مرهم زمان هم التیام نمی گیرد ...
بعضی آدمها رنجی را تجربه کرده اند که اگرچه قوی ترشان می کند اما دلشان می شود یک پرنده ی کوچک ... به آنی می گیرد ... به اشاره ایی بغض می کند ...
گاهی این رنج ها از طرف آنهایی می رسد که عزیزترین مان هستند و شاید خودشان هم ندادند چطور دل مارا اینطور نازک کرده اند آنقدر نازک که آنطرفش پیداست، آنقدر نازک که هردو سمتش همیشه ابری و بارانی ست ... آنقدر نازک که با شعری ، آهنگی ،تصویری ، دلش می خواهد های های گریه کند ...
این می شود که از یک جایی به بعد اشکش می شود دم مشکش و چشم هایی که همیشه نمدار ست ...
گاهی اما تمام اشکها را بدرون می ریزد بی آنکه کسی هیچ قطره ای ببیند ...
راستی بی هیچ صدا گریه کردن را دیده اید؟



#نیلوفرثانی
@asheghanehaye_fatima




جنگ را به چشم های تو باختم
از خاکریزی که بوی عطش میداد
از خط ِخونبار ِجنون
از مرزهایی که با عشق
"در " می ساخت

جنگ را به تب ِدیدار باختم
به شوق بوسه های شفابخشت
به جبران ِیک عمر سکوت ِاین آبادی
به پیراهن ِسفید ِ در بادت


جنگ خاطره می بافد
از طرح تسخیر اندامت
از نقش عریان ِرویاها
از تماس صلح با دستانت

حال خوشی ست اینبار
در شکست و تسلیمم
برفراز این شهر رخدادی ست
ماه می بارد از بامش..

#نیلوفرثانی
@asheghanehaye_fatima




خودش را
دست هایش را
صدایش را
تنهایی اش را
برداشت و برد
حالا حجمی بزرگی از دوست داشتنت
در شهر
در دلتنگی
در شعر
در خیال
در نت های موسیقی
جابجا میشود
وهوا پر میشود
از سیالیت عشق
در ریه های مبتلا
آدم بهمین سادگی
نامریی میشود ..

#نیلوفرثانی
@asheghanehaye_fatima
#گفتگو
✏️
میگه : عاشق اونی نیست که یباربگه تا ا بد می مونم یبار بگه نه نمیتونم دیگه ،باید برم ...
عاشق اونی ِکه بود ونبود با کسی که دوستش داره ،میشه براش زندگی ، هوا ،نفس ..

میگم : عاشق که یه آدم فضایی نیست ، یا یه قهرمان افسانه ای ... عاشق هم یه آدمه که خیلی وقتا کم میاره .... خیلی وقتا بین مردن و زنده بودن، دست وپا میزنه ...
عاشق اونیکه تاهمیشه عاشق باشه چه بمونه چه بره ..



#نیلوفرثانی
#من_و_تو
@asheghanehaye_fatima




خواستیم از کلمه بگذریم
سکوت حاکم شد
خواستیم از سکوت بگذریم
دنیا لبریز هیاهوی ِبی انتها شد
خواستیم ازهیاهو بگذریم
تنهایی انبوه شد
خواستیم از تنهایی بگذریم
دست به دامن ِعشق شدیم
عشق بود اما تنهایی، هزار برابر شد
و بعد هرچه کردیم
از تنهایی خلاص نشدیم
ماندیم و ماندیم تا همه چیز تمام شد ..

#نیلوفرثانی
#روزنوشت
@asheghanehaye_fatima



دلش میخواست ساعت ها تو همون حال بمونه
کسی یا چیزی نیاد تکونش بده یا ازحال خودش بیرونش بیاره
همونطوری وسط کلی برف و سرما و یخزدگی
وقتی اونقدر بی حسی که نمیتونی دست و پاتو تکون بدی یا حتی پلکاتو باز کنی
انگشتای کرخت شده و خشک شده .. و بی وزنی...
شبیه پرکاهی که با اولین باد ،می پری..
دلش میخواست باهمین خواب عمیق زمستونی دیگه بیدار نشه
میفهمید کم کم جایی میره که برگشتی به این دنیای شلوغ و کثیف نداره، دنیایی که توش هیچ اهمیتی نداره ...
وچه بهتر وسط سفیدی برف غرق این رویا بشه ...
خیابون بی عابر و بارش برف هنوز ادامه داشت
"یک نفر پشت پنجره ی اتاق ش ،از شادی می پرید
یک نفر درسکوت خیابان ، جان میداد ... "

#نیلوفرثانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بيا زندگي را
ميان دو حضور
دوبوسه
دو آغوش
زنده كنيم
وقتي دراين دوري
تا بن بست تباهي
راهي نيست...

#نیلوفرثانی

@asheghanehaye_fatima