@asheghanehaye_fatima
امروز چه روزی است؟
ما خود تمامی روزهاییم ای دوست
ما خود زندگیایم به تمامی ای یار
یكدیگر را دوست میداریم و
زندگی میكنیم
زندگی میكنیم
و یكدیگر را دوست میداریم
و نه میدانیم زندگی چیست
و نه میدانیم روز چیست
و نه میدانیم عشق چیست...
#ژاک_پره_ور
#شاعر_فرانسه 🇫🇷
ترجمه: #احمد_شاملو
امروز چه روزی است؟
ما خود تمامی روزهاییم ای دوست
ما خود زندگیایم به تمامی ای یار
یكدیگر را دوست میداریم و
زندگی میكنیم
زندگی میكنیم
و یكدیگر را دوست میداریم
و نه میدانیم زندگی چیست
و نه میدانیم روز چیست
و نه میدانیم عشق چیست...
#ژاک_پره_ور
#شاعر_فرانسه 🇫🇷
ترجمه: #احمد_شاملو
@asheghanehaye_fatima
:
لب هایت را
بیشتر از تمامی کتاب هایم
دوست می دارم
چرا که با لبان تو
بیش از آنکه باید بدانم
می دانم
لب هایت را
بیشتر از تمامی گل ها
دوست می دارم
چرا که لب هایت
لطیف تر و شکننده تر از
تمامی آن هاست
لب هایت را
بیش از تمامی کلمات
دوست می دارم
چرا که با لب های تو
دیگر نیازی به کلمه ها
نخواهم داشت
#ژاک_پره_ور
:
لب هایت را
بیشتر از تمامی کتاب هایم
دوست می دارم
چرا که با لبان تو
بیش از آنکه باید بدانم
می دانم
لب هایت را
بیشتر از تمامی گل ها
دوست می دارم
چرا که لب هایت
لطیف تر و شکننده تر از
تمامی آن هاست
لب هایت را
بیش از تمامی کلمات
دوست می دارم
چرا که با لب های تو
دیگر نیازی به کلمه ها
نخواهم داشت
#ژاک_پره_ور
@asheghanehaye_fatima
❑برای تو ای یار
رفتم راستهی پرندهفروشها و
پرندههایی خریدم
برای تو ای یار
رفتم راستهی گلفروشها و
گلهایی خریدم
برای تو ای یار
رفتم راستهی آهنگرها و
زنجیرهایی خریدم
زنجیرهای سنگینی برای تو ای یار
بعد رفتم راستهی بردهفروشها و
دنبال تو گشتم
اما نیافتمت ای یار.
■ژاک پرهور
■ترجمه: #احمد_شاملو
#ژاک_پره_ور
❑برای تو ای یار
رفتم راستهی پرندهفروشها و
پرندههایی خریدم
برای تو ای یار
رفتم راستهی گلفروشها و
گلهایی خریدم
برای تو ای یار
رفتم راستهی آهنگرها و
زنجیرهایی خریدم
زنجیرهای سنگینی برای تو ای یار
بعد رفتم راستهی بردهفروشها و
دنبال تو گشتم
اما نیافتمت ای یار.
■ژاک پرهور
■ترجمه: #احمد_شاملو
#ژاک_پره_ور
@asheghanehaye_fatima
من آن پرنده را که می خواند در سر من
و مدام می گوید که دوستم داری
و مدام می گوید که دوستت دارم
من آن پرنده ی پُرگویِ پُرملال را
صبح فردا خواهم کشت
#ژاک_پره_ور
من آن پرنده را که می خواند در سر من
و مدام می گوید که دوستم داری
و مدام می گوید که دوستت دارم
من آن پرنده ی پُرگویِ پُرملال را
صبح فردا خواهم کشت
#ژاک_پره_ور
@asheghanehaye_fatima
ﺳﻪ ﮐﺒﺮﯾﺖ ، ﯾﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ
ﺍﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻮ
ﺩﻭﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﺳﻮﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﻟﺒﺎﻧﺖ
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻏﻠﯿﻆ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺴﭙﺮﻡ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﻭﺍﻧﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ...
#ژاک_پره_ور
ﺳﻪ ﮐﺒﺮﯾﺖ ، ﯾﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ
ﺍﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻮ
ﺩﻭﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﺳﻮﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﻟﺒﺎﻧﺖ
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻏﻠﯿﻆ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺴﭙﺮﻡ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﻭﺍﻧﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ...
#ژاک_پره_ور
@asheghanehaye_fatima
هزاران هزار سال
کفایت نمی کند
برای شرح
آن لحظه ی جاوید
که مرا در آغوش کشیدی
که تو را در آغوش کشیدم
سپیده دمی در روشنای زمستان
در پارک مونسوری
در پاریس
در پاریس
روی همین زمین
زمینی که یک جرم آسمانی است .
■ژاک پرهور
■ترجمه :غزال صحرائی
#ژاک_پره_ور
هزاران هزار سال
کفایت نمی کند
برای شرح
آن لحظه ی جاوید
که مرا در آغوش کشیدی
که تو را در آغوش کشیدم
سپیده دمی در روشنای زمستان
در پارک مونسوری
در پاریس
در پاریس
روی همین زمین
زمینی که یک جرم آسمانی است .
■ژاک پرهور
■ترجمه :غزال صحرائی
#ژاک_پره_ور