تخت يكنفره
پتوي يكنفره
ميز
و تنها يك صندلي
اينها
لوازم خانگي نيستند
لوازم تنهايي اند
#مهدي_اشرفي
@asheghanehaye_fatima
پتوي يكنفره
ميز
و تنها يك صندلي
اينها
لوازم خانگي نيستند
لوازم تنهايي اند
#مهدي_اشرفي
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
به سربازهای فراری از جنگ فکر میکنم
به جنگهای فراری از سربازان
به پرچم کشورم
که آنقدر عقب نشینی کرد
که حالا آن را
از توی کمد بر میدارم
میپوشم
و هر روز به اداره میروم
کنارم بخواب عزیزم
بگذار
انگشتانت تنها
ده راه رسیدن به تو باشند
بگذار نوازشت کنم
با این که میدانم
این دست
خیابانیست
که به پنج کوچه بن بست میرسد
در من
سربازی فراری از جنگي ست
که جنگ را
می خواند
می نویسد
بازی میکند
و در جنگ زندانیاش کردهاند
⬜️
حالا که خانهها خراب شده اند
از آجرها
برایم بدنی بساز
و تنها
جای یک آجر را
خالی بگذار در سینهام
#مهدي_اشرفي
#مجموعه_شعر_اتاق_پرو
#نشر_نيماژ
به سربازهای فراری از جنگ فکر میکنم
به جنگهای فراری از سربازان
به پرچم کشورم
که آنقدر عقب نشینی کرد
که حالا آن را
از توی کمد بر میدارم
میپوشم
و هر روز به اداره میروم
کنارم بخواب عزیزم
بگذار
انگشتانت تنها
ده راه رسیدن به تو باشند
بگذار نوازشت کنم
با این که میدانم
این دست
خیابانیست
که به پنج کوچه بن بست میرسد
در من
سربازی فراری از جنگي ست
که جنگ را
می خواند
می نویسد
بازی میکند
و در جنگ زندانیاش کردهاند
⬜️
حالا که خانهها خراب شده اند
از آجرها
برایم بدنی بساز
و تنها
جای یک آجر را
خالی بگذار در سینهام
#مهدي_اشرفي
#مجموعه_شعر_اتاق_پرو
#نشر_نيماژ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بگذار نوازشت کنم
با این که می دانم
این دست
خیابانی ست
که به پنج کوچه ی بن بست می رسد
#مهدي_اشرفي
کتاب:
#اتاق_پرو
نشر:
#نیماژ
@asheghanehaye_fatima
با این که می دانم
این دست
خیابانی ست
که به پنج کوچه ی بن بست می رسد
#مهدي_اشرفي
کتاب:
#اتاق_پرو
نشر:
#نیماژ
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چند گلوله شليك شد
و حالا
جاي خالي چند پرنده
در آسمان پرواز مي كنند
باد
كلمه اي كه مي وزد
و ساعت ديواري
مجسمه اي از زمان
كه با باطري كار مي كند
جاي خالي كسي
از روبرويم كنار نمي رود
و با اين قلب
وزن سمت چپ بدنم بيشتر است
سمتي از من
كه بيشتر به تو فكر مي كند
بيشتر تنها مي ماند
اي كسي كه مرا
دعوت مي كني به تنهايي
تنهايم
نيمي از من زني ست
كه نيم ديگرم را
در آغوش گرفته است
#مهدي_اشرفي
چند گلوله شليك شد
و حالا
جاي خالي چند پرنده
در آسمان پرواز مي كنند
باد
كلمه اي كه مي وزد
و ساعت ديواري
مجسمه اي از زمان
كه با باطري كار مي كند
جاي خالي كسي
از روبرويم كنار نمي رود
و با اين قلب
وزن سمت چپ بدنم بيشتر است
سمتي از من
كه بيشتر به تو فكر مي كند
بيشتر تنها مي ماند
اي كسي كه مرا
دعوت مي كني به تنهايي
تنهايم
نيمي از من زني ست
كه نيم ديگرم را
در آغوش گرفته است
#مهدي_اشرفي