عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



باران خاک گرفته است
زمان خاک گرفته است
خوابم خاک گرفته است

مینویسم : دوستت دارم
و این دوستت دارم
به سرفه ات می اندازد

انگار با جریان شن های یک ساعت شنی حرکت میکنم
و دست های تو تنها میتوانند
این ساعت را برعکس کنند
شب را صبح
صبح را شب

معجزه
خاک گرفته است

و خاک پیراهنی ست که در آن گم شده ام
پیراهنی که دکمه هایش به روحم چسبیده اند ...
در آینه شبیه بیابانی خالی ام
حتی میتوانید
مرده هایتان را در من دفن کنید

غمگین نباش عزیزم
خاک گلدان کوچکت
ادامه ی من است
غمگین نباش
روی خاک دراز بکش
و از خودت عکس بگیر
تنها من و تو میدانیم
در این عکس
#تو_در_آغوشم_خوابیده_ای
_

#سایه_ام_عفونت_کرده_است
#علیرضا_قاسمیان_خمسه
@asheghanehaye_fatima
🎀

من زندگی را به تاخیر انداخته ام
با شعر
با امید
با آغوش تو

من زندگی را گذاشته ام برای بعد
و حالا او
در جایی از آینده
انتظارم را میکشد

از شعرها که بگذرم
آخرین تکه ی امید که بپوسد
آغوش تو که تبخیر شود
به زندگی میرسم
با زندگی تنها میمانم
_
جمله ای همچون سم
با خونم می آمیزد و
در من میچرخد
میچرخد
میچرخم
میان گورستان
رو به مردگان فریاد میزنم :
دردناک تر است
با زندگی تنها ماندن
_

از کتاب آتی
#سایه_ام_عفونت_کرده_است
#عليرضا_قاسميان_خمسه
Forwarded from اتچ بات
.



آلبوم
#حریق_خزان
قطعه ی
#دلی_در_آتش
آواز
#علیرضا_قربانی
غزل
#سایه🌱



چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم
که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم
به بادم دادی و شادی، بیا ای شب تماشا کن
که دشت آسمان دریای آتش گشته از گردم
شرار انگیز و توفانی، هوایی در من افتاده ست
که همچون حلقه ی آتش درین گرداب می گردم
به شوق لعل جان بخشی که درمان جهان با اوست
چه توفان می کند این موج خون در جان پر دردم
وفاداری طریق عشق مردان است و جانبازان
چه نامردم اگر زین راه خون آلود برگردم
در آن شب های توفانی که عالم زیر و رو می شد
نهانی شبچراغ عشق را در سینه پروردم
بر آری ای بذر پنهانی سر از خواب زمستانی
که از هر ذره دل آفتابی بر تو گستردم
ز خوبی آب پاکی ریختم بر دست بد خواهان
دلی در آتش افکندم، سیاووشی بر آوردم
چراغ دیده روشن کن که من چون سایه شب تا روز
ز خاکستر نشین سینه آتش وام می کرد🌱


@asheghanehaye_fatima