در سکوتِ موّاج آسمان
بر تختی از ستاره،
دگمه های تاریکی را
از تَنم باز می کنم!
می خواهم
حسادتی پُر نور!
چشمانِ ماه را
به آغوش بکشد!!!
#سمیه_شکری
@asheghanehaye_fatima
بر تختی از ستاره،
دگمه های تاریکی را
از تَنم باز می کنم!
می خواهم
حسادتی پُر نور!
چشمانِ ماه را
به آغوش بکشد!!!
#سمیه_شکری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
دیروز
یک سال تمام
در جستوجویت بودم
اما تو بر لبهایم خفته بودی
بعد، اشتباهاً
لبهایم را به بهار دوختم
چشمهایم را به باران
قلبم را به گل
و تو
با سپیدهی صبح
شبنم شدی و به درونم غلتیدی
تا گلی که در اعماق قلبم بود
پژمرده نشود.
#واچاگان_پاپویان
دیروز
یک سال تمام
در جستوجویت بودم
اما تو بر لبهایم خفته بودی
بعد، اشتباهاً
لبهایم را به بهار دوختم
چشمهایم را به باران
قلبم را به گل
و تو
با سپیدهی صبح
شبنم شدی و به درونم غلتیدی
تا گلی که در اعماق قلبم بود
پژمرده نشود.
#واچاگان_پاپویان
@asheghanehaye_fatima
هر #صبح پشت پنجره ي خيالم
نور از نگاه تو مي تابد...
در آسمان لبخندت
گنجشك ها مي خوانند
و من روياي حضور تو را
در پيچ و تاب رقص پرده ها
جشن مي گيرم ، چقدر شيرين است
كه دست در دست خيالِ #عشق تو
روز را آغاز كنم...
#سارا_قبادی
هر #صبح پشت پنجره ي خيالم
نور از نگاه تو مي تابد...
در آسمان لبخندت
گنجشك ها مي خوانند
و من روياي حضور تو را
در پيچ و تاب رقص پرده ها
جشن مي گيرم ، چقدر شيرين است
كه دست در دست خيالِ #عشق تو
روز را آغاز كنم...
#سارا_قبادی
صبح بخیر بنفش تو
از آن سوی گوشیِ تلفن
جنگلی را در من می رویاند !
نزار قبانی
#صبح_بخیر
@asheghanehaye_fatima
از آن سوی گوشیِ تلفن
جنگلی را در من می رویاند !
نزار قبانی
#صبح_بخیر
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
برخیزید و بخندید و
بریزید و بپاشید
که هر صبح...
مهمانیِ لبخند خداوند
به خوش رقصیِ گلهاست ،
به زیباییِ دنیاست
#آرش_مهدی_پور
@asheghanehaye_fatima
بریزید و بپاشید
که هر صبح...
مهمانیِ لبخند خداوند
به خوش رقصیِ گلهاست ،
به زیباییِ دنیاست
#آرش_مهدی_پور
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
خدا اونقدر رومهموناش حساسه، خودشم خونه نباشه... کلید رو میزاره زیر ستاره ها☺️
رمضان مبارک🌙
@asheghanehaye_fatima
رمضان مبارک🌙
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
اینم دعای ربنای استاد شجریان
برای میزبانی شما عزیزان همیشه همراه.
"رمضان مبارک"
مارو از دعاهای خیرتون بی نصیب نذارید.
@asheghanehaye_fatima
برای میزبانی شما عزیزان همیشه همراه.
"رمضان مبارک"
مارو از دعاهای خیرتون بی نصیب نذارید.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
در بعضی چیزها
حقِ انتخاب ندارم
مثل زمانِ تولد
مثل مادر و پدر
مثل نام
مثل زمانِ مرگ
مثل چه اندازه دوست داشتنِ تو
#نیما_باغبان
کتاب #عشق_بدون_عوارض_جانبی
#نشر_شانی
در بعضی چیزها
حقِ انتخاب ندارم
مثل زمانِ تولد
مثل مادر و پدر
مثل نام
مثل زمانِ مرگ
مثل چه اندازه دوست داشتنِ تو
#نیما_باغبان
کتاب #عشق_بدون_عوارض_جانبی
#نشر_شانی
@asheghanehaye_fatima
یک زمانی دلش میخواست از همهی این آدمها دور شود و به آنها فکر نکند. نمیشد اما.
ناهید حالا فهمیده بود زندگی جلو میرود، نه راست و مستقیم، حلزونی. آدم هی دور گذشتهی خودش میچرخد، فاصله میگیرد، دور میشود، اما نه همان قدری که فکر میکند دویده و دور شده
#ملاحت_نیکی
کتاب #پدرکشی
#نشر_نیماژ
یک زمانی دلش میخواست از همهی این آدمها دور شود و به آنها فکر نکند. نمیشد اما.
ناهید حالا فهمیده بود زندگی جلو میرود، نه راست و مستقیم، حلزونی. آدم هی دور گذشتهی خودش میچرخد، فاصله میگیرد، دور میشود، اما نه همان قدری که فکر میکند دویده و دور شده
#ملاحت_نیکی
کتاب #پدرکشی
#نشر_نیماژ
@asheghanehaye_fatima
خانه ات را باد برد
تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی ؟
مسخِ افیونیِ افسانه ی اصحابِ کدامین غاری ؟
در کدامین خوابی ؟
خواب در چشمِ تو ویرانیِ صد طایفه است...
تشت رسوایی دزدان امارت افتاد ...
تو نگهدار ، هنوزم دو سرِ شالِ مرا....
تو نگهدار به چنگت ، شبِ گیسوی مرا
تا مبادا شبِ قحطی زده ی سفره ی ما
مشتِ خالی ترا باز کند
تا مبادا که ببینند همه
خوی ترا
موی مرا
من حجابم نه حجابِ تنِ آزاده ی خود
من حجابِ تنِ یغما زده و خوابِ توام
پشتِ این پرده ی پوسیده
تو در خوابی و من
با همین زلفکِ ممنوعه ی خود
نردبانی به بلندای سحر می بافم
تا برآرم خورشید...
#هیلا_صدیقی
#حجاب_اجباری🚫
خانه ات را باد برد
تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی ؟
مسخِ افیونیِ افسانه ی اصحابِ کدامین غاری ؟
در کدامین خوابی ؟
خواب در چشمِ تو ویرانیِ صد طایفه است...
تشت رسوایی دزدان امارت افتاد ...
تو نگهدار ، هنوزم دو سرِ شالِ مرا....
تو نگهدار به چنگت ، شبِ گیسوی مرا
تا مبادا شبِ قحطی زده ی سفره ی ما
مشتِ خالی ترا باز کند
تا مبادا که ببینند همه
خوی ترا
موی مرا
من حجابم نه حجابِ تنِ آزاده ی خود
من حجابِ تنِ یغما زده و خوابِ توام
پشتِ این پرده ی پوسیده
تو در خوابی و من
با همین زلفکِ ممنوعه ی خود
نردبانی به بلندای سحر می بافم
تا برآرم خورشید...
#هیلا_صدیقی
#حجاب_اجباری🚫
@asheghanehaye_fatima
بالاخره روزی یک نفر از راه میرسد و بهت میفهماند قصه را تو نمینویسی که تمام کردنش با تو باشد. حتا ناتمام گذاشتنش هم با تو نیست. اسمش را بگذار جبر یا اختیار مشروط، نتیجه یکی است
#زهرا_عبدی
از کتاب #ناتمامی
#نشر_چشمه
بالاخره روزی یک نفر از راه میرسد و بهت میفهماند قصه را تو نمینویسی که تمام کردنش با تو باشد. حتا ناتمام گذاشتنش هم با تو نیست. اسمش را بگذار جبر یا اختیار مشروط، نتیجه یکی است
#زهرا_عبدی
از کتاب #ناتمامی
#نشر_چشمه
@asheghanehaye_fatima
باز دیروز
شهرِ دوازده میلیون و هفتصد و نود و شش هزار و پانصد و چهل و سه نفری تهران خالی بود؛
بس که در سفری.
#مصطفی_مستور
کتاب #تهران_در_بعدازظهر
#نشر_چشمه
باز دیروز
شهرِ دوازده میلیون و هفتصد و نود و شش هزار و پانصد و چهل و سه نفری تهران خالی بود؛
بس که در سفری.
#مصطفی_مستور
کتاب #تهران_در_بعدازظهر
#نشر_چشمه
Forwarded from اتچ بات
.
آلبوم
#حریق_خزان
قطعه ی
#دلی_در_آتش
آواز
#علیرضا_قربانی
غزل
#سایه🌱
چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم
که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم
به بادم دادی و شادی، بیا ای شب تماشا کن
که دشت آسمان دریای آتش گشته از گردم
شرار انگیز و توفانی، هوایی در من افتاده ست
که همچون حلقه ی آتش درین گرداب می گردم
به شوق لعل جان بخشی که درمان جهان با اوست
چه توفان می کند این موج خون در جان پر دردم
وفاداری طریق عشق مردان است و جانبازان
چه نامردم اگر زین راه خون آلود برگردم
در آن شب های توفانی که عالم زیر و رو می شد
نهانی شبچراغ عشق را در سینه پروردم
بر آری ای بذر پنهانی سر از خواب زمستانی
که از هر ذره دل آفتابی بر تو گستردم
ز خوبی آب پاکی ریختم بر دست بد خواهان
دلی در آتش افکندم، سیاووشی بر آوردم
چراغ دیده روشن کن که من چون سایه شب تا روز
ز خاکستر نشین سینه آتش وام می کرد🌱
@asheghanehaye_fatima
آلبوم
#حریق_خزان
قطعه ی
#دلی_در_آتش
آواز
#علیرضا_قربانی
غزل
#سایه🌱
چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم
که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم
به بادم دادی و شادی، بیا ای شب تماشا کن
که دشت آسمان دریای آتش گشته از گردم
شرار انگیز و توفانی، هوایی در من افتاده ست
که همچون حلقه ی آتش درین گرداب می گردم
به شوق لعل جان بخشی که درمان جهان با اوست
چه توفان می کند این موج خون در جان پر دردم
وفاداری طریق عشق مردان است و جانبازان
چه نامردم اگر زین راه خون آلود برگردم
در آن شب های توفانی که عالم زیر و رو می شد
نهانی شبچراغ عشق را در سینه پروردم
بر آری ای بذر پنهانی سر از خواب زمستانی
که از هر ذره دل آفتابی بر تو گستردم
ز خوبی آب پاکی ریختم بر دست بد خواهان
دلی در آتش افکندم، سیاووشی بر آوردم
چراغ دیده روشن کن که من چون سایه شب تا روز
ز خاکستر نشین سینه آتش وام می کرد🌱
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎