عاشقانه های فاطیما
809 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
هرچه بیشتر فکر می کنم
کمتر به یاد می‌آورم خودم را
پیش از عاشقت بودن!
الآن دقیقا کیستم؟
ته‌ مانده‌ای از خودم
یا تمامِ تو ؟

#یغما_گلرویی

@asheghanehaye_fatima

مرا بِبَر
به شروع دوباره در پایان
مرا بِبَر
بِبَر به تو را دوست میدارم ...

#یغما_گلرویی

@asheghanehaye_fatima
.


دستم را بگیر!
همین دست
برایت ترانه عاشقانه نوشته؛
همین دست سوخته
در حسرت لمس دست های تو؛
همین دست
پاک کرده اشک هایی را
که در نبودت به گونه دویدند...


#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
❤️

اگر شبی
فانوس نفس‌های من خاموش شد،
اگر به حجله آشنایی
در حوالی خیابان خاطره برخوردی
و عده‌ای به تو گفتند
کبوترت در حسرت پر کشیدن پرپر زد
تو حرفشان را باور نکن
تمام این سالها کنار من بودی
کنار دلتنگی دفاترم
در گلدان چینی اتاقم
در دلم…

تو با من نبودی و من با تو بودم
مگر نه که با هم بودن
همین علاقه ساده سرودن فاصله است؟

من هم هر شب
شعرهای نو سروده باران و بوسه را
برای تو خواندم
هر شب، شب بخیری به تو گفتم
و جواب تو را
از آنسوی سکوت خواب‌هایم
شنیدم ...

#یغما_گلرویی
‌#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
.




تقصیر تو نبود !
خودم نخواستم چراغ ِ قدیمی خاطره ها،
خاموش شود !
خودم شعرهای شبانه اشک را،
فراموش نکردم !
خودم کنار ِ آرزوی آمدنت اردو زدم !
حالا نه گریه های من دینی بر گردن تو دارند،
نه تو چیزی بدهکار ِ دلتنگی ِ این همه ترانه ای !


#یغما_گلرویی
@asheghanehaye_fatima
شاید شروع نور
نشانه‌ای از بازگشت نگاه گرم تو باشد

باید به طراوت
تقویم‌های کهنه سفر کنم
تقویم ناب‌ترین ترانهٔ نمناک
تقویم سبزترین سلام اول صبح
تقویم دور دیدار بوسه و دست
شاید در ازدحام روزها
یا در انتهای همان کوچهٔ شاد شمشادها
شاعری دلشکار را ببینم
که شیرین‌ترین نام جهان را زیر لب تکرار می‌کند
و تلخ می‌گرید!...


#یغما_گلرویی

@asheghanehaye_fatima
.

این برگ‌های زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه می‌افتند
قرار است تو از این کوچه بگذری

و آن‌ها
پیشی می‌گیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت..

گنجشک‌ها
از روی عادت نمی‌خوانند،
سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند
برای خوش‌آمد گفتن
به تو..

باران برای تو می‌بارد
و رنگین‌کمان
– ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش –
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.

نسیم هم مُدام
می‌رود و بازمی‌گردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها
برای تو می‌گردند
و من
به دورِ تو!


#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
«خلاصه ی دنیا»


رنگِ چشمات یه رنگِ ممنوعه س،
رنگِ مُچبند و شالِ شورشیاس
هر نگاهت شروعه یه سفره،
آخه چشمات خلاصه ی دنياس

میرزا کوچیک هنوز نمرده و تو
جنگلِ چشمِ تو کمین کرده
باز داره نقشه می کشه واسه
ساختنِ یه جهانِ بی برده

یه سیاهکل چریک تو چشماته،
وقتی اخماتو می کشی درهم
ابری می شه هوای سیسنگان،
وقتی که گریه می کنی نم نم

رنگِ چشماتو از کی دزدیدی؟
شايد از گربه های ایرانی.
ودکا خوبه با مزه ی چشمات،
اون دو زیتون سبزِ لبنانی

تو شمالِ چشات منو گم کن! 
توی اون جنگلای بکر و عميق!
تو دلِ شالیزارِ مه زده و
پلاژِ پرتِ بی نجات غریق.

تو نگاهت یه کارت پستال از
یه جزیره س تو قلبِ اقیانوس
چشما رو خیره می کنه رنگش،
مثل عشق بازیه دو تا طاووس.

تو نگاهت یه دشت خشخاشه
که داره تو حریق می سوزه
از نگاهت شراب می باره!
می شکنه با یه چشمکت روزه.

چشای جنگلیتو وا کردی،
زندگی قابل تحمل شد
حافظ ام شاعری رو ول کرد و
خطیِ پایتخت – آمل شد

رنگِ چشماتو از کی دزدیدی؟
از کدوم برگ، از کدوم سبزه؟
که با هر گوشه ی نگاهِ تو
قلبِ من توی سینه می لرزه.

تو شمالِ چشات منو گم کن! 
توی اون جنگلای بکر و عميق!
تو دلِ شالیزارِ مه زده و
پلاژِ پرتِ بی نجات غریق. //

#یغما_گلرویی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
تمامِ حس تاریخو
توی برق چشات داری
شبیهِ دخترک‌های
رو قلیون‌های قاجاری.

شکوهِ دوره‌ی “ماد”ی،
غمِ تاراجِ “تیمور”ی
چه قدر نزدیکِ نزدیکی،
چه قدر از دیگرون دوری.

شبیه بوی بارون تو
غروب”تخت جمشید”ی
یه خورشیدی که از مغرب
به این ویرونه تابیدی

مَرِمَّت کن منو از نو!
نذار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتا
تمومه این سفر فردا.

هزار آتشکده توی
نگاهت غرقِ آتیشن
یه عالم یشم و مروارید
تو لبخندت یکی می‌شن

مثِ تابیدنِ مهتاب
رو طاقِ “طاقِ بُستان”ی
پر از نقش و نگاری تو
شبیهِ فرشِ ایرانی

می‌شه “جام جمو” حتا
تو دستای تو پیدا کرد
درِ هر معبدو می‌شه
با یه لبخندِ تو وا کرد

مرمت کن منو از نو!
نذار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتا
تمومه این سفر فردا.

#یغما_گلرویی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
در وداع هر دیدار
پی واژه ای می گردم
به جای خداحافظ،
تا با آن بباورانم به خود
که دوباره دیدنت محال نیست!
حرفی شبیه می بینمت،
تا بعد،
به امید دیدار...
حرفی که نجاتم دهد
از هراس دوباره ندیدن تو!



#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
Konje Khosh Khiali
Babak Afra
🎼●آهنگ: «کنجِ خوش‌خیالی»

🎙●خواننده و آهنگ‌ساز: #بابک_افرا

●ترانه‌سرا: #یغما_گلرویی

زودِ زودی، دیرِ دیرم
من یه آوازِ اسیرم
اسیرِ این شبِ پیرم
تو مثِ ماهِ هلالی
نازنین جای تو خالی

@asheghanehaye_fatima
.


و مرزهای وطنم
از عطرِ نفس‌های تو آغاز می‌شود!
از خانه بیرون بیا تا خلاصم کنی
از تبعید در شهری
که زادگاهِ من است...




#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
«خلاصه ی دنیا»


رنگِ چشمات یه رنگِ ممنوعه س،
رنگِ مُچبند و شالِ شورشیاس
هر نگاهت شروعه یه سفره،
آخه چشمات خلاصه ی دنياس

میرزا کوچیک هنوز نمرده و تو
جنگلِ چشمِ تو کمین کرده
باز داره نقشه می کشه واسه
ساختنِ یه جهانِ بی برده

یه سیاهکل چریک تو چشماته،
وقتی اخماتو می کشی درهم
ابری می شه هوای سیسنگان،
وقتی که گریه می کنی نم نم

رنگِ چشماتو از کی دزدیدی؟
شايد از گربه های ایرانی.
ودکا خوبه با مزه ی چشمات،
اون دو زیتون سبزِ لبنانی

تو شمالِ چشات منو گم کن! 
توی اون جنگلای بکر و عميق!
تو دلِ شالیزارِ مه زده و
پلاژِ پرتِ بی نجات غریق.

تو نگاهت یه کارت پستال از
یه جزیره س تو قلبِ اقیانوس
چشما رو خیره می کنه رنگش،
مثل عشق بازیه دو تا طاووس.

تو نگاهت یه دشت خشخاشه
که داره تو حریق می سوزه
از نگاهت شراب می باره!
می شکنه با یه چشمکت روزه.

چشای جنگلیتو وا کردی،
زندگی قابل تحمل شد
حافظ ام شاعری رو ول کرد و
خطیِ پایتخت – آمل شد

رنگِ چشماتو از کی دزدیدی؟
از کدوم برگ، از کدوم سبزه؟
که با هر گوشه ی نگاهِ تو
قلبِ من توی سینه می لرزه.

تو شمالِ چشات منو گم کن! 
توی اون جنگلای بکر و عميق!
تو دلِ شالیزارِ مه زده و
پلاژِ پرتِ بی نجات غریق. //

#یغما_گلرویی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
میان لباس های آویزان ...
روی بند رخت...
اندام زنی پیداست ...
که تمام زنانگی اش ...
در چمدان عروسی اش جا ماند..
و بی هیچ بوسه ای ..
خسته از شب های تکراری...
هر صبح به بیداری رسید...
در آشپزخانه ای تب دار...
آرزوهایش ته گرفت ...
و قُل قُلِ کتری ...
عاشقانه ترین ملودی اش شد...
موهایش در تشنگی پژمرد...
و دریک تشت پر از کَف و تنهایی ...
چنگ می زد به دلش...
یقه چرکی که بوی غریبه می داد...
و هرشب با لبخند...
منتظر غریبه ای می ماند...
که اسمش در شناسنامه اش بود!



#یغما_گلرویی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
شاعر که شدم 
نردبانی بلند بر می دارم 
پای پنجره ی پرسه های پروانه می گذارم 
و به سکوت سلام آن روزها
سرک می کشم.

شاعر که شدم 
می آیم کنار کوچه ی کبوترها 
تاریخ یادگاری دیوار را پررنگ می کنم 
و می روم.

شاعر که شدم 
مشق شبانه ی تمام کودکان جهان را می نویسم 
دیگر چه فرق می کند 
که معلمان چوب به دست 
به یکنواختی خطوط مشق های شبانه 
شک ببرند یا نبرند؟

شاعر که شدم 
سیم های سه تارم را 
به سبزه های سبز سبزده گره می زنم 
و آرزو می کنم 
آهنگ پاک صدای تو را بشنوم.
شاید که شاعری 
تنها راه رسیدن به دیار رؤیا 
و کوچه های خیس کودکی باشد.



#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
از یاد نبر که از یاد نبردمت !
از یاد نبر که تمام این سالها ،
با هر زنگِ نا به هنگام تلفن ،
از جا پریدم ، گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو ،
صدای همسایه ای ،       
دوستی ، دشمنی را شنیدم !
از یاد نبر که همیشه ،
بعد از شنیدن
آهنگ "جان مریم"
در اتاق من باران بارید !
از یاد نبر که - با تمام این احوال -
همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من بود
همیشه این من بودم
که برای پرسشی ساده
پا پیش می گذاشتم !
همیشه حنجره من
هواخواه خواندن آواز آرزوها بود !
همیشه این چشم بی قرار ...
یک نفر صدای آن ضبط لاکردار را کم کند !

    #یغما_گلرویی

@asheghanehaye_fatima
دلم می خواست
رهبر ارکستر ابرها باشم
در گذر از پنجره ی اتاق کودکی ام
که تعریف من از جهان بود،
اما کارگر سختکوش آسیابی شدم
که سنگ مدورش
استخوان هایم را آرد می کرد
و موهایم یک به یک
در غبار شناورش
سفید می شدند.

سوت زدم در تاریکی
آهنگ ترانه های قدیمی را
و با  کفش های آهنی ام
دور تا دور جهان مجروح را گشتم.

متولد شدم
تا آواز بخوانم
غافل از این که
دهان گرسنه تنها
به کار خمیازه میاید و بس ....



#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
به هرکه عشق به من می‌دهد
..

سلام می‌کنم
به باد، به بادبادک و بوسه،
به سکوت و سوال
و به گلدانی که خواب گل همیشه بهار می‌بیند!

سلام می‌کنم به چراغ،
به «چرا»های کودکی،
به چالهای مهربان گونه تو!

سلام می‌کنم به کوچه،
به کلمه، به چلچله‌های بی چهچه،
به همین سر به هوایی ِساده!

سلام می‌کنم
به بی‌صبری، به بغض، به باران،
به بیم باز نیامدن نگاه ِتو...

باورکن من به یک پاسخ کوتاه،
به یک سلام سرسری راضی‌ام!



#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima

.

آخر این نشد...
  این نشد که من در پس گلدان گریه‌ها
  هر شب نهال ناقص شعری را نشا کنم
  و تو آنسوی ترانه ها
  خواب لاله و افرا و ستاره ببینی
  دیگر
  کاری به کار این خیابان بی‌نگاه و نشانه ندارم
  می‌خواهم بروم آن سوی ثانیه‌ها
  می‌خواهم بروم ...



   #یغما_گلرویی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
از یاد نبر که از یاد نبردمت !
از یاد نبر که تمام این سالها ،
با هر زنگِ نا به هنگام تلفن ،
از جا پریدم ، گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو ،
صدای همسایه ای ،       
دوستی ، دشمنی را شنیدم !
از یاد نبر که همیشه ،
بعد از شنیدن
آهنگ "جان مریم"
در اتاق من باران بارید !
از یاد نبر که - با تمام این احوال -
همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من بود
همیشه این من بودم
که برای پرسشی ساده
پا پیش می گذاشتم !
همیشه حنجره من
هواخواه خواندن آواز آرزوها بود !
همیشه این چشم بی قرار ...
یک نفر صدای آن ضبط لاکردار را کم کند !

    #یغما_گلرویی


@asheghanehaye_fatima