@asheghanehaye_fatima




ما را شكست خورده
ما را با اشك‌های ‌مان رها كردند و رفتند
و از آن روز بود كه ما
بخشيدن را از ياد برديم...




#ناظم_حكمت

📎

ما را شڪست خورده
ما را با اشك‌هامان رها كردند
و رفتند .
و از آن روز بود كه ما
#بخشيدن را از ياد برديم .


#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima




شوق دوست داشتنت
چون من دیگری در درونم
عطر برگهای شمعدانی بر سرانگشتانم
آرامشی آفتابی و نیاز تن
چون تاریکی ژرف و گرم
شکافته با خطوط سرخ و روشن

چه زیباست اندیشیدن به تو
نوشتن درباره تو
به پشت خوابیدن در زندان
و به خاطر آوردن تو؛
آنچه را که آن روز در آنجا گفتی
نه خود واژه هایت
بلکه عطر دنیای آن روزهایت

چه زیباست اندیشیدن به تو
باید از چوب جعبه ای ، حلقه ای
چیزی برایت بسازم
و سه متر ابریشم نرم برایت ببافم
آنگاه بالا پرم
از میله های پنجره آویزان شوم
و آنچه را که برایت می‌نویسم
به آبی زلال آزادی فریاد زنم

چه زیباست اندیشیدن به تو
در میان اخبار مرگ و پیروزی
زمانی که از مرز چهل سالگی می گذرم

#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima




حسرت تو را
نبودنت را
بى تو بودن را
مثل داغى در قلبم احساس كردم
انقدر تلخ
كه اين داغ
كم كم عميق شد
ديگر تحمل نداشتم
طورى كه مى توانستم
طورى كه مى توانستم
خفه ات كنم
تا از دستت راحت شوم

آخر من
خيلى دوستت دارم



#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima



‏به جا خواهد ماند؛
چاى مان ته فنجان
كودكى هامان در كوچه ها
بغض سنگين شادمانى ها در گلوى مان
و معشوقه هاى مان
در دور دست ها..




#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima



در تو من، ناممكن را دوست دارم.
غرق شدن در چشمانت را
چون گم شدن در جنگلى پر آفتاب
خيس از عرق و خون،
گرسنه و خشمگين
چون صيادى،
به دندان كشيدنِ گوشت تن ات را.

در تو من،
ناممكن ها را دوست دارم.
اما نااميدى را اصلا نه


📓 كجاست دستان تو
✍ #ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima

ما را شكست خورده
ما را با اشک‌هایمان
رها كردند و رفتند
و از آن روز بود كه ما
بخشيدن را از ياد برديم...


#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima



و ما،
زمستان دیگری
سپری خواهیم کرد...
با عصیان بزرگی
که درون ماست...
و تنها چیزی
که گرم مان نگه می دارد
آتش مقدس امیدواری است...

#ناظم_حكمت

‏يك زن
‏اگر با تابش و سرخوشى‌اش
‏با خنده‌هايش بتواند
‏عقل از سرتان بيرون كند ،
‏اگر چشمانش
‏راز چشمان‌تان را بخواند
‏اگر بتواند
‏اندوه و شادمانى‌تان را شريك شود

‏ "آن زن"
شراب شماست ....







‏#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima

و من گاهی نه صورتت نه چشمانت
که دلم می‌خواهد صدایت را ببینم .

#ناظم_حكمت



@asheghanehaye_fatima

💭 آدم ها بالاخره
یک روزى،
یک جایی،
در یک لحظه ،
تمام می شوند...

نه که بمیرند نه...

جوهرِ احساسشان تمام می شود !

#ناظم_حكمت


@asheghanehaye_fatima

ما را شكست خورده
ما را با اشک‌هایمان
رها كردند و رفتند
و از آن روز بود كه ما
بخشيدن را از ياد برديم...


#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima

كاش بدانى
درست در همين دقيقه‌ها ،
براى چند لحظه با تو تَنها‌بودن
حاضرم چه چيزهايى را از دست بدهم ...


#ناظم_حكمت
@asheghanehaye_fatima

#دیالوگ
يك زن
‏اگر با تابش و سرخوشى‌اش
‏با خنده‌هايش بتواند
‏عقل از سرتان بيرون كند؛
‏اگر چشمانش،
‏راز چشمان‌تان را بخواند
‏اگر بتواند
‏اندوه و شادمانى‌تان را شريك شود
‏ آن زن شراب شماست...

#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima

.

‏انسان‌ها بال ندارند.
‏بال انسان‌ها
‏در قلبشان است

‏ ‏#ناظم_حكمت
برگردان: سیامک تقی‌زاده


@asheghanehaye_fatima

▪️

در نيمكتی رو به دريا سر بر
شانه‌هايت گذاشته و آرزوهايى كودكانه
مثل شنيدن شعر از صداى تو را داشتم .
‏مرا ببخش ..

‏#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima

یک زن
اگر با تابش و سرخوشى‌اش
با خنده‌هايش بتواند
عقل از سرتان بيرون كند
اگر چشمانش
رازِ چشمان‌تان را بخواند
اگر بتواند
اندوه و شادمانى‌تان را شريک شود
آن زن شرابِ شماست...

#ناظم_حكمت
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima

.
دوستت دارم؛
‏هيچ جمله‌اى بهتر از اين ندارم
‏كه متعلق به تو و من باشد...

#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima

.

بعضی‌ها هستند که می‌گویند:
«بی تو نمی‌توانم زندگی کنم»
من از این دست آدم‌ها نیستم!
من بی تو هم می‌توانم زندگی کنم؛
اما اگر با تو باشم،
جورِ دیگری می‌توانم زندگی کنم...
🌱
#ناظم_حكمت

@asheghanehaye_fatima

" به وِرا "
درختي است در درونم
نهالش را از آفتاب گرفته ام
برگ هايش چون ماهي آتشين، آويزان
ميوه هايش چون پرندگان در نغمه
ديري ست بر سياره ي درونم
مسافراني از كره اي ديگر پا نهاده اند
به زبان روياهايم سخن مي گويند
نه تكبري ، نه تحقيري
نه التماسي، نه تضرعي
در درونم جاده اي سفيد
مورچه ها با دانه هاي گندم
كاميون ها با باري از عيدي
               مي آيند و مي روند...

اما گذرا ماشين نعش كش را اجازه اي نيست..

در درونم زمان چون گل سرخي
با عطر مس ايستاده است.

امروز جمعه، فردا شنبه
چه پروا اگر
از جاده ي زندگي ام بيشترش را پيموده باشم.


#ناظم_حكمت
#چهار_عاشقانه ( نزار قباني، آنا آخماتووا، پابلو نرودا ، ناظم حكمت)
#احمد_پوري
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima