.
تو خامُشی، که بخواند؟
تو می روی، که بماند؟
که بر نهالکِ بی برگِ ما ترانه بخواند؟
زمین تهیست ز رِندان،
همین تویی تنها
که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ،
و عاشقانه بخوان:
«حدیث عشق بیان کن، بدان زبان که تو دانی»
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تو خامُشی، که بخواند؟
تو می روی، که بماند؟
که بر نهالکِ بی برگِ ما ترانه بخواند؟
زمین تهیست ز رِندان،
همین تویی تنها
که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ،
و عاشقانه بخوان:
«حدیث عشق بیان کن، بدان زبان که تو دانی»
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
روزها رفت
روزهایی همه سرد و خاموش
پر ز تردید و خالی ز خورشید
لحظههایی که من گوشِ خود را
میسپردم به گامِ دقایق
لحظههای سراسر تپش را
میشمردم
آه، میپرسم از تو من اکنون
بر من و تو زمان را گذر بود؟
یا که در بیزمان غرقه بودیم
در فراخنا و ژرفای اوهام؟
روزهایی گرانبار از شوق...
■شاعر: #نازک_الملائکه [ عراق، ۲۰۰۷-۱۹۲۳ ]
■برگردان: #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
روزها رفت
روزهایی همه سرد و خاموش
پر ز تردید و خالی ز خورشید
لحظههایی که من گوشِ خود را
میسپردم به گامِ دقایق
لحظههای سراسر تپش را
میشمردم
آه، میپرسم از تو من اکنون
بر من و تو زمان را گذر بود؟
یا که در بیزمان غرقه بودیم
در فراخنا و ژرفای اوهام؟
روزهایی گرانبار از شوق...
■شاعر: #نازک_الملائکه [ عراق، ۲۰۰۷-۱۹۲۳ ]
■برگردان: #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
گر چشمِ بامداد به خورشید روشن است
ما را دلْ از خیالِ تو جاوید روشن است
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ما را دلْ از خیالِ تو جاوید روشن است
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
بهنامِ تو امروز آواز دادم سحَر را
بهنامِ تو خواندم
درخت و پُل و باد و
نیلوفرِ صبحدَم را
تو را باغ نامیدم و
صبح در کوچه بالید
تو را در نفسهایِ خود
آشیان دادم ای آذرخشِ مقدّس
میانِ دلِ خویش و دریا
برای تو جایی دگر بایدم ساخت
در ایجازِ باران و جایی
که نشنفته باشد
صدای قدمها و هِیهایِ غم را
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
بهنامِ تو خواندم
درخت و پُل و باد و
نیلوفرِ صبحدَم را
تو را باغ نامیدم و
صبح در کوچه بالید
تو را در نفسهایِ خود
آشیان دادم ای آذرخشِ مقدّس
میانِ دلِ خویش و دریا
برای تو جایی دگر بایدم ساخت
در ایجازِ باران و جایی
که نشنفته باشد
صدای قدمها و هِیهایِ غم را
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima