در اولین لحظهی تابستان دوستت دارم
پیش از آنکه حتی کسی تقویم را ورق بزند
یا ساعت بفهمد عقربههایش را در کدام فصل میچرخاند.
در اولین لحظهی تابستان دوستت دارم
پیش از آنکه انجیرها بر شاخهها برسند
و زردآلوها زردتر شوند.
آری، در اولین لحظهی تابستان دوستت دارم
پیش از آنکه اولین نسیم تابستانی
بر پردهی سفید رنگِ اتاق بوزد
پیش از آنکه خورشید یادش بیاید که باید گرمتر بتابد
آری
درست پیش از آنکه مرغ مهاجر با خود بگوید
حالا، وقتِ بازگشتن به خانه است...
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اطراف
@asheghanehaye_fatima
پیش از آنکه حتی کسی تقویم را ورق بزند
یا ساعت بفهمد عقربههایش را در کدام فصل میچرخاند.
در اولین لحظهی تابستان دوستت دارم
پیش از آنکه انجیرها بر شاخهها برسند
و زردآلوها زردتر شوند.
آری، در اولین لحظهی تابستان دوستت دارم
پیش از آنکه اولین نسیم تابستانی
بر پردهی سفید رنگِ اتاق بوزد
پیش از آنکه خورشید یادش بیاید که باید گرمتر بتابد
آری
درست پیش از آنکه مرغ مهاجر با خود بگوید
حالا، وقتِ بازگشتن به خانه است...
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اطراف
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قلبت
معدن بزرگیست
و کارگران زیادی در آن مشغول کارند
که قطعاتِ «دوست داشتن» را
از آن استخراج میکنند.
من اما بیل و کلنگم را گوشهای انداختهام
دست از کار کشیدهام
و به اعماق میروم،
آنقدر عمیق
که هیچ گروه نجاتی
نتواند جنازهی دفن شدهام را
از این معدن بیرون بکشد...
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اطراف
@asheghanehaye_fatima
معدن بزرگیست
و کارگران زیادی در آن مشغول کارند
که قطعاتِ «دوست داشتن» را
از آن استخراج میکنند.
من اما بیل و کلنگم را گوشهای انداختهام
دست از کار کشیدهام
و به اعماق میروم،
آنقدر عمیق
که هیچ گروه نجاتی
نتواند جنازهی دفن شدهام را
از این معدن بیرون بکشد...
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اطراف
@asheghanehaye_fatima
نه به زیتون
نه به شاخهی انجیر
که
قسم به رنگ باستانیِ چشمانت.
قسم به دستانت
که همچون اوراد کهنه مقدساند.
قسم به صدای متبّرکات.
با من حرفی بزن
آنگونه که خدا با پیامبرش
در گوشهای دور
درددل میکرد...
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اطراف
@asheghanehaye_fatima
نه به شاخهی انجیر
که
قسم به رنگ باستانیِ چشمانت.
قسم به دستانت
که همچون اوراد کهنه مقدساند.
قسم به صدای متبّرکات.
با من حرفی بزن
آنگونه که خدا با پیامبرش
در گوشهای دور
درددل میکرد...
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اطراف
@asheghanehaye_fatima
موهایت
مال مادیانی در هزار سال پیش است.
پوستت
را از یک ماهی در عصر یخبندان گرفتهای.
دندانهایت
از جنس عناصر ستارهای دور.
چشمانت
را از آهویی منقرض شده به ارث بردهای
لبانت همتبارِ گلسرخ است
و دستانت نژادِ نزدیکی با کبوتر دارد.
سایهات،
سایهات اما مال من است
و تو هزاران بار
به شکل سایهی من تناسخ یافتهای…
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اطراف
@asheghanehaye_fatima
مال مادیانی در هزار سال پیش است.
پوستت
را از یک ماهی در عصر یخبندان گرفتهای.
دندانهایت
از جنس عناصر ستارهای دور.
چشمانت
را از آهویی منقرض شده به ارث بردهای
لبانت همتبارِ گلسرخ است
و دستانت نژادِ نزدیکی با کبوتر دارد.
سایهات،
سایهات اما مال من است
و تو هزاران بار
به شکل سایهی من تناسخ یافتهای…
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اطراف
@asheghanehaye_fatima