.
مثل درختی که شناسنامهاش را
میخ کرده اند
روی تن اش
زخم هایت را
به رهگذران
نشان
می دهم
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
مثل درختی که شناسنامهاش را
میخ کرده اند
روی تن اش
زخم هایت را
به رهگذران
نشان
می دهم
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
روبرویم بنشین
میخواهم برايت شعر بخوانم
به همين سادگی كه چای میخوريم
و حرف میزنيم
حالا زمين بچرخد يا بايستد
برف ببارد يا تيغ
من تنها از روی شانههای تو نگاه میکنم
و پيشانیام رام میشود
با عاشقانههايی كه جنگ را
خاموش میكند
كه دلهره را
تاریکی را
و میدرخشند چشمهايت
كه دوستشان دارم
نگاه كن
کمی از برف مانده است روی قلهها
کمی از برف روی موهايت
روی سالهایی كه از شانههای تو دور بودهام
روزنامه بخوان
نگاهت میكنم
حرف بزن
نگاهت میكنم
پنجره را باز كن
بگذار باد موهايت را به بازی بگيرد
باران گونههای مرا
نگاهت میكنم
وقتی كه صندلیات خالیست
و باد پرده را تكان میدهد
#ناهید_عرجونی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
میخواهم برايت شعر بخوانم
به همين سادگی كه چای میخوريم
و حرف میزنيم
حالا زمين بچرخد يا بايستد
برف ببارد يا تيغ
من تنها از روی شانههای تو نگاه میکنم
و پيشانیام رام میشود
با عاشقانههايی كه جنگ را
خاموش میكند
كه دلهره را
تاریکی را
و میدرخشند چشمهايت
كه دوستشان دارم
نگاه كن
کمی از برف مانده است روی قلهها
کمی از برف روی موهايت
روی سالهایی كه از شانههای تو دور بودهام
روزنامه بخوان
نگاهت میكنم
حرف بزن
نگاهت میكنم
پنجره را باز كن
بگذار باد موهايت را به بازی بگيرد
باران گونههای مرا
نگاهت میكنم
وقتی كه صندلیات خالیست
و باد پرده را تكان میدهد
#ناهید_عرجونی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
لبخند می زنم
انگار
دوربین های جهان را کاشته اند
توی خانه ام
لبخند می زنم
و دردی سخت
راه می کشد توی سینه ام
زهر می شود توی این فنجان
سرد می شود نیامدن ات
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
انگار
دوربین های جهان را کاشته اند
توی خانه ام
لبخند می زنم
و دردی سخت
راه می کشد توی سینه ام
زهر می شود توی این فنجان
سرد می شود نیامدن ات
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
.
به دَستهایم شَک نکن
به عاشقانههایی که
کشیدهام روی پوستِ تَناَت
و به حرفهایی که
هر از چندگاهی نمیزنم!
من اینجا
یک فنجانِ نیمخورده دارم
یک صندلی کنارِ بیحوصلگیهایم
و صداهای زندانی که گاهگاه
سر میکشند
از استخوانهایم
از موهایم
سینهام
و ریزریز میشوند روی پیراهنِ غروب ...
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
به دَستهایم شَک نکن
به عاشقانههایی که
کشیدهام روی پوستِ تَناَت
و به حرفهایی که
هر از چندگاهی نمیزنم!
من اینجا
یک فنجانِ نیمخورده دارم
یک صندلی کنارِ بیحوصلگیهایم
و صداهای زندانی که گاهگاه
سر میکشند
از استخوانهایم
از موهایم
سینهام
و ریزریز میشوند روی پیراهنِ غروب ...
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"نیاز"
🎙 #شهیار_قنبری
نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیههایی که
لبخند و بوسه را آزاد میخواهند.
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
🎙 #شهیار_قنبری
نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیههایی که
لبخند و بوسه را آزاد میخواهند.
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
اگر نگفته باشم که دوستت دارم
شهید می میرم
اگر پاییز آمده باشد
و در زیبایی غمگین اش
دلم را تکانده باشند برگ های درخت
اگر باران پا به پای دلم آمده باشد
باد آمده باشد
و من نگفته باشم دوستت دارم
شهید غمگینی هستم
که پس از مرگ
مدام گریه می کند
#ناهید_عرجونی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
شهید می میرم
اگر پاییز آمده باشد
و در زیبایی غمگین اش
دلم را تکانده باشند برگ های درخت
اگر باران پا به پای دلم آمده باشد
باد آمده باشد
و من نگفته باشم دوستت دارم
شهید غمگینی هستم
که پس از مرگ
مدام گریه می کند
#ناهید_عرجونی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
دنیا جای خوبی
برای شاعر شدن نیست!
این بار که برگردم،
درخت خواهم شد...
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima
برای شاعر شدن نیست!
این بار که برگردم،
درخت خواهم شد...
#ناهید_عرجونی
@asheghanehaye_fatima