هـرگز تـو هـم مــانـنــد مـــن آزار دیــدی؟
یــار خــودت را از خــودت بــیــزار دیــدی؟
آیــا تـو هـم هر پــرده ای را تا گشودی
از چــار چــوب پـنـجـــره دیـــــوار دیــدی؟
اصـلا بـبـیـنـم تـا بـه حـالا صـخــره بودی؟
از زیـــر امــــواج آســـمـان را تــار دیدی؟
نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟
در پـشـت دیـوار ِحیاطی شعـر خوانـدی؟
دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟
آیا تو هم با چشم ِ بـاز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟
رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
بیـمار بـودی مثل ِمن ؟ ، بیمار دیــدی؟؟
حقـا که بـا مـن فــرق داری ــ لا اقـل تـو
او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی...
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
یــار خــودت را از خــودت بــیــزار دیــدی؟
آیــا تـو هـم هر پــرده ای را تا گشودی
از چــار چــوب پـنـجـــره دیـــــوار دیــدی؟
اصـلا بـبـیـنـم تـا بـه حـالا صـخــره بودی؟
از زیـــر امــــواج آســـمـان را تــار دیدی؟
نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟
در پـشـت دیـوار ِحیاطی شعـر خوانـدی؟
دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟
آیا تو هم با چشم ِ بـاز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟
رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
بیـمار بـودی مثل ِمن ؟ ، بیمار دیــدی؟؟
حقـا که بـا مـن فــرق داری ــ لا اقـل تـو
او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی...
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
پی به راز سفرم برد و چنان ابر گریست
دید بازآمدنی در پی ِ این رفتن نیست
همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان
مثل این بود به یک رود بگویند: بایست!
مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطهای نیست که نیست
در جهان ِتهی از عشق نمیمانم چون
در جهان ِ تهی از عشق نمیباید زیست
دهخدا تجربهی عشق ندارد ورنه
معنی «مرگ»و«جدایی» به یقین هردو یکیست
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
دید بازآمدنی در پی ِ این رفتن نیست
همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان
مثل این بود به یک رود بگویند: بایست!
مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطهای نیست که نیست
در جهان ِتهی از عشق نمیمانم چون
در جهان ِ تهی از عشق نمیباید زیست
دهخدا تجربهی عشق ندارد ورنه
معنی «مرگ»و«جدایی» به یقین هردو یکیست
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
پی به راز سفرم برد و چنان ابر گریست
دید بازآمدنی در پیِ این رفتن نیست
همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان
مثل این بود به یک رود بگویند: بایست
مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطه ای نیست که نیست
در جهانِ تهی از عشق نمی مانم چون
در جهانِ تهی از عشق نمی باید زیست
دهخدا تجربه ی عشق ندارد ورنه
معنی «مرگ» و «جدایی» به یقین هر دو یکی ست..
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
دید بازآمدنی در پیِ این رفتن نیست
همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان
مثل این بود به یک رود بگویند: بایست
مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطه ای نیست که نیست
در جهانِ تهی از عشق نمی مانم چون
در جهانِ تهی از عشق نمی باید زیست
دهخدا تجربه ی عشق ندارد ورنه
معنی «مرگ» و «جدایی» به یقین هر دو یکی ست..
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
شرمیست در نگاه ِمن ؛ اما هراس نه
کم صحبتم میان شما ، کم حواس نه !
چیزی شنیدهام که مهم نیست رفتنت
درخواست میکنم نروی ، التماس نه !
از بیستارگیست دلم آسمانی است
من عابری "فلک" زدهام ، آس و پاس نه
من میروم ، تو باز میآیی ، مسیر ِما
با هم موازی است ، ولیکن مماس نه
پیچیده روزگار ِتو ، از دور واضح است
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه !
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
کم صحبتم میان شما ، کم حواس نه !
چیزی شنیدهام که مهم نیست رفتنت
درخواست میکنم نروی ، التماس نه !
از بیستارگیست دلم آسمانی است
من عابری "فلک" زدهام ، آس و پاس نه
من میروم ، تو باز میآیی ، مسیر ِما
با هم موازی است ، ولیکن مماس نه
پیچیده روزگار ِتو ، از دور واضح است
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه !
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن
بین روح و بدن ات فاصله تعیین کردن
نقشه می ریخت مرا از تو جدا سازد "شک"
نتوانست، بنا کرد به توهین کردن
زیر بار غم تو داشت کسی له می شد
عشق بین همه برخاست به تحسین کردن
آن قدر اشک به مظلومیتم ریخته ام
که نمانده است توانایی نفرین کردن
"با وفا" خواندم ات از عمد که تغییر کنی
گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن
"زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست"
خط مزن نقش مرا موقع تمرین کردن!
وزش باد شدید است و نخ ام محکم نیست!
اشتباه است مرا دورتر از این کردن......
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
بین روح و بدن ات فاصله تعیین کردن
نقشه می ریخت مرا از تو جدا سازد "شک"
نتوانست، بنا کرد به توهین کردن
زیر بار غم تو داشت کسی له می شد
عشق بین همه برخاست به تحسین کردن
آن قدر اشک به مظلومیتم ریخته ام
که نمانده است توانایی نفرین کردن
"با وفا" خواندم ات از عمد که تغییر کنی
گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن
"زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست"
خط مزن نقش مرا موقع تمرین کردن!
وزش باد شدید است و نخ ام محکم نیست!
اشتباه است مرا دورتر از این کردن......
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
به کسی دَم نزد اما پدرت میدانست
وحی از گوشهی چشمانِ تو در می آید
مانده ام لحظه ی پیچیدنِ عطر تو به شهر
ملک الموت پیِ چند نفر می آید
#کاظم_بهمنی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
وحی از گوشهی چشمانِ تو در می آید
مانده ام لحظه ی پیچیدنِ عطر تو به شهر
ملک الموت پیِ چند نفر می آید
#کاظم_بهمنی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهِ من دیشب به تنگ آمد دوید از سینه ام
داشت می آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم !
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima
داشت می آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم !
#کاظم_بهمنی
@asheghanehaye_fatima