عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



نوری که نخواهد مرد به من می‌گوید
در شب ببین با واژگان چه تابش شگرفی هست

ما اما نمی‌توانستیم از گل پرنده‌ای سازیم
ما اما نمی‌توانستیم از آب‌ها پیاده بگذریم
ما که نه ستاره بودیم و نه سنگ خاموشان

و گاه بی‌آن‌که بدانیم در شب سخن می‌گوییم و
صبح از چشم خود می‌فهمیم گریسته‌ایم
آن قدر که در پلک‌های‌مان انارهای شکسته بسیار است.

■●شاعر: #هرمز_علی‌پور
#هرمز_علیپور
تا بیاورم که با صبح تو نسبتی داری
و بنویسم بعد

که تا سپیده بر گل بنشینی و
خوشید نمی‌داند
که با هستی تو بازی می‌کند
پس می‌توان بخشیدش

تا برای تو بگویم در این پسین
که دارم رخت بر‌می‌بندم
از این دنیا و
باور نمی‌کنند
از بس به‌ عادت به مرگ می‌خندم
تا بنویسم از نسبت تو با سپیده و
تا به روی شب
در که می‌بندم
تا بنویسم که وقت تو حیف است
که این چنین که صرف می‌شود.


#هرمز_علی‌پور

@asheghanehaye_fatima
این روزها چیزی به خاطرم نمی‌رسد
فقط می‌دانم در من هنوز اندوه هست
اگرچه از تمام پنجره‌ها نام مرا پرسیدید
و تنفس اشیاء را نیز به من نسبت دادید
و آسمانی که می‌رود به خواب غنچه ای
من اما این روزها از یک چیز مطمئن هستم
که این رودخانه از من گیج‌تر است
و تا گل‌ها دست‌به‌دست هم دهند
می‌بریم از یاد که در باران
نه من نه شما هیچ کدام چتری به دست‌مان نبود.

#هرمز_علی‌پور


@asheghanehaye_fatima
نگفتن

@shakhsaar

چشم‌های خاموشم
در فکر چیزی‌ست که عریان نمی‌توانم گفت
در کوچه‌های تنگ و خیابان‌های طولانی
و دوست هم ندارم که از دلم کسی سخن گوید

در چشم‌های خاموشم
رویای پرندگانی می‌جوشد
که می‌توانستند بر یک درخت به خواب روند

و این که جهان هنوز می‌سوزد.


#هرمز_علی‌پور


@asheghanehaye_fatima
اندوه را که نمی‌نویسند،
وقتی که زندگی می‌کنند آن را
افسردگی را پیش هر پزشکی نمی‌برند
شاعرها
که به گور خواهند برد
مثل آرزوی شاعری، که پزشک‌ها می‌برند
اینجا که گودال مار‌های خوش خط‌ خال است
و من هم که می‌دانی
با تو فقط از روح سخن می‌گویم،
و یادگارهایی را که می‌بویم
و حتی بمیرم اگر ،با این مورمور و
دردهایی استخوانی و
بی‌خوابی جهنمی
شماره‌ای را نمی‌گیرم
تنها نگران حال تو هستم و
هنوز نمی‌دانم
این دوری کشنده و
این همه ویرانی غرامت چیست



#هرمز_علی‌پور
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
اندوه را که نمی‌نویسند،
وقتی که زندگی می‌کنند آن را
افسردگی را پیش هر پزشکی نمی‌برند
شاعرها
که به گور خواهند برد
مثل آرزوی شاعری، که پزشک‌ها می‌برند
اینجا که گودال مار‌های خوش خط‌ خال است
و من هم که می‌دانی
با تو فقط از روح سخن می‌گویم،
و یادگارهایی را که می‌بویم
و حتی بمیرم اگر ،با این مورمور و
دردهایی استخوانی و
بی‌خوابی جهنمی
شماره‌ای را نمی‌گیرم
تنها نگران حال تو هستم و
هنوز نمی‌دانم
این دوری کشنده و
این همه ویرانی غرامت چیست



#هرمز_علی‌پور
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima