@asheghanehaye_fatima
شب نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد،
با توده آتشینی از کژدمها بر شقیقهام.
تو اما خواهی آمد،
با زبانی سوزان از باران نمک.
روز نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد
و میخکهای جویده را برای غوکها خواهم آورد.
تو اما خواهی آمد
از مجراهای تاریک زمین.
نه روز و نه شب میخواهند که بیایند،
تا بسوزم من از اشتیاق تو
و بسوزی تو از اشتیاق من.
غزل از عشق نااُمید
#گارسیا_لورکا
ترجمه:علیاصغر فرداد
شب نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد،
با توده آتشینی از کژدمها بر شقیقهام.
تو اما خواهی آمد،
با زبانی سوزان از باران نمک.
روز نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد
و میخکهای جویده را برای غوکها خواهم آورد.
تو اما خواهی آمد
از مجراهای تاریک زمین.
نه روز و نه شب میخواهند که بیایند،
تا بسوزم من از اشتیاق تو
و بسوزی تو از اشتیاق من.
غزل از عشق نااُمید
#گارسیا_لورکا
ترجمه:علیاصغر فرداد
بدون آزادی
بدون آن نور آهنگین و نیرومندی که از عمق جان میتابد
آدم چیست ماریانا؟
خودت بگو
آخر اگر آزاد نباشم چطور عاشقت باشم؟
چطور این قلب پرمهر را نثارت کنم اگر مال من نباشد؟
دلواپس نباش؛ از یتیمخانۀ کلیسا گریختهام
و گمانم که از پا ننشینم
تا مال من شوی تو
تو که نثارم میکنی
عشقت را، خانهات را، انگشتانت را...
گارسیا لورکا|ترجمه:هادی خردمندپور
•••
چه موهبت زیبایی!
که گناهانمان از چشم دیگران،
پنهان میمانند
چون اگر این گونه نمیبود،
مجبور بودیم بیتردید،
و… با زهرخندی شرمآلوده،
هر روز خودمان را پاکِ پاک بشوییم
و یا… نه!
شاید مجبور بودیم،
اصلا زیر باران زندگی کنیم
و… خدای من!
چه موهبت زیباتری!
که دروغهامان چهرههامان را دیگرگون نمیکنند
زیرا در این صورت،
هر لحظه به هیئتی دیگر بودیم و
یکدیگر را،
برای لحظهای حتی،
به یاد نمی توانستیم آورد.
#گارسیا_لورکا
@asheghanehaye_fatima
بدون آن نور آهنگین و نیرومندی که از عمق جان میتابد
آدم چیست ماریانا؟
خودت بگو
آخر اگر آزاد نباشم چطور عاشقت باشم؟
چطور این قلب پرمهر را نثارت کنم اگر مال من نباشد؟
دلواپس نباش؛ از یتیمخانۀ کلیسا گریختهام
و گمانم که از پا ننشینم
تا مال من شوی تو
تو که نثارم میکنی
عشقت را، خانهات را، انگشتانت را...
گارسیا لورکا|ترجمه:هادی خردمندپور
•••
چه موهبت زیبایی!
که گناهانمان از چشم دیگران،
پنهان میمانند
چون اگر این گونه نمیبود،
مجبور بودیم بیتردید،
و… با زهرخندی شرمآلوده،
هر روز خودمان را پاکِ پاک بشوییم
و یا… نه!
شاید مجبور بودیم،
اصلا زیر باران زندگی کنیم
و… خدای من!
چه موهبت زیباتری!
که دروغهامان چهرههامان را دیگرگون نمیکنند
زیرا در این صورت،
هر لحظه به هیئتی دیگر بودیم و
یکدیگر را،
برای لحظهای حتی،
به یاد نمی توانستیم آورد.
#گارسیا_لورکا
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
"زخمِ عشق"
این نور،
این آتشی که زبانه میزند
این چشماندازِ خاکستری
که پیرامونِ من است
این دردی
که از یک فکر زاده شده
این عذابی که از آسمان،
زمین و زمان، سر میرسد
و این مرثیهی خون
که چنگی زهگسیخته را میآراید
این بار
که بر دوشم سنگینی میکند
این عقربی که درون سینهام
اینسو و آنسو میرود؛
همه دسته گلی هستند از عشق،
بسترِ یک زخمی،
جایی که من در حسرتِ خواب
حضورِ تو را رویا میبینم
در میانِ ویرانههای سینهی درهم شکستهام.
و هرچند که در پیِ قلهی رازم
قلبِ تو
درهای به من میدهد
گسترده
پوشیده از صنوبر و شورِ عقلِ تلخ.
فدریکو گارسیا لورکا - شاعر اسپانیایی
برگردان: احمد پوری
از کتاب: مرغ عشق میان دندانهای تو
نشر: چشمه
#فدریکو_گارسیا_لورکا
#گارسیا_لورکا
#گارسیالورکا
#لورکا
#احمد_پوری
#نشر_چشمه
"زخمِ عشق"
این نور،
این آتشی که زبانه میزند
این چشماندازِ خاکستری
که پیرامونِ من است
این دردی
که از یک فکر زاده شده
این عذابی که از آسمان،
زمین و زمان، سر میرسد
و این مرثیهی خون
که چنگی زهگسیخته را میآراید
این بار
که بر دوشم سنگینی میکند
این عقربی که درون سینهام
اینسو و آنسو میرود؛
همه دسته گلی هستند از عشق،
بسترِ یک زخمی،
جایی که من در حسرتِ خواب
حضورِ تو را رویا میبینم
در میانِ ویرانههای سینهی درهم شکستهام.
و هرچند که در پیِ قلهی رازم
قلبِ تو
درهای به من میدهد
گسترده
پوشیده از صنوبر و شورِ عقلِ تلخ.
فدریکو گارسیا لورکا - شاعر اسپانیایی
برگردان: احمد پوری
از کتاب: مرغ عشق میان دندانهای تو
نشر: چشمه
#فدریکو_گارسیا_لورکا
#گارسیا_لورکا
#گارسیالورکا
#لورکا
#احمد_پوری
#نشر_چشمه
شەو مەیلی ھاتنی نییە
چون تۆ نایەیت و
منیش یارای بەرەو-تۆ-چوونم نییە.
بەڵام ھەر دەڕۆم
گەرچی دووپشکەکانی ھەتاو سەرم دەخۆن.
بەڵام ھەر دێی
بە زاری سووتاو بە بارانی سوێرەوە.
شەو مەیلی ھاتنی نییە
چون تۆ نایەیت و
منیش یارای بەرەو-تۆ-چوونم نییە.
بەڵام ھەر دەڕۆم
گەرچی بۆقی بەڵەکاوی ڕابەرایەتیم دەکەن.
بەڵام ھەر دێی
بەناو زێرابی تاریک و ئەنگوستەچاودا.
نە شەو، نە ڕۆژ
مەیلی ھاتنیان نییە
چون لە پەرۆشیم بۆت دەمرم و
تۆیش، لەبەر من.
قەسیدەی ئەوینی ناکام|گارسیا لۆرکا|وەرگێڕان:ژیار ئەسوەد
•••
شب نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد،
با توده آتشینی از کژدمها بر شقیقهام.
تو اما خواهی آمد،
با زبانی سوزان از باران نمک.
روز نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد
و میخکهای جویده را برای غوکها خواهم آورد.
تو اما خواهی آمد
از مجراهای تاریک زمین.
نه شب میخواهد که بیاید
و نه روز
تا بسوزم من از اشتیاق تو
و بسوزی تو از اشتیاق من.
غزل از عشق نااُمید
#گارسیا_لورکا
ترجمه:علیاصغر فرداد
@asheghanehaye_fatima
چون تۆ نایەیت و
منیش یارای بەرەو-تۆ-چوونم نییە.
بەڵام ھەر دەڕۆم
گەرچی دووپشکەکانی ھەتاو سەرم دەخۆن.
بەڵام ھەر دێی
بە زاری سووتاو بە بارانی سوێرەوە.
شەو مەیلی ھاتنی نییە
چون تۆ نایەیت و
منیش یارای بەرەو-تۆ-چوونم نییە.
بەڵام ھەر دەڕۆم
گەرچی بۆقی بەڵەکاوی ڕابەرایەتیم دەکەن.
بەڵام ھەر دێی
بەناو زێرابی تاریک و ئەنگوستەچاودا.
نە شەو، نە ڕۆژ
مەیلی ھاتنیان نییە
چون لە پەرۆشیم بۆت دەمرم و
تۆیش، لەبەر من.
قەسیدەی ئەوینی ناکام|گارسیا لۆرکا|وەرگێڕان:ژیار ئەسوەد
•••
شب نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد،
با توده آتشینی از کژدمها بر شقیقهام.
تو اما خواهی آمد،
با زبانی سوزان از باران نمک.
روز نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد
و میخکهای جویده را برای غوکها خواهم آورد.
تو اما خواهی آمد
از مجراهای تاریک زمین.
نه شب میخواهد که بیاید
و نه روز
تا بسوزم من از اشتیاق تو
و بسوزی تو از اشتیاق من.
غزل از عشق نااُمید
#گارسیا_لورکا
ترجمه:علیاصغر فرداد
@asheghanehaye_fatima
شب نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد،
با توده آتشینی از کژدمها بر شقیقهام.
تو اما خواهی آمد،
با زبانی سوزان از باران نمک.
روز نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد
و میخکهای جویده را برای غوکها خواهم آورد.
تو اما خواهی آمد
از مجراهای تاریک زمین.
نه شب میخواهد که بیاید
و نه روز
تا بسوزم من از اشتیاق تو
و بسوزی تو از اشتیاق من.
غزل از عشق نااُمید|گارسیا لورکا|ترجمه:علیاصغر فرداد
•••
شەو مەیلی ھاتنی نییە
چون تۆ نایەیت و
منیش یارای بەرەو-تۆ-چوونم نییە.
بەڵام ھەر دەڕۆم
گەرچی دووپشکەکانی ھەتاو سەرم دەخۆن.
بەڵام ھەر دێی
بە زاری سووتاو بە بارانی سوێرەوە.
شەو مەیلی ھاتنی نییە
چون تۆ نایەیت و
منیش یارای بەرەو-تۆ-چوونم نییە.
بەڵام ھەر دەڕۆم
گەرچی بۆقی بەڵەکاوی ڕابەرایەتیم دەکەن.
بەڵام ھەر دێی
بەناو زێرابی تاریک و ئەنگوستەچاودا.
نە شەو، نە ڕۆژ
مەیلی ھاتنیان نییە
چون لە پەرۆشیم بۆت دەمرم و
تۆیش، لەبەر من.
قەسیدەی ئەوینی ناکام
#گارسیا_لورکا|وەرگێڕان:ژیار ئەسوەد
@asheghanehaye_fatima
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد،
با توده آتشینی از کژدمها بر شقیقهام.
تو اما خواهی آمد،
با زبانی سوزان از باران نمک.
روز نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد
و میخکهای جویده را برای غوکها خواهم آورد.
تو اما خواهی آمد
از مجراهای تاریک زمین.
نه شب میخواهد که بیاید
و نه روز
تا بسوزم من از اشتیاق تو
و بسوزی تو از اشتیاق من.
غزل از عشق نااُمید|گارسیا لورکا|ترجمه:علیاصغر فرداد
•••
شەو مەیلی ھاتنی نییە
چون تۆ نایەیت و
منیش یارای بەرەو-تۆ-چوونم نییە.
بەڵام ھەر دەڕۆم
گەرچی دووپشکەکانی ھەتاو سەرم دەخۆن.
بەڵام ھەر دێی
بە زاری سووتاو بە بارانی سوێرەوە.
شەو مەیلی ھاتنی نییە
چون تۆ نایەیت و
منیش یارای بەرەو-تۆ-چوونم نییە.
بەڵام ھەر دەڕۆم
گەرچی بۆقی بەڵەکاوی ڕابەرایەتیم دەکەن.
بەڵام ھەر دێی
بەناو زێرابی تاریک و ئەنگوستەچاودا.
نە شەو، نە ڕۆژ
مەیلی ھاتنیان نییە
چون لە پەرۆشیم بۆت دەمرم و
تۆیش، لەبەر من.
قەسیدەی ئەوینی ناکام
#گارسیا_لورکا|وەرگێڕان:ژیار ئەسوەد
@asheghanehaye_fatima
.
چه موهبت زیبایی!
که گناهانمان از چشم دیگران،
پنهان میمانند
چون اگر این گونه نمیبود،
مجبور بودیم بیتردید،
و… با زهرخندی شرمآلوده،
هر روز خودمان را پاکِ پاک بشوییم
و یا… نه!
شاید مجبور بودیم،
اصلا زیر باران زندگی کنیم
و… خدای من!
چه موهبت زیباتری!
که دروغهامان چهرههامان را دیگرگون نمیکنند
زیرا در این صورت،
هر لحظه به هیئتی دیگر بودیم و
یکدیگر را،
برای لحظهای حتی،
به یاد نمیتوانستیم آورد ..
#گارسیا_لورکا
@asheghanehaye_fatima
چه موهبت زیبایی!
که گناهانمان از چشم دیگران،
پنهان میمانند
چون اگر این گونه نمیبود،
مجبور بودیم بیتردید،
و… با زهرخندی شرمآلوده،
هر روز خودمان را پاکِ پاک بشوییم
و یا… نه!
شاید مجبور بودیم،
اصلا زیر باران زندگی کنیم
و… خدای من!
چه موهبت زیباتری!
که دروغهامان چهرههامان را دیگرگون نمیکنند
زیرا در این صورت،
هر لحظه به هیئتی دیگر بودیم و
یکدیگر را،
برای لحظهای حتی،
به یاد نمیتوانستیم آورد ..
#گارسیا_لورکا
@asheghanehaye_fatima