عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




با همین شعر می‌توان گم کرد
پا به پایت هراس فردا را
پرت کرد از فراز ابروهات
"شیش دانگ" حواس فردا را

در همین شعر می‌توان طی کرد
کل این راه را، و باز دوید
در کنارم بخواب دختر جان!
در همین شعر می‌شود خوابید!

گونه هایت، لبت، و دستانت
-دست و دلباز‌های اندامت-
حسرت دست‌های این مرد است
مردِ محلول در تهِ جامت

توی چشمت عصاره‌ی ماه است
-عسل کوه‌های "کردستان"-
روی خوابم بپاش چشمت را
و مرا سمت ماه برگردان!

و مرا سمت ماه برگردان
تا پلنگانه‌های شب تا صبح
تا تهِ سوختن در آغوشت
از حریق تنِ تو تب تا صبح

از حریق تنِ تو تب تا صبح
تا طلوع نجیب چشمانت
دست آخر مرا ببر با خود
تا غروب غریب "تهران"ات

تو به کابوس من نمی‌آیی
عطر افسونگری که قبل از خواب
ریشه‌هایت به آب وابسته‌ست
گل نیلوفری که در مرداب

بانی این بنای ویرانی!
روح مستور در تجسدّ جان
اولین "عشق سالهای وبا" *
آخرین بازمانده‌ی انسان!

خواب دیدم که می‌دوی با من
آهوانه میان "آهو دشت"
باز هم تیتر می زند "کیهان" :
ایها الناس! فتنه‌گر برگشت!

ایها الناس! می روم با او
سمت آغوشِ آبی دریا
"به تماشای آب های سپید" **
به تماشای کوچ دُرناها!




#بنیامین_پورحسن
@asheghanehaye_fatima




کمی باسرمه زیباکن دوچشمِ نکته بینت را
مشخص کن برایم مرزهای سرزمینت را

صدای نبض دستان تو دراین شهر می پیچد
اگر لختی نبندی دکمه های آستینت را

مرا هربار می سوزانی و هربار می خواهی
که بگذاری به روی آتشِ من ذره بینت را

تو آن تردیدِ باقی مانده در شاهان قاجاری
که با خونِ امیران رنگ کردی باغ فینت را

بگو ای مرگ، ای ترسای پیرِ پیرهن چرکین
بیاویزم کجای این شب٬آخر پوستینت را ؟!




#بنیامین_دیلم_کتولی
@asheghanehaye_fatima



سر روی بالش می گذارم [جای تو خالی ست]
عطرت تمام خاطراتم را قرق کرده
دستم به دور گردنت در عکس خشکیده
بد جور مرد قصه ات امشب کم آورده

“بدجور” یعنی اینکه دیگر دست ها بالا
“بدجور” یعنی اینکه دیگر آخر بازی ست
“بدجور” بخش عمده ای از ذهن من هستی
این با تمام آنچه کردی در تناقض نیست

از آنچه که هستم همیشه بیشتر بودم
سنگینی کم بودنت بر شانه هایم بود
نصف دلت با من نبود و نیم دیگر نیز
نصف النهار مبدا ویرانه هایم بود

از هفته هایی که , تو را تقویم کم دارد
داغ عمیق عصرهای جمعه را دارم
تا من بجنبم صف کشیدند و تو را بردند
نگذاشتی پشت درت زنبیل بگذارم

حالا که ماندم خوب می فهمم چرا رفتی
رفتن اگر خوب است پس من بی جهت بودم
من اتفاقی اشتباهی توی تقدیرت….
باشد!! تو همواره درست و من غلط بودم!!

سر روی بالش می گذارم -عطر تو دارد-
می گریم و از فرط استیصال می خندم
از بین مردانی که عمری عاشقت هستند
ویران ترینش را برایت آرزومندم !!


 #بنیامین_پورحسن  
Ghahveh
Benyamin Bahadori
‏اگر نتوانم با تو قهوه بنوشم
کافه‌ها به چه کار می‌آیند؟

#نزار_قبانی

قهوه
#بنیامین_بهادری

@asheghanehaye_fatima
مهری که زدند بر لبانم سرخ است

دست و قلم و روح و روانم سرخ است


رازی به بزرگای تو در دل دارم

رازی که از آن لحن بیانم سرخ است


خون غزلی که می جهی بر کاغذ

از خواندن تو ذهن و زبانم سرخ است


بی تو همه ی فاصله ها زنجیرند

سلول به سلول جهانم سرخ است


تو زاده شدی تا که بهارم باشی

تو زاده شدی تا...که خزانم سرخ است...


با آمدن تو مثنوی رنگ گرفت

ارکان جهان مینوی رنگ گرفت


با آمدن تو مثنوی عاشق شد

مشهورترین وزن غزل , "هق هق " شد


ای بره ترین آدمِ یک عالم گرگ!

ممنون توام که بی دریغی و بزرگ


ای نشئه ی بالفطره و مادرزادی

ممنون توام که اتفاق افتادی


دنبال خودم در پی تو می گردم

باید به جهانی که تویی برگردم !


باید به غم انگیزترین رویایت

باید به لبِ مرز ترین دنیایت...


همزخمی و همزبانی ات را عشق است

ته لهجه ی آن جهانی ات را عشق است


من بغض شدم  ,گریه شدم , زار شدم

تا بیت به بیت در تو تکرار شدم


"من" را به طریقی به "تو" مربوط بکن

من شمع تولدم مرا فوت بکن


پشت سرِ ما پنجره ها حرف زدند

اینجا همه ی پنجره ها نامردند


اکنون که به اندازه ی هم تنهاییم

محکوم به اتراق در این دنیاییم


بگذار که عشق تو به دادم برسد

بگذار "فرشته" هم به "آدم" برسد


بگذار شهید اولت من باشم

بگذار به اندازه ی تو زن باشم


بگذار که در مدار تو رقص کنم

بگذار که دور تو بگردم که تو را...


از سنگ ترین فاصله ها می گذرم

من راهی آخرین نبردم که تو را....


با اینکه بهارت به خزانم نرسید

بیچاره ترین حالت زردم که تو را...


شرمنده از اینکه خیسِ این ابیاتی

من بیست و دو بیت گریه کردم که تو را....



#بنیامین_پورحسن
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
تو از کجای جهانم مرا صدا کردی؟
که شرق و غرب و جنوب و شمال من شده ای!
چه کار خوب , برای که , در کجا کردم ؟
که بین این همه بدبخت مال من شده ای !

○○○○○○

[که بین این همه بدبخت مال من شده ای ...?!!!]
اگر چه جمله ی بالا نهایت رویاست
ولی به رغم غم و بغض و اشک معتقدم
خدای فاصله ها هم تهِ دلش با ماست !

○○○○○

شمال خاطره هایم , و شرق امیدم
جنوب خواهش من , مغرب بهار آور
جهات اربعه ام باش , ای عسل بانو !
جهات اربعه ام باش , ای غزل دختر !
○○○○○

بگیر دست خودت سرنوشت نحسم را
مرا از این منِ بدبخت , خوب خالی کن
مرا بگیر و ببند و مرا بریز و بپاش
مرا به آنچه که هستم دوباره حالی کن!

○○○○○

نبودنت به گواه هواشناسی شهر
شروع بارش بی وقفه ی مسلسل هاست
و حکم تیر , برای کسی که نذرت شد
ولی به طرز عجیبی هنوز هم تنهاست !


#بنیامین_پورحسن
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
چنان دل‌بسته‌ام کردی
که با چشم خودم دیدم
خودم می‌رفتم اما
سایه‌ام با من نمی‌آمد

#بنیامین_دیلم

@asheghanehaye_fatima