عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


.
از آشپزخانه بوى زن مى آيد
و از تختِ خواب
بوى سكسِ اجبارى
در جستجوى زيبايى
خطِ چشم ها به سرگردانى خورده اند
و روى ميزِ توالت
عطر ها در خودشان گريه كرده اند!
چقدر تلخ است بريدنِ كيك تولد
براى زنى كه انگشت هايش را سالهاست
هنگامِ پختنِ شام
بريده است








#بهرنگ_قاسمى
/نهنگ ها بى گذرنامه عبور مى كنند)
@asheghanehaye_fatima
.


از دکمه های پیراهنت که بگذریم
به بندهای بزرگتری می رسیم
که ممکن است
دست هزار مرد قوی را بلرزاند
بیخودی نیست
موهای چند ریشتری ات
سال هاست
دلم را زير و رو مي كند.
من،
زیر آوار حرف های نگفته ام
تنگی نفس گرفته ام
نشانی ام دقیق است
به دیدنم بیا
هفت و هشت هایی که روی دستم کروکی کشیده اند
خبر از روزهای سختی دارند
که دانه به دانه
به زندگی ام باریده اند.
آنقدر اين دست و آن دست نكن
بگذار چشم بندِ سينه ات را باز كنم
كه اندوه دست هايم تماشايى ست
خیلی می خواهم ات
آنقدرها که گندم روییدن را
خیلی می خواهم ات
آنقدرها که پرچم وزیدن را
این بار که دیدم ات
دهانم را به دهان ات می
چسبانم
تا ساعت ها
خودم را در تو گریه کنم.




#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima
.




سالهاست
كه لابلاى گره هاى روسرى ات مخفى ام
در جيبِ مانتو،كيف دستى ات
و هرچه پوشيده اى پنهان شده ام
من عضوى از تو ام
جزئى از گوشه ى لب ات
كشى كه موهايت را مى بندى
انگشت هاى من است
سينه بندت را
من با دندان نگه مى دارم
و الا كسى كه چشم به راهِ توست
كسى كه مدام زنگ مى زند
قرار ملاقات مى گذارد
و تو اعتنا نمى كنى
ديوانه ى مزد بگيرى ست
كه دارد ردِ من را گُم مى كند!




#بهرنگ_قاسمى

از كتاب: #تلسكوپى_كه_تو_را_رصد_ميكرد_شكست
نشر #نيماژ
@asheghanehaye_fatima




جاى خالى آخرين بوسه
بر پيشانى اش زار مى زد
موسيقى زبرِ لولاى در
خواب خانه اش را
به هم ريخته بود
و هيچ نقطه اى از آستين اش
مسئوليتِ پاک كردن اشک هايش را
گردن نمى گرفت
تنهايى اش را
سخت در آغوش كشيده بود
و از پشتِ شيشه
به دريايى كه پيش از سوت كشتى
او را ترک كرده بود مى انديشيد
فكر مى كرد
هنوز هم زندگى زيباست
فكر مى كرد
عنقريب صدايى آشنا
شايد تنهايى اش را
از گلوى ايستگاه ها
بيرون خواهد كشيد
در فكر فرو رفته بود
چمدان اش
پُر از دلتنگى بود
پُر از آوازهاى بريده بريده ى تظاهرات ضد جنگ
پُر از اغتشاش هاى خيابانى نافرجام
و دودِ اشک آورهايى كه
آرام آرام
از درزِ چمدان اش
بيرون مى خزيد
شهرى سوخته را مى ماند
كه ردپاى عميق تانک ها
ذهن اش را
مجروح كرده بود
خراسانى غمگينى بود
چشم به راه
غافله ى سربداران
خرمشهرى خسته اى بود
كه به انفجار تى ان تى
آلرژى داشت
بى هوا
هواى گريه سر مى داد
و ابرى تيره
به طرز مشكوكى
آسمان اش را مى پاييد
او منى تنها بود
تنى دچار شده
بر هاى هاى تنهايى
جا مانده از
آخرين اتوبوس ايران پيما
اسير شده در
دست هاى كجا بروم هاى مسرى
و او كه دريا را
در اولين ماه گرفتگى سال
در چشم هايش جا كرده بود
زنى زخم خورده بود
كه تنهايى اش را
بر تنهايى ام
ترجيح داده بود




#بهرنگ_قاسمى
در آغوش هر كسی كه می خواهی باش
من،
تمام مردانِ جهانم:)

#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima

اگر هنوز
بعد از گذشت سال ها
هر از گاهى دل ات مى گيرد
و بى آنكه خودت بدانى چرا
بغضى خفيف
حتا براى ثانيه اى
راه گلويت را مى بندد
بدان كه من
هرآنچه بايد به تو مى گفتم را
هيچ وقت نشد كه بگويم




#بهرنگ_قاسمى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اشاره‌ى شيطنت آميزت
به سينه بندى كه قرار است
من بازش كنم
و آن ظرافت زنانه ات
كه با تار مويى
حكمِ قتل هر مرد عبوسى را
صادر مى كند
انصافن زيباست
اما فراموش نكن
مردى كه عريانى‌ات را
با عشق برايش مخلوط كرده‌اى
مردِ بد اشتهايى ست
كه با يک قرصِ ماه
خواهشِ زنانه‌ات را
همراه كلمه هايش مى‌بلعد
تا شعرى زيبا
در وصفِ زنى تنها بسرايد!
.
.

شاعران
معشوقه‌هاى غمگينى دارند

#بهرنگ_قاسمى


@asheghanehaye_fatima
مادرم پیامبری بود
با یک زنبیل پر از معجزه!
یادم هست
در اولین سوز زمستانی
النگویش را به بخاری تبدیل کرد...!


#تارا_محمد_صالحی

این شعر در فضای مجازی و به اشتباه به اسم شاعر عزیز دیگری (#بهرنگ_قاسمى) نشر داده شده است. لطفا اگر جایی مشاهده کردید اطلاع دهید ... تا اثر، از صاحب اثر جدا نشود. ممنونم.



@asheghanehaye_fatima