عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
.

نامش برف بود
تنش، برفی
قلبش از برف
و تپشش
صدای چکیدن برف
بربام‌های کاگلی ...‌

و من او را‌
چون شاخه‌یی که به زیر بهمن شکسته باشد‌
دوست ‌می‌داشتم.

#بیژن_الهی



@asheghanehaye_fatima
بگذار تا با رنگهای تنت
دوست بدارمت:
عریان شو زیر آبشار‌های خورشید
حتی انگشترت را
در صدای آنها پرتاب کن
که می‌خواهند به ما
چیزی را جز این که هست
بِباورانند.
تو را با رنگ گلهای بِه
با رنگهای بلوط
تو را دوست خواهم داشت.
بنفش تند از آنِ زنبق‌هاست.


#بیژن_الهی


@asheghanehaye_fatima
‌به آغاز نام می‌برم از عنصرها
صدای تو
چشم‌های تو
دست‌های تو
لب‌های تو

من روی زمینم چگونه می‌بودم
اگر تو هم نمی‌بودی؟

سکوت‌های ما، کلام‌های ما
روشنایی که می‌رود
روشنایی که بازمی‌گردد
سپیده‌دمان و غروب ما را به خنده می‌آرد

در دلِ پیکر ما
هر چه می‌شکوفد و می‌رسد
بر کاهِ عمر من

آنجا که استخوان‌های پیرسالَم را می‌خوابانم

آنجا که تمام می‌شوم ...

#پل الوار
برگردان #بیژن_الهی

@asheghanehaye_fatima
پس که لطف می کند؟
کی پوست تو را، به بوسه، می درد
تا نور،  فرو ریزد و
                                      آهسته، شکر شود؟

من!  من که بوسه ام،  ترسناک تر از یک امضا.

#بیژن_الهی


@asheghanehaye_fatima
نگاهَش
طورِ به‌خصوصی است،
اِنگار از آدم عبور می‌کند
و جوری به درون نفوذ می‌کند.

اِنگار
داری جوری به خودت نگاه می‌کنی و
کارها و رفتارت را
از چشمِ او می‌بینی ...





              #ویلیام_فاکنر

  کتاب: همین‌طور که می‌میرم

        ترجمه:  احمد اخوت

         ( انتشارات:  افق )


                            🪷🪷🪷

پ. ن:  طرح‌واره ...



بر تو  خَم می‌شَوم :
رفتارِ نسیم و جانوران آب
در پوستِ توست.

و هوا
جامِ جانِ شاپرکی‌ست
که در میانِ هزار خورشید و
هزار سایه‌ی تو
می‌سوزد و  شاهد است ...




                 #بیژن_الهی



@asheghanehaye_fatima
نامش برف بود

تنها یک­‌بار می‌­توانست
در آغوشش کِشَد
و می­‌دانست آن‌گاه چون بهمنی فرو می­‌ریزد
و می­‌خواست به آغوشم پناه آورد
نامش برف بود
تنش برفی
قلبش از برف
و تپشش صدای چکیدن برف
بر بام‌های کاه‌­گلی
و من او را
چون شاخه­‌ای که زیر بهمن شکسته باشد
دوست می­‌داشتم.


#بیژن_الهی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
بر تو  خَم می‌شَوم :
رفتارِ نسیم و جانوران آب
در پوستِ توست.

و هوا
جامِ جانِ شاپرکی‌ست
که در میانِ هزار خورشید و
هزار سایه‌ی تو
می‌سوزد و  شاهد است ...

#بیژن_الهی

@asheghanehaye_fatima
نام‌اش برف بود
تن‌­اش برفی
قلب‌اش از برف
و تپش‌اش صدای چکیدن برف
بر بام‌های کاه‌­گلی،
و من او را
چون شاخه­‌ای که زیر بهمن شکسته باشد
دوست می­‌داشتم

#بیژن_الهی

@asheghanehaye_fatima
پشت بلورهای زمستان پنهان مشو
(اين چلچراغ يخ)
مخواه رنگين‌کمان پس از باران باشی.
بگذار تا با رنگ‌های تنت
دوست بدارمت.


#بیژن_الهی

@asheghanehaye_fatima
تو را از تهِ دل به یاد می‌آوردم،
دلی فشرده به غم، غمی که آشنای توست.

پس تو کجا بودی؟
پس که بود آن‌جا؟
گویای چه حرف؟
چرا تمامی‌ِ عشق یک‌باره بر سرم خواهد تاخت
وقتی حس می‌کنم که غم‌گین‌ام و حس می‌کنم که تو دوری؟

می‌افتاد کتابی که همیشه در شفق، زنگاری‌ست.
و چون سگی زخمی
شنل‌ام روی پای من می‌غلتید.

همیشه، همیشه عصرها دور می‌شوی.
رو به آن‌جا که شفق می‌شتابد و از پسِ او
پیکره‌ها محو می‌شوند.

■شاعر: #پابلو_نرودا [ Pablo Neruda / شیلی، ۱۹۷۳-۱۹۰۴ ]

■برگردان: #بیژن_الهی     
@asheghanehaye_fatima