نمیتوانم به تو بگویم:
دوستت دارم
اما میتوانم وقتی به خواب رفتهای
در سکوت
با لبهایم روی پیشانیات بنویسمش
تا انگشتان رویاهایت آن را بردارند
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
دوستت دارم
اما میتوانم وقتی به خواب رفتهای
در سکوت
با لبهایم روی پیشانیات بنویسمش
تا انگشتان رویاهایت آن را بردارند
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
لا يزال التحديق في عينيك
يشبه متعة إحصاء النجوم في ليلة صحراوية
ولا يزال اسمك
الاسم الوحيد «الممنوع من الصرف» في حياتي
لا تزال في خاطري
نهراً نهراً
وكهفاً كهفاً
وجرحاً جرحاً
وأذكر جيداً رائحة كفك..
خشب الأبنوس والبهارات العربية الغامضة
تفوح في ليل السفن المبحرة إلى المجهول
لو لم تكن حنجرتي مغارة جليد،
لقلت لك شيئاً عذباً
يشبه كلمة «أحبك»
همچنان خیره شدن به چشمانت
شبیه لذتِ شمارش ستارگان
در شبی کویری است
و همچنان نامت
در زندگیام تنها نامی است که
«ممنوع از تجزیه» و بحث و گفتوگوست
در یادِ منی همچنان
رود رود
و غار غار
و زخم زخم
و خوب به یاد میآورم
عطر دستانت را
چوبهای آبنوس
و ادویه های عربی مبهم
پراکنده در شبِ کشتیهای سفر کرده به نامعلومها
اگر حنجرهام غاری کولاک شده نبود،
به تو میگفتم سخنی شیرین و گوارا
شبیه به جمله «دوستت دارم»
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
يشبه متعة إحصاء النجوم في ليلة صحراوية
ولا يزال اسمك
الاسم الوحيد «الممنوع من الصرف» في حياتي
لا تزال في خاطري
نهراً نهراً
وكهفاً كهفاً
وجرحاً جرحاً
وأذكر جيداً رائحة كفك..
خشب الأبنوس والبهارات العربية الغامضة
تفوح في ليل السفن المبحرة إلى المجهول
لو لم تكن حنجرتي مغارة جليد،
لقلت لك شيئاً عذباً
يشبه كلمة «أحبك»
همچنان خیره شدن به چشمانت
شبیه لذتِ شمارش ستارگان
در شبی کویری است
و همچنان نامت
در زندگیام تنها نامی است که
«ممنوع از تجزیه» و بحث و گفتوگوست
در یادِ منی همچنان
رود رود
و غار غار
و زخم زخم
و خوب به یاد میآورم
عطر دستانت را
چوبهای آبنوس
و ادویه های عربی مبهم
پراکنده در شبِ کشتیهای سفر کرده به نامعلومها
اگر حنجرهام غاری کولاک شده نبود،
به تو میگفتم سخنی شیرین و گوارا
شبیه به جمله «دوستت دارم»
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
أملك قلبًا لا يؤذي أحدًا، لكنه يؤذيني!
----------------
دلی دارم که احدی را نمیآزارد، ولی میآزاردم!
#غادة_السمان
ترجمه: #غفران_عبیات
@asheghanehaye_fatima
----------------
دلی دارم که احدی را نمیآزارد، ولی میآزاردم!
#غادة_السمان
ترجمه: #غفران_عبیات
@asheghanehaye_fatima
دستهایت خیلی مهربانتر از تواند
دستهایت مانند کندهی درختیست
که من هنگامِ غرق شدن به آن میچسبم
دستهایت مانندِ بخاریاند
که من هنگامِ سرد شدن به آنها نزدیک میشوم و گرم میشوم
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
دستهایت مانند کندهی درختیست
که من هنگامِ غرق شدن به آن میچسبم
دستهایت مانندِ بخاریاند
که من هنگامِ سرد شدن به آنها نزدیک میشوم و گرم میشوم
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
حينما استحضرك وأكتب عنك يتحوّل القلم في يدي إلى وردة حمراء..
ــــــــــــــــــــــــــــ
هنگامیکه تو را به یاد میآورم و از تو مینویسم، قلم در دستم به گل سرخ تبدیل میشود..
#غادة_السمان
ترجمه: #غفران_عبیات
@asheghanehaye_fatima
ــــــــــــــــــــــــــــ
هنگامیکه تو را به یاد میآورم و از تو مینویسم، قلم در دستم به گل سرخ تبدیل میشود..
#غادة_السمان
ترجمه: #غفران_عبیات
@asheghanehaye_fatima
با عشقِ تو
تنها دلاوری ممکن
فرار است.
چرا که عشقِ تو
چونان راههای روستایی
در جهانِ سوم،
نیمی مسدود
و نیمی دیگر به دوزخ راه میبرد!
#غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]
@asheghanehaye_fatima
تنها دلاوری ممکن
فرار است.
چرا که عشقِ تو
چونان راههای روستایی
در جهانِ سوم،
نیمی مسدود
و نیمی دیگر به دوزخ راه میبرد!
#غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]
@asheghanehaye_fatima
به تو تکیه کردهام
و از درخت تنت
شاخههای مهربانی
مرا دربرگرفتهاند...
#غادة_السمان
برگردان: #عبدالحسین_فرزاد
@asheghanehaye_fatima
و از درخت تنت
شاخههای مهربانی
مرا دربرگرفتهاند...
#غادة_السمان
برگردان: #عبدالحسین_فرزاد
@asheghanehaye_fatima
پاییزِ عمرِ من آغاز شده،
بدون آنکه بهارِ من جان بگیرد،
اینچنین است که ما
پنهانی زندگی میکنیم،
پنهانی میآموزیم،
پنهانی کتابها را میخوانیم،
پنهانی غصه میخوریم،
پنهانی شعر مینویسیم
و پنهانی میمیریم...
#غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]
@asheghanehaye_fatima
بدون آنکه بهارِ من جان بگیرد،
اینچنین است که ما
پنهانی زندگی میکنیم،
پنهانی میآموزیم،
پنهانی کتابها را میخوانیم،
پنهانی غصه میخوریم،
پنهانی شعر مینویسیم
و پنهانی میمیریم...
#غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]
@asheghanehaye_fatima
سرگذشت من؟
مسير پروانه است
در طول تاريخش
از کرم پيله
تا پرواز شفاف و رنگين پروانهای زرين
میپرسی چراغ ها با من چه کردهاند
بر گردشان میگردم
و آنها را با میل شدید خويش برای آزادی
میسوزانم
و پرواز میکنم
و پرواز میکنم
زيرا من عاشق رهاییام
نه عاشق گلها و چراغ ها
عشق ؟
نه
آيا شنيدهای که پروانهای به ميل خود
دوباره کرم شود
و به درون پيله باز گردد
عشقِ شهريارِ شرقی
مترادف با تملّک دلدار است
يا مترادف با کشتن او
اما پروانه به دور دستها
پرواز کرده است و آموخته است
در اوج آسمان بماند
و کار تمام شود ...
#غادة_السمان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
مسير پروانه است
در طول تاريخش
از کرم پيله
تا پرواز شفاف و رنگين پروانهای زرين
میپرسی چراغ ها با من چه کردهاند
بر گردشان میگردم
و آنها را با میل شدید خويش برای آزادی
میسوزانم
و پرواز میکنم
و پرواز میکنم
زيرا من عاشق رهاییام
نه عاشق گلها و چراغ ها
عشق ؟
نه
آيا شنيدهای که پروانهای به ميل خود
دوباره کرم شود
و به درون پيله باز گردد
عشقِ شهريارِ شرقی
مترادف با تملّک دلدار است
يا مترادف با کشتن او
اما پروانه به دور دستها
پرواز کرده است و آموخته است
در اوج آسمان بماند
و کار تمام شود ...
#غادة_السمان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
"عشق"
اسلحهای است، در دستان کسانی
که دوستشان داریم،
به آنها قدرت میدهد
که زخمیمان کنند
و تنهایمان بگذارند....
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
اسلحهای است، در دستان کسانی
که دوستشان داریم،
به آنها قدرت میدهد
که زخمیمان کنند
و تنهایمان بگذارند....
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
نفرین بر آن لحظه مبارک
که قایقم به جزیره تو برخورد
شکست و شاد از شکستنش
به ساحل تو دل باخت
نفرین میکنم آن لحظه مبارک را
و طبق عادت شتابان میدوم
در جادههای شهری که
برای من نیست
در رؤیای مردی که از آن من نیست ...!
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
که قایقم به جزیره تو برخورد
شکست و شاد از شکستنش
به ساحل تو دل باخت
نفرین میکنم آن لحظه مبارک را
و طبق عادت شتابان میدوم
در جادههای شهری که
برای من نیست
در رؤیای مردی که از آن من نیست ...!
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
آن چاهِ عمیق و تاریک را
که در آن سکنا گزیدهام ترک میکنم
بالِِ من باش
تا دوباره به سوی خورشید و شادمانی
و سینهی تو پرواز کنم
موهبتی است که زندهام
فقط برای اینکه بتوانم تو را دوست داشته باشم
و غمانگیز است در حالی که میتوانم اینهمه دوستات داشته باشم
میمیرم...
#غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]
@asheghanehaye_fatima
که در آن سکنا گزیدهام ترک میکنم
بالِِ من باش
تا دوباره به سوی خورشید و شادمانی
و سینهی تو پرواز کنم
موهبتی است که زندهام
فقط برای اینکه بتوانم تو را دوست داشته باشم
و غمانگیز است در حالی که میتوانم اینهمه دوستات داشته باشم
میمیرم...
#غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]
@asheghanehaye_fatima
"أيها اللامنسي رحلتُ عنكَ طويلاً و لم اغادرك..."
ای از یاد نرفته!
دیریست رها کردهام تو را
از تو اما رها نگشتهام...
#غادة_السمان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
ای از یاد نرفته!
دیریست رها کردهام تو را
از تو اما رها نگشتهام...
#غادة_السمان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima