ای معشوق
ای محالِ صادق
ممکن شو
شانه هایم عطش بوسه های تو را کم دارند
غافلگیرم کن ...
#نصرت_رحمانی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
ای محالِ صادق
ممکن شو
شانه هایم عطش بوسه های تو را کم دارند
غافلگیرم کن ...
#نصرت_رحمانی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
هنگام بدرقه ی عشق
پیراهنی چنان سفید به تن کن
که گویا برهنه ای ! ...
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
پیراهنی چنان سفید به تن کن
که گویا برهنه ای ! ...
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
تندی از بوسه های تو می روید
شعر از لبان من
قانون عشق چنین است
باید گذر کنم
" معصوم و پاک تر زِ سیاووش از شعله زار جنگلِ مژگانت "
اما دریغ و درد
کسی با من این نگفت
کز نی نی سیاه دو چشمت حذر کنم
تندی از بوسه های تو می روید
شعر از...
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
شعر از لبان من
قانون عشق چنین است
باید گذر کنم
" معصوم و پاک تر زِ سیاووش از شعله زار جنگلِ مژگانت "
اما دریغ و درد
کسی با من این نگفت
کز نی نی سیاه دو چشمت حذر کنم
تندی از بوسه های تو می روید
شعر از...
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
این شعر نیست آتش خاموش معبدی ست
این شعر نیست قصه احساس سنگهاست
این شعر نیست نقش سرابی ست در کویر
این شعر نیست زندگی گنگ رنگ هاست
گر شعر بود بر لب خشکم نمینشست
گر شعر بود از دل سردم نمیرمید
گر شعر بود درد مرا فاش مینمود
گر شعر بود تیغ به زخمم نمیکشید
این شعر نیست لاشه ی مَردی ست پای دار
این شعر نیست خون شهیدی ست روی راه
این شعر نیست رنگ سیاهی ست در سپید
این شعر نیست رنگ سپیدی ست در سیاه
گر شعر بود مونس چنگ و رباب بود
گر شعر بود از دل خود میزدودمش
گر شعر بود بر لب یاران سرود بود
گر شعر بود نیمه شبی میسرودمش
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
این شعر نیست قصه احساس سنگهاست
این شعر نیست نقش سرابی ست در کویر
این شعر نیست زندگی گنگ رنگ هاست
گر شعر بود بر لب خشکم نمینشست
گر شعر بود از دل سردم نمیرمید
گر شعر بود درد مرا فاش مینمود
گر شعر بود تیغ به زخمم نمیکشید
این شعر نیست لاشه ی مَردی ست پای دار
این شعر نیست خون شهیدی ست روی راه
این شعر نیست رنگ سیاهی ست در سپید
این شعر نیست رنگ سپیدی ست در سیاه
گر شعر بود مونس چنگ و رباب بود
گر شعر بود از دل خود میزدودمش
گر شعر بود بر لب یاران سرود بود
گر شعر بود نیمه شبی میسرودمش
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
تو می دانستی
که من از تنهایی و تاریکی می ترسم
ولی فتیله فانوس نگاهت را
پایین کشیدی
من بی چراغ دنبال دفترم گشتم
بی چراغ قلمی پیدا کردم
و بی چراغ از تو نوشتم
نوشتم، نوشتم ...
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
که من از تنهایی و تاریکی می ترسم
ولی فتیله فانوس نگاهت را
پایین کشیدی
من بی چراغ دنبال دفترم گشتم
بی چراغ قلمی پیدا کردم
و بی چراغ از تو نوشتم
نوشتم، نوشتم ...
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
...
شب چشم
مویت کلاف دود
دامن سپید
سخی تن
□
بنگر چگونه دست تکان می دهم
گویی مرا برای وداع آفریده اند!
خنجر شکست
در لای کتف من
مویت کلاف دود
بدرود!
□
نوبت ز ما گذشت
شب از دریچه های چشم تو تابید
پیاله دور دگر زد!
خنجر نشست
تا دسته پشت «رُم»
«رُم» در «سزار» مرد
تهمت عصای توست «بروتوس»
□
حق با کسی ست که پیروز است
حق دادنی است، نه
حق حق گرفتنی است
ایمان خریدنی است
وطن را حراج کن!
□
حق با کسی است که از پشت
شمشیر می زند
تاریخ جنده خانه ی خونینی است
بر این قباله ی جعلی
باور مبند
حق
حق
با کسی ست که با من
شیون کشیده است:
- اناالحق
...
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
شب چشم
مویت کلاف دود
دامن سپید
سخی تن
□
بنگر چگونه دست تکان می دهم
گویی مرا برای وداع آفریده اند!
خنجر شکست
در لای کتف من
مویت کلاف دود
بدرود!
□
نوبت ز ما گذشت
شب از دریچه های چشم تو تابید
پیاله دور دگر زد!
خنجر نشست
تا دسته پشت «رُم»
«رُم» در «سزار» مرد
تهمت عصای توست «بروتوس»
□
حق با کسی ست که پیروز است
حق دادنی است، نه
حق حق گرفتنی است
ایمان خریدنی است
وطن را حراج کن!
□
حق با کسی است که از پشت
شمشیر می زند
تاریخ جنده خانه ی خونینی است
بر این قباله ی جعلی
باور مبند
حق
حق
با کسی ست که با من
شیون کشیده است:
- اناالحق
...
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
وقتی دلی نمیتپد
قلمی خشک میشود
و شعر میپژمرد
انبوه ِ اندُهان از یاد میروند
و جمله خاطرات بر باد میروند
در باغکوچههای میعادگاه
دیگر کسی به انتظار کسی نیست
آنچه باز میماند
درد بخیه است
که پس از التیام
آغاز می شود
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
قلمی خشک میشود
و شعر میپژمرد
انبوه ِ اندُهان از یاد میروند
و جمله خاطرات بر باد میروند
در باغکوچههای میعادگاه
دیگر کسی به انتظار کسی نیست
آنچه باز میماند
درد بخیه است
که پس از التیام
آغاز می شود
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima