دو بار زيسته بود
يك بار بر بالهاى اندوه سوار وُ
يك بار
بالهايش از اندوه؛
دو بار زيسته بود
يك بار شبيهِ خودش وُ
يك بار در كشمكشِ خود بودن؛
دو بار زيسته بود
يك بار عشقى پنهانى داشت وُ
يك بار
پنهانى، عشقِ كسى بود
در جزيرهاى كه آدمهايش از درختها كمتر بودند
وَ هر نقطهى آبى، اقيانوسى بود در شعرى
دو بار زيسته بود وُ اما
هزار بار مردن را چشيده بود
بر هر روى سكهى زندگى ...
#سیدمحمد_مرکبیان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
يك بار بر بالهاى اندوه سوار وُ
يك بار
بالهايش از اندوه؛
دو بار زيسته بود
يك بار شبيهِ خودش وُ
يك بار در كشمكشِ خود بودن؛
دو بار زيسته بود
يك بار عشقى پنهانى داشت وُ
يك بار
پنهانى، عشقِ كسى بود
در جزيرهاى كه آدمهايش از درختها كمتر بودند
وَ هر نقطهى آبى، اقيانوسى بود در شعرى
دو بار زيسته بود وُ اما
هزار بار مردن را چشيده بود
بر هر روى سكهى زندگى ...
#سیدمحمد_مرکبیان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
دلبستگی ریشه در همهی وجودِ معشوق دارد. تُنِ صدایش که بیشتر وقتها به آن عادت کردهای و کافیست مغزت سکوت کند تا اوج و فرودهایش را لمس کنی. حرکتِ ظریف انگشتانش به هنگامِ گوش دادن به موسیقیِ دلخواهش. نگاهش که تو را در جهان زیباتر میکند. تحملِ شانههاش. آخرین تصویر از آن فاجعه. اولین تصویر از نخستین دیدار. شکلِ مهربانِ آرزو کردن به وقتِ سرخوشی.
ریشهی دلبستگی که به جهان میرسد، شورِ باز پیش رفتن و نیفتادن درپاهایت بیدار میشود.
دلبستگی را بدنام کردهاند وگرنه دوست داشتن و داشته شدن به حتم فاصلهها را پُر نکند انسانها را به هم نزدیک میکند.
#سیدمحمد_مرکبیان
📕 آغوشی برای یک سفر طولانی
@asheghanehaye_fatima
ریشهی دلبستگی که به جهان میرسد، شورِ باز پیش رفتن و نیفتادن درپاهایت بیدار میشود.
دلبستگی را بدنام کردهاند وگرنه دوست داشتن و داشته شدن به حتم فاصلهها را پُر نکند انسانها را به هم نزدیک میکند.
#سیدمحمد_مرکبیان
📕 آغوشی برای یک سفر طولانی
@asheghanehaye_fatima