معمولی ام ؛ زنی که خود آرایی اش کم است
یک زن که هوش و بهره زیبایی اش کم است
یک زن که کهنه بودنش از حد گذشته و
مستش نمی شوند ، که گیرایی اش کم است
در این جهان تیره، فقط شعر و شعر و شعر
دارایی من است که دارایی اش کم است
این است آن جوانی موعود؟ پس چرا
رنجش زیاد بوده و پویایی اش کم است؟
ناراحتم برای تلاش جوانه ها
وقتی درخت، عمر شکوفایی اش کم است
از بس که هی نقاب عوض می کند جهان
یک زندگی برای شناسایی اش کم است
در خانه ام چه دارم اگر مرگ سر رسید؟؟
این "خرده جان" برای پذیرایی اش کم است..
#فاطمه_تنبیه
@asheghanehaye_fatima
یک زن که هوش و بهره زیبایی اش کم است
یک زن که کهنه بودنش از حد گذشته و
مستش نمی شوند ، که گیرایی اش کم است
در این جهان تیره، فقط شعر و شعر و شعر
دارایی من است که دارایی اش کم است
این است آن جوانی موعود؟ پس چرا
رنجش زیاد بوده و پویایی اش کم است؟
ناراحتم برای تلاش جوانه ها
وقتی درخت، عمر شکوفایی اش کم است
از بس که هی نقاب عوض می کند جهان
یک زندگی برای شناسایی اش کم است
در خانه ام چه دارم اگر مرگ سر رسید؟؟
این "خرده جان" برای پذیرایی اش کم است..
#فاطمه_تنبیه
@asheghanehaye_fatima
ناچیز و ناامّید و ناکافی و ناراحت
امروز هم مجموع "نا"های جهان بودم
افسردگی با دست های پر از اینجا رفت
می خواستم خود را نبازم، ناتوان بودم...
هرروز باید کوه می بودم،قوی، ثابت
پابند،اهل صبر،بی شوریدگی،ساکت
امروز مسئولیتی دیگر نصیبم شد
من جانشین ابرهای آسمان بودم
از شدت بیچاره بودن گریه می کردم
با زندگی نکبتم باید چه می کردم؟
وقتی برای زنده بودن، پیر و فرسوده
اما برای خودکشی کردن جوان بودم...
باید چه می کردم من تنها به گفتن خوش؟
در سرزمین نحس شاعرخیز شاعرکش؟
باید چگونه زنده می ماندم؟ من بی شعر
بی کاربرد و بی پناه و بی دهان بودم...
هرچند اینجا تا دلت می خواست مضمون بود
می خواستم بنشینم و روی زمین خون بود...
باید غزل می گفتم و قحط مخاطب بود
باید غزل می گفتم اما فکر نان بودم...
احساس بیش از حد لازم، زخم می افزود
امروز فهمیدم که اینجا مشکل از من بود
جایی که مردم کور...من آیینه دستم بود
جایی که کر بودند من آوازه خوان بودم
هرکس کنارم بود از من منفعت می برد
شکرخدا که لااقل جسمم به دردی خورد...
من در تمام عمر مثل نردبانی پیر
اسباب بالا رفتن اطرافیان بودم...
بار قضاوت...بار بودن بین کودن ها
بار نوشتن...بار مظلومیت زن ها
بار تو را کم می کنم از شانه ام، ای عشق!
من تا همین جا هم زیادی پهلوان بودم...
#فاطمه_تنبیه
@asheghanehaye_fatima
امروز هم مجموع "نا"های جهان بودم
افسردگی با دست های پر از اینجا رفت
می خواستم خود را نبازم، ناتوان بودم...
هرروز باید کوه می بودم،قوی، ثابت
پابند،اهل صبر،بی شوریدگی،ساکت
امروز مسئولیتی دیگر نصیبم شد
من جانشین ابرهای آسمان بودم
از شدت بیچاره بودن گریه می کردم
با زندگی نکبتم باید چه می کردم؟
وقتی برای زنده بودن، پیر و فرسوده
اما برای خودکشی کردن جوان بودم...
باید چه می کردم من تنها به گفتن خوش؟
در سرزمین نحس شاعرخیز شاعرکش؟
باید چگونه زنده می ماندم؟ من بی شعر
بی کاربرد و بی پناه و بی دهان بودم...
هرچند اینجا تا دلت می خواست مضمون بود
می خواستم بنشینم و روی زمین خون بود...
باید غزل می گفتم و قحط مخاطب بود
باید غزل می گفتم اما فکر نان بودم...
احساس بیش از حد لازم، زخم می افزود
امروز فهمیدم که اینجا مشکل از من بود
جایی که مردم کور...من آیینه دستم بود
جایی که کر بودند من آوازه خوان بودم
هرکس کنارم بود از من منفعت می برد
شکرخدا که لااقل جسمم به دردی خورد...
من در تمام عمر مثل نردبانی پیر
اسباب بالا رفتن اطرافیان بودم...
بار قضاوت...بار بودن بین کودن ها
بار نوشتن...بار مظلومیت زن ها
بار تو را کم می کنم از شانه ام، ای عشق!
من تا همین جا هم زیادی پهلوان بودم...
#فاطمه_تنبیه
@asheghanehaye_fatima
بی هیچ هراسی دوستم بدار
در خطوط دستانم محو شو
برای من که به ابدیت ایمان ندارم
برای یک هفته،
برای چند روز،
برای یک ساعت دوستم بدار...
#نزار_قبانی
برگردان: #فاطمه_حق_وردیان
@asheghanehaye_fatima
در خطوط دستانم محو شو
برای من که به ابدیت ایمان ندارم
برای یک هفته،
برای چند روز،
برای یک ساعت دوستم بدار...
#نزار_قبانی
برگردان: #فاطمه_حق_وردیان
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیشنهاد من به شما که دختر داری برای دیدنش👆
به او یاد بده که دوستداشتنی بودن را
فراموش کند. وظیفهٔ او این نیست که
خودش را دوستداشتنی کند، بلکه وظیفه
دارد که خودِ خودش باشد؛ خودی که صادق
است و نسبت به مساوات همهٔ انسانها
حساس است.
بسیاری از دختران ما به احساسات مردانی
اهمیت میدهند که بدترین صدمه را از آنها
خوردهاند. همهٔ اینها پیامدهای فاجعهبار
دوستداشتنی بودن است.
پس به جای اینکه به دخترت یاد بدهی که
دوستداشتنی باشد، به او یاد بده که
صادق و مهربان باشد.
یاد بده که شجاع باشد؛
او را ترغیب کن که افکارش را به زبان بیاورد،
حقایق وجودیاش را بیرون بریزد و
وقتی اینگونه شد، او را مدح و ستایش کن..
📙 #مانيفست_يك_فمينيست
👤 #چیماماندا_انگوزی_آدیشی
🔃 #فاطمه_باغستانی
@asheghanehaye_fatima
به او یاد بده که دوستداشتنی بودن را
فراموش کند. وظیفهٔ او این نیست که
خودش را دوستداشتنی کند، بلکه وظیفه
دارد که خودِ خودش باشد؛ خودی که صادق
است و نسبت به مساوات همهٔ انسانها
حساس است.
بسیاری از دختران ما به احساسات مردانی
اهمیت میدهند که بدترین صدمه را از آنها
خوردهاند. همهٔ اینها پیامدهای فاجعهبار
دوستداشتنی بودن است.
پس به جای اینکه به دخترت یاد بدهی که
دوستداشتنی باشد، به او یاد بده که
صادق و مهربان باشد.
یاد بده که شجاع باشد؛
او را ترغیب کن که افکارش را به زبان بیاورد،
حقایق وجودیاش را بیرون بریزد و
وقتی اینگونه شد، او را مدح و ستایش کن..
📙 #مانيفست_يك_فمينيست
👤 #چیماماندا_انگوزی_آدیشی
🔃 #فاطمه_باغستانی
@asheghanehaye_fatima
.
هیچوقت بغلم نکرد...
گرمای تنش و ضربان قلبش هرگز نصیب من نشد !
آن لبخند بی نظیر ،
چشم های قهوه ای ...
حتی برای ثانیه ای متعلق به من نبودند...
اما من برای تک تک نداشته هایم دلتنگ میشوم ...
#فاطمه_مقدم
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
هیچوقت بغلم نکرد...
گرمای تنش و ضربان قلبش هرگز نصیب من نشد !
آن لبخند بی نظیر ،
چشم های قهوه ای ...
حتی برای ثانیه ای متعلق به من نبودند...
اما من برای تک تک نداشته هایم دلتنگ میشوم ...
#فاطمه_مقدم
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima