@asheghanehaye_fatima
عرصهی تراوش روح است اینجا
روحی که از دل وُ جان آدمی میتراود
از روزنههای نهان
و چه قدر سوآل که در پی دارد:
از چیست این همه نیاز وُ تمنا؟
این فکرهای برجهیده از دلِ تاریکی ریشه در کجا دارد؟گرم چرا میشود خون به رگانم از نزدیکی ِ برخی کسان؟
وَ چرا همین که دور میشوند از من مثل پرچمی فرو کشیده میشود شادی وُ شورم؟ درختهایی که زیر سایهشان
راه نرفتهام هرگز
این همه فکر وزین وُ خوشاهنگ چرا میریزند به سرم؟گمان کنم این
فکرها به تابستان وُ زمستان
همین طور مثل میوه آویختهاند
به شاخههاشان
وَ همین که رد میشوم
از کنارشان میبارند به سرم
#والت_ویتمن
عرصهی تراوش روح است اینجا
روحی که از دل وُ جان آدمی میتراود
از روزنههای نهان
و چه قدر سوآل که در پی دارد:
از چیست این همه نیاز وُ تمنا؟
این فکرهای برجهیده از دلِ تاریکی ریشه در کجا دارد؟گرم چرا میشود خون به رگانم از نزدیکی ِ برخی کسان؟
وَ چرا همین که دور میشوند از من مثل پرچمی فرو کشیده میشود شادی وُ شورم؟ درختهایی که زیر سایهشان
راه نرفتهام هرگز
این همه فکر وزین وُ خوشاهنگ چرا میریزند به سرم؟گمان کنم این
فکرها به تابستان وُ زمستان
همین طور مثل میوه آویختهاند
به شاخههاشان
وَ همین که رد میشوم
از کنارشان میبارند به سرم
#والت_ویتمن
@asheghanehaye_fatima
شعری از #والت_ویتمن
.
« در خاكی می خسبم
تا در علفی كه خواسته ی من است ، بیدار شوم
می خواهیَ ام؟
زیرِ گام هایَ ت را بگرد»
.
( برگردانِ شعر حاصل طبع آزمایی من است)
.
#ترجمه_سام_گیوراد
شعری از #والت_ویتمن
.
« در خاكی می خسبم
تا در علفی كه خواسته ی من است ، بیدار شوم
می خواهیَ ام؟
زیرِ گام هایَ ت را بگرد»
.
( برگردانِ شعر حاصل طبع آزمایی من است)
.
#ترجمه_سام_گیوراد
@asheghanehaye_fatima
باشکوه است رفتن
باشکوه است ماندن
باشكوه است قلب
آنگاه كه می پاشد قطره های بی گناه خونها ی هماتتد را
چه لذت بخش است تنفس هوا
سخن گفتن ،راه رفتن ، چیزی را در دستان فشردن
آماده ی بستر برای خوابیدن
به بدن سرخ فام خود نگریستن
هشیار از جسم خود بودن ، چنین راضی ،چنین عظیم
و اینگونه است که به خود می آیم
چنین خدای بزرگی بودن، كه منم
در میان دیگر خدایان
در میان دیگر زنان و مردانی که
دوستشان دارم.
#والت_ویتمن
باشکوه است رفتن
باشکوه است ماندن
باشكوه است قلب
آنگاه كه می پاشد قطره های بی گناه خونها ی هماتتد را
چه لذت بخش است تنفس هوا
سخن گفتن ،راه رفتن ، چیزی را در دستان فشردن
آماده ی بستر برای خوابیدن
به بدن سرخ فام خود نگریستن
هشیار از جسم خود بودن ، چنین راضی ،چنین عظیم
و اینگونه است که به خود می آیم
چنین خدای بزرگی بودن، كه منم
در میان دیگر خدایان
در میان دیگر زنان و مردانی که
دوستشان دارم.
#والت_ویتمن
@asheghanehaye_fatima
رام ناشدنیام، بیتعبیر
من خوی وحشیام را بر تمامی بامهای جهان فریاد میکشم.
دقایق پایانی روز در من ایستاده که پیکرم را به بقا به ثباتی بیمانند روانه کند به سمت دیوانگیهای ناپیدا...
که مرا در فضایی مه اندود در تاریکیِ روشن، رهسپار کند.
هوایم، هوایم که میگذرم
من موهای سپیدم را در خورشیدی فراری میافشانم،
جسمام را غرق گردابها میکنم
آنگاه بانی حیات میشوم؛
در دل خاک میرویم؛
و از مطلوبترینِ گیاهان رشد میکنم...
در جستجوی من به زیر پاهایت نگاه کن...
#والت_ویتمن
رام ناشدنیام، بیتعبیر
من خوی وحشیام را بر تمامی بامهای جهان فریاد میکشم.
دقایق پایانی روز در من ایستاده که پیکرم را به بقا به ثباتی بیمانند روانه کند به سمت دیوانگیهای ناپیدا...
که مرا در فضایی مه اندود در تاریکیِ روشن، رهسپار کند.
هوایم، هوایم که میگذرم
من موهای سپیدم را در خورشیدی فراری میافشانم،
جسمام را غرق گردابها میکنم
آنگاه بانی حیات میشوم؛
در دل خاک میرویم؛
و از مطلوبترینِ گیاهان رشد میکنم...
در جستجوی من به زیر پاهایت نگاه کن...
#والت_ویتمن
@asheghanehaye_fatima
〇🍂
🍂
■شعری از "والت ویتمن"
مرا غوطهور میکند
دمادم در واپسین لختههای روز
در زمانی مقدس
در زمان بازسازی گذشته
بغض آهنگی میپیچد در حنجرهام
و تو ای روحانی پاک
ای زمین
ای زندگی
تا آخرین بارقه درخشان
تو را خواهم خواند
دریچهی روحام را بگشا
کمال را ببین
و غریو شادی سر بده
زندگی طبیعیام صادقانه تا همیشه
همهچیز را میستاید و پیروز میداند
همهچیز درخشان است
چیزی که ما جهان مینامیم، جهان جانهای بیشمار
حیرتانگیز است راز حرکت در همهی موجودات
حتا در کوچکترین حشرات
درخشان است قدرت بیان، حواس انسان
درخشش نور و انعکاس نور ماه نو در آسمان غربی
درخشان است هرچه میبینم یا میشنوم یا لمس میکنم
هر چیز و همهچیز
خوبی در همهچیز
در رضایت و اعتماد به نفس حیوانات
بازگشت سالانهی فصلها
سرخوشی جوانی
در قدرت و شور مردانهگی
عظمت و ارزندهگی سالخوردهگی
و چشمانداز بلندمرتبه مرگ.
باشکوه است رفتن
باشکوه است ماندن
باشكوه است قلب
آنگاه كه قطرههای خون هم شکل و بیگناه را پمپاژ میکند
چه لذتبخش است نفس کشیدن
سخن گفتن، راه رفتن، فشردن چیزی در دست
آمادهگی برای رفتن به بستر
نگاه کردن به بدن سرخ رنگ خود
آگاه از جسم خود بودن، چنین راضی، چنین عظیم
و اینگونه است که به خود میآیم
که من خدای جان جهانام
در میان دیگر خدایان
در میان دیگر زنان و مردانی که دوستشان دارم●
🔘شاعر: #والت_ویتمن
🔘برگردان: #علیرضا_توکلی
*والت ویتمن( ۱۸۹۲–۱۸۱۹)، شاعر مدرن و روزنامهنگار اهل آمریک
〇🍂
🍂
■شعری از "والت ویتمن"
مرا غوطهور میکند
دمادم در واپسین لختههای روز
در زمانی مقدس
در زمان بازسازی گذشته
بغض آهنگی میپیچد در حنجرهام
و تو ای روحانی پاک
ای زمین
ای زندگی
تا آخرین بارقه درخشان
تو را خواهم خواند
دریچهی روحام را بگشا
کمال را ببین
و غریو شادی سر بده
زندگی طبیعیام صادقانه تا همیشه
همهچیز را میستاید و پیروز میداند
همهچیز درخشان است
چیزی که ما جهان مینامیم، جهان جانهای بیشمار
حیرتانگیز است راز حرکت در همهی موجودات
حتا در کوچکترین حشرات
درخشان است قدرت بیان، حواس انسان
درخشش نور و انعکاس نور ماه نو در آسمان غربی
درخشان است هرچه میبینم یا میشنوم یا لمس میکنم
هر چیز و همهچیز
خوبی در همهچیز
در رضایت و اعتماد به نفس حیوانات
بازگشت سالانهی فصلها
سرخوشی جوانی
در قدرت و شور مردانهگی
عظمت و ارزندهگی سالخوردهگی
و چشمانداز بلندمرتبه مرگ.
باشکوه است رفتن
باشکوه است ماندن
باشكوه است قلب
آنگاه كه قطرههای خون هم شکل و بیگناه را پمپاژ میکند
چه لذتبخش است نفس کشیدن
سخن گفتن، راه رفتن، فشردن چیزی در دست
آمادهگی برای رفتن به بستر
نگاه کردن به بدن سرخ رنگ خود
آگاه از جسم خود بودن، چنین راضی، چنین عظیم
و اینگونه است که به خود میآیم
که من خدای جان جهانام
در میان دیگر خدایان
در میان دیگر زنان و مردانی که دوستشان دارم●
🔘شاعر: #والت_ویتمن
🔘برگردان: #علیرضا_توکلی
*والت ویتمن( ۱۸۹۲–۱۸۱۹)، شاعر مدرن و روزنامهنگار اهل آمریک
@asheghanehaye_fatima
تو،
ای اقیانوسهای آرمیده در من
دگر آرام نخواهم شد؛
برخواهم خواست چونان که مییابمات
در آستانهی امواج
در میلاد طوفانها
همانگونه پرخروش، همانگونه بیانتها...
#والت_ویتمن
تو،
ای اقیانوسهای آرمیده در من
دگر آرام نخواهم شد؛
برخواهم خواست چونان که مییابمات
در آستانهی امواج
در میلاد طوفانها
همانگونه پرخروش، همانگونه بیانتها...
#والت_ویتمن
@asheghanehaye_fatima
تو،
ای اقیانوسهای آرمیده در من
دگر آرام نخواهم شد؛
برخواهم خواست چونان که مییابمات
در آستانهی امواج
در میلاد طوفانها
همانگونه پرخروش..
همانگونه بیانتها...
#والت_ویتمن
تو،
ای اقیانوسهای آرمیده در من
دگر آرام نخواهم شد؛
برخواهم خواست چونان که مییابمات
در آستانهی امواج
در میلاد طوفانها
همانگونه پرخروش..
همانگونه بیانتها...
#والت_ویتمن
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺯﻥ
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺷﻜﻔﺘﻪ
ﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ میﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ ﺯﻣﻴﻦ
ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎﻯ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ
ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺑﻰﻫﻤﺘﺎﻯ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ
ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺪ ﺗﻦ ﺑﻰﻫﻤﺘﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻴﺮﺩ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﻣﺤﺸﺮ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ
ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ ﺷﻌﺮﻫﺎﻯ ﻣﺮﺩ
(ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﻛﻪ ﺷﻌﺮﻫﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ)
شکفته از ﺯﻥ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﻣﺼﻤﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻰﺩﺍﺭم
ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺎﺵ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻣﻦ ﻣﺮﺩِ مصمم و مغرور را دوست دارم
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻓﺸﺮﺩﻥﻫﺎﻯ پرتوان زن خوش بر و بارو را دوست میدارم
ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻓﺸﺮﺩﻥﻫﺎﻯ پرتوان مرد از راه می رسند
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺫﻫﻦ ﺯﻥ
ﻫﻤﻪﻯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺫﻫﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ ﺳﺮ ﺑﻪﺭﺍﻩ
شکفته از راست کرداری ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﺳﺖﻛﺮﺩﺍﺭﻯﻫﺎ ﻣﻰﺷﻜﻔﻨﺪ
شکفته از شفقت ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻔﻘﺖﻫﺎ
ﻋﻈﻴﻢﺗﺮﻳﻦ ﭼﻴﺰ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ/ تمام ابدیت
ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻈﻤﺖ ﺍﻣﺎ ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﺴﺖ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻧﺨﺴﺖ
ﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﺳﭙﺲ.
■●شاعر: #والت_ویتمن | "Walt Whitman" | آمریکا، ۱۸۹۲-۱۸۱۹ |
■●برگردان: #مهرداد_فلاح
@asheghanehaye_fatima
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺷﻜﻔﺘﻪ
ﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ میﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ ﺯﻣﻴﻦ
ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎﻯ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ
ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺑﻰﻫﻤﺘﺎﻯ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ
ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺪ ﺗﻦ ﺑﻰﻫﻤﺘﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻴﺮﺩ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﻣﺤﺸﺮ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ
ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ ﺷﻌﺮﻫﺎﻯ ﻣﺮﺩ
(ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﻛﻪ ﺷﻌﺮﻫﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ)
شکفته از ﺯﻥ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﻣﺼﻤﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻰﺩﺍﺭم
ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺎﺵ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻣﻦ ﻣﺮﺩِ مصمم و مغرور را دوست دارم
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻓﺸﺮﺩﻥﻫﺎﻯ پرتوان زن خوش بر و بارو را دوست میدارم
ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻓﺸﺮﺩﻥﻫﺎﻯ پرتوان مرد از راه می رسند
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺫﻫﻦ ﺯﻥ
ﻫﻤﻪﻯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺫﻫﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ ﺳﺮ ﺑﻪﺭﺍﻩ
شکفته از راست کرداری ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﺳﺖﻛﺮﺩﺍﺭﻯﻫﺎ ﻣﻰﺷﻜﻔﻨﺪ
شکفته از شفقت ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻔﻘﺖﻫﺎ
ﻋﻈﻴﻢﺗﺮﻳﻦ ﭼﻴﺰ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ/ تمام ابدیت
ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻈﻤﺖ ﺍﻣﺎ ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﺴﺖ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻧﺨﺴﺖ
ﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﺳﭙﺲ.
■●شاعر: #والت_ویتمن | "Walt Whitman" | آمریکا، ۱۸۹۲-۱۸۱۹ |
■●برگردان: #مهرداد_فلاح
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
رام ناشدنیام، بیتعبیر
من خوی وحشیام را بر تمامی بامهای جهان فریاد میکشم.
دقایق پایانی روز در من ایستاده که پیکرم را به بقا به ثباتی بیمانند روانه کند به سمت دیوانگیهای ناپیدا...
که مرا در فضایی مه اندود در تاریکیِ روشن، رهسپار کند.
هوایم، هوایم که میگذرم
من موهای سپیدم را در خورشیدی فراری میافشانم،
جسمام را غرق گردابها میکنم
آنگاه بانی حیات میشوم؛
در دل خاک میرویم؛
و از مطلوبترینِ گیاهان رشد میکنم...
در جستجوی من به زیر پاهایت نگاه کن...
#والت_ویتمن
ترجمه:
#آناهید_قاسمی
رام ناشدنیام، بیتعبیر
من خوی وحشیام را بر تمامی بامهای جهان فریاد میکشم.
دقایق پایانی روز در من ایستاده که پیکرم را به بقا به ثباتی بیمانند روانه کند به سمت دیوانگیهای ناپیدا...
که مرا در فضایی مه اندود در تاریکیِ روشن، رهسپار کند.
هوایم، هوایم که میگذرم
من موهای سپیدم را در خورشیدی فراری میافشانم،
جسمام را غرق گردابها میکنم
آنگاه بانی حیات میشوم؛
در دل خاک میرویم؛
و از مطلوبترینِ گیاهان رشد میکنم...
در جستجوی من به زیر پاهایت نگاه کن...
#والت_ویتمن
ترجمه:
#آناهید_قاسمی
ای #من، ای #زندگی!
در میانِ پرسشهای مداوم
و زنجیرهی بیپایانِ بیایمانان
و شهرهای آکنده از دیوانگان
و منی که
پیوسته در سرزنشِ خویش است
(که کیست دیوانهتر از من؟
و کیست بیایمانتر از من؟)
در میانِ چشمهایی که
بیهوده روشنی میجویند
و اشیاء مضحک
و کشمکشی که
هر دم از سر گرفته میشود
و انبوهِ دروغینِ خلقی که
سنگین گام برمیدارد
و تتمهی سالیانی پوچ و بیحاصل،
سالیانی که با مناش در هم تنیده
این پرسش، ای من، بس غمانگیز،
این پرسشِ مداوم__
به چه باید دل خوش کرد؟
ای من، ای زندگی!
پاسخ.
که اینسان تو اینجایی،
که زندگی هست و یگانگی
که نمایشِ عظیم،
همچنان بر صحنه است،
تا تو نیز کلامی بدان بیفزایی.
#والت_ویتمن
برگردان: #آرمین_دارابی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
در میانِ پرسشهای مداوم
و زنجیرهی بیپایانِ بیایمانان
و شهرهای آکنده از دیوانگان
و منی که
پیوسته در سرزنشِ خویش است
(که کیست دیوانهتر از من؟
و کیست بیایمانتر از من؟)
در میانِ چشمهایی که
بیهوده روشنی میجویند
و اشیاء مضحک
و کشمکشی که
هر دم از سر گرفته میشود
و انبوهِ دروغینِ خلقی که
سنگین گام برمیدارد
و تتمهی سالیانی پوچ و بیحاصل،
سالیانی که با مناش در هم تنیده
این پرسش، ای من، بس غمانگیز،
این پرسشِ مداوم__
به چه باید دل خوش کرد؟
ای من، ای زندگی!
پاسخ.
که اینسان تو اینجایی،
که زندگی هست و یگانگی
که نمایشِ عظیم،
همچنان بر صحنه است،
تا تو نیز کلامی بدان بیفزایی.
#والت_ویتمن
برگردان: #آرمین_دارابی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima