عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
@asheghanehaye_fatima


#علی_اشرف_درویشیان درگذشت

#علی_‌اشرف_درویشیان نویسنده، پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان ایران، در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.

روحشان شاد🌱


علی‌اشرف درویشیان ۳ شهریور سال ۱۳۲۰ در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش اوسا سیف الله آهنگر بود و در گاراژ کار می‌کرد. مادربزرگش نیز زنی دنیا دیده و با تجربه و سرد و گرم چشیده بود‌‌. در گفتن افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه مهارت عجیبی داشت‌‌. درویشیان بسیاری از افسانه‌های او را در کتاب افسانه‌‌ها و متل‌های کردی آورده ‌است.

درویشیان در سال ۱۳۳۷ پس از گذراندن دوره‌ دانشسرای مقدماتی کرمانشاه، ۸ سال در روستاهای کرمانشاه و گیلا‌نغرب آموزگار بود. در سال ۱۳۴۵ در دانشگاه تهران در رشته‌ ادبیات فارسی و سپس تا کارشناسی ارشد روان‌شناسی تربیتی درس خواند و همزمان در دانشسرای عالی تهران تا رشته‌ مشاوره و راهنمای تحصیلی پیش رفت.

از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ به سبب نوشتن کتاب "از این ولا‌یت" و فعالیت‌های سیاسی ۳ بار دستگیر و ممنوع‌ القلم شد. درویشیان در کتاب‌هایش زندگی کودکان فرودست و مقاومت و تلا‌ش پیوسته‌ آن‌ها را در زندگی نشان می‌دهد. درویشیان ۶ سال به خاطر انتشار کتاب‌هایش در زندان بود. مجموعه‌ "فصل نان" و قصه‌ "رنگینه" را در زندان نوشت و توسط همسرش به خارج از زندان فرستاد‌.
ایشان برخی از نوشته‌های خود را پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بانام مستعار «لطیف تلخستانی» منتشر می‌کرد.
وی در بسیاری از آثارش ازجمله در آبشوران، سال‌های ابری، فصل نان و همراه آهنگ‌های بابام به زندگی خودش و سختی‌های آن سالها پرداخته است.

در سال۱۳۳۶ که به دانشسرای مقدماتی کرمانشاه رفت، روز به روز علاقه‌اش به مطالعه بیشتر شد. در تابستان ۱۳۵۰ در کرمانشاه به خاطر فعالیت‌های سیاسی و نوشتن مجموعه داستان‌های «از این ولایت» دستگیر شد. پس از ۸ ماه آزاد شد و دو ماه بعد دوباره در تهران دستگیر شد و به هفت ماه زندان محکوم. در پی این موضوع از شغل معلمی منفصل و از دانشگاه اخراج شد. بار سوم در اردیبهشت ۱۳۵۳ دستگیر و به یازده سال زندان محکوم شد، در حالی که سه ماه بود ازدواج کرده بود اما سرانجام در آبان ماه ۱۳۵۷ با انقلاب مردم ایران از زندان بیرون آمد.

آثار این نویسنده عبارتند از :
#بیستون، #آبشوران، #فصل_نان، #همراه_آهنگ‌های_بابام، #گل_طلا_وکلاش_قرمز، #ابرسیاه_هزارچشم، #روزنامه_دیواری_مدرسه_ما، #رنگینه، #کی_برمی‌گردی_داداش_جان، #آتش_درکتابخانه_بچه‌ها، #چون_و_چرا، #داستان‌های_محبوب_من، #سلول۱۸، #۳۲سال_مقاومت_درزندان‌های_شاه، #افسانه‌ها_و_متل‌های_کوردی، #سال‌های_ابری، #درشتی، #مجموعه۲۰جلدی_فرهنگ_افسانه‌های_ایرانی (با همکاری رضا خندان مهابادی)، #واژه_نامه_گویش_کرمانشاهی، #یادمان_صمد (صمد بهرنگی) #شب_آبستن، #ازاین_ولایت، #قصه‌های_آن_سال‌ها و #خاطرات_صفرخان (صفر قهرمانیان).

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



خلقِ عشق مسئله ای نیست، حفظِ عشق مسئله است. عاشق شدن مهم نیست، عاشق ماندن مهم است. عاشق شدن حرفه بچه‌هاست، عاشق ماندن هنرِ مردان و دلاوران. سست عهدی های عشاق باعث شده که بسیاری از داستان‌های عاشقانه مبتذل در جایی تمام شود که عاشق به معشوق می‌رسد؛ حال آنکه مهم، از این لحظه به بعد است.
مهم، پنجاه سالِ بعد است:
دوام عشق... دوام زیبایی و شکوه عشق...




👤 #نادر_ابراهیمی
📙 #آتش_بدون_دود
ترانه بسیار زیبا و خاطره انگیز
" #آتش "
با صدای بانو #سیمین_غانم 🎻

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




ما، در هیچ حال، قلب هایمان خالی از غم نخواهد شد؛
چرا که غم، ودیعه یی ست طبیعی که ما را پاک نگه می دارد .
انسان های بی اندوه،
به معنای متعالی کلمه،
هرگز " انسان " نبوده اند و نخواهند بود.
از این صافی انسان ساز نترس.




#نادر_ابراهیمی
📚 #آتش_بدون_دود
@asheghanehaye_fatima




روح كوچكت را وا نسپار به غم،
تاب ندارد.
ويران مى‌شود و زيان مى‌كنى، پيوسته گريستن كه دردى را دوا نمى‌كند.
حرمت اشك را دست كم، نگه دار! اين سيلاب بى‌هواى گل‌آلود نيست، عصاره‌ى روح است.
غم چيزى نيست كه خودش با پاى خودش خانه‌ى روحت را ترك كند...
بتارانش،
بتارانش...




#نادر_ابراهيمى
کتاب #آتش_بدون_دود
آتشی در سینه دارم جاودانی
قمرالملوک وزیری
آتشی در سینه دارم جاودانی،
عمر من مرگیست نامش زندگانی،
رحمتی کن کز غمت جان می‌سپارم،
بیش از این من طاقت هجران ندارم
#آتش_دل
#قمرالملوک_وزیری

@asheghabehaye_fatima
عاشقانه های فاطیما:
@asheghanehaye_fatima




گفتی مرا بعشق که باید ز جان گذشت





جانـم توئی چگونه توانم از آن گذشت

#آتش_اصفهانی
@asheghanehaye_fatima




هرگز به آنقدر كه می‌پری قانع نباش.
هرگز نگو كه بيشتر از اين ممكن نيست.
دائم از خودت عبور كن ...

#آتش_بدون_دود
#نادر_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima



ديوار هاي شهر به من گفتند :
يا تورا فراموش كنم يا بميرم
اما عشق را جز عشق آرام نمي بخشد
پس اين دل را سكوت اولي تر است
آسمان
در تبعيدگاه من
در شهرم ، مي بارد
و ز تو نه خبر تازه ايي دارم
نه نامه ايي
هديه من براي تو
كه شعله آتش كوچك مني
دو بوسه است
پس به رغم زندان هاي زمين
دستت را به سوي من دراز كن
دو دستت را
چرا كه من غمگينم
و آسمان
در دل و در شهر مي بارد.

#عبدالوهاب_البياتی
#آتش_زير_خاكستر
@asheghanehaye_fatima


لبهایت #آتش!
چشمانت آتش!
و قلبت،
که #شعله می کشد سراپا..
ملکه ی من!
چقدر به آیینِ نیاکانم می مانی...



#آریو_همتی
@asheghanehaye_fatima



خانه‌ام #آتش گرفته‌ است
آتشی جانسوز
هر طرف می‌سوزد این آتش
پرده‌ها و فرش‌ها را، تارشان با پود
من به هر سو می‌دوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده‌هایم تلخ
و خروش گریه‌ام ناشاد
از درون خسته‌ی سوزان
می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد!

خانه‌ام آتش گرفته‌ست
آتشی بی‌رحم
هم‌چنان می‌سوزد این آتش
نقش‌هایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی‌ساحل
وای بر من، سوزد و سوزد
غنچه‌هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدان‌ها
روزهای سخت بیماری
از فراز بام‌هاشان، شاد
دشمنانم موذیانه خنده‌های فتح‌شان بر لب
بر منِ آتش به جان ناظر
در پناه این مُشَبّک شب

من به هر سو می‌دوم گریان ازین بیداد
می‌کنم فریاد‌، ای فریاد! ای فریاد!

وای بر من، همچنان می‌سوزد این آتش
آن‌چه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آن‌چه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را می‌کنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
زان دگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که می‌داند که بود من شود نابود
خفته‌اند این مهربان همسایگان‌ام شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مُشت خاکستر
وای، آیا هیچ سر بر می‌کُنند از خواب؟
مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد!

#مهدی_اخوان_ثالث
کتاب #گزینه_اشعار_اخوان_ثالث
@asheghanehaye_fatima
.

قبیله ای یک تنه ام که در تنم جنگ است
در دلم جنگ است
در سرم جنگ است
تو اما
فقط کسی را میبینی
که از میان هزاران سوال زندگی اش
یکی
و یکی را
تکرار می کند « خوبی؟»
.
.

من می توانم ساده ترین گیاهان را جوری به تاول ها بچسبانم که تنهایی شان سرباز کند و خالی شود اما
خودم را
هیچ جنگلی بند نمی آورد
چگونه باید بگویم
این سنجاق سینه ی شکل سنجاقک
روح دلتنگ آن عقاب غمگینیست
که مرا درجا
تبدیل می کند به هزاران کبک.
هزار کبک خرامان خسته ی سرگردان.

سرم را که برگرداندم
گیاهان از روی زخم هایم به ریشه هایشان باز گشته بودند
و چراغ قرمزی که پشتش ایستاده بودیم
آتشی بود که نمی شد در فاصله ی کوتاه سی ثانیه
پیاده شویم و دورش برقصیم.
نگاه کردم
در اعماق ماشین های مجاور
قبیله ها ی یک تنه ای بود
که زیر یک سقف
آوار می شدند.
نگاه کردم
اما
ندیدم.
من خسته ام عزیزم
و واقعا نمی دانم
باید به کدام آرزویم برسم
که دیگر
رسیده باشم .
.
#رویا_شاه_حسین_زاده
#آرزو
#عشق
#آتش
#جنگ
@asheghanehaye_fatima



با دلتنگی ات، مرا بیتاب نکن و با بیتابی ات مرا دلتنگ! تو تکیه گاه منی، تکیه گاه اگر محکم نباشد، تکیه بی معنی است. با قلبت احساس کن. اما با قلبت فکر نکن. بگذار کمی دیگر هم تحمل کنیم. همانطور که صدها سال تحمل کرده ایم. غذای نیم پخته از خام بدتر است؛ زیرا خام،
فریب نمی دهد! اما نیم پخته می فریبد.

پس کمکم کن تا پخته بازگردم...


#نادر_ابراهیمی
#آتش_بدون_دود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☀️🔸🔸🔸

Artist #Caroline_Campbell

هر جا زنی هست ، آن‌جا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی.

ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم.

#آتش_بدون_دود
#نادر_ابرهیمی
#ویدیو

@asheghanehaye_fatima