@asheghanehaye_fatima
برای آدم برفی، بهار آخر ِ خط بود
که سوز ِ مست ِ زمستان، گداز داشته باشد
اگر که معجزه مرگ است پس بیا و دعا کن
برای “مرگ” که عمر ِ دراز داشته باشد
دلم هنوز به دین ِ تو مومن است اگر چه
خدای مصنوعی ِ دست ساز داشته باشد
در آسمان ِ سفید ِ شبت دو ماه ِ سیاه است
برای اینکه به روز اعتراض داشته باشد
که باز شعر بگویم برای “عشق” که شاید
به واژه های قشنگم نیاز داشته باشد
کلاغ بودم و هرگز به خانه ات نرسیدم
که قصه های تو پایان ِ باز داشته باشد…
#یاسر_یسنا
برای آدم برفی، بهار آخر ِ خط بود
که سوز ِ مست ِ زمستان، گداز داشته باشد
اگر که معجزه مرگ است پس بیا و دعا کن
برای “مرگ” که عمر ِ دراز داشته باشد
دلم هنوز به دین ِ تو مومن است اگر چه
خدای مصنوعی ِ دست ساز داشته باشد
در آسمان ِ سفید ِ شبت دو ماه ِ سیاه است
برای اینکه به روز اعتراض داشته باشد
که باز شعر بگویم برای “عشق” که شاید
به واژه های قشنگم نیاز داشته باشد
کلاغ بودم و هرگز به خانه ات نرسیدم
که قصه های تو پایان ِ باز داشته باشد…
#یاسر_یسنا
@asheghanehaye_fatima
تلخی صبح را به هم خوردم
توی فنجانِ چایِ شیرینم
اتفاقی چرا نمیافتد؟
کورسویی چرا نمیبینم؟
مثل شعرِ سپید بیوزنم
مثل بغض ِ سکوت، سنگینم
گریه کن تا بیافتم از چشمت
تا ته ِ قصه دردناک شود
بلکه با دستمالِ کاغذیات
خاطراتِ گذشته پاک شود
گریه کن، گریه کن عزیز دلم
تا که غم، از غمت هلاک شود
تلخیِ صبحهای بی من را
توی فنجان چای، شیرین کن
شوقِ آبیترین لباست را
تن ِ این روزهای غمگین کن
زندگی را دوباره جشن بگیر
خانه را با سکوت تزئین کن
ساده بودم که ساده رد بشوى
رفتم از دست و رفتى از دستم
توی قاب سیاهِ آیینه
خندهی گریه آوری هستم
باید از حالِ تو بهم بخورم
که به حسی که نیست دل بستم
منم و دستهای رو شدهام
من و یک مشتِ پوچ در پشتم
تازگیها جهان خلاصه شده
توی خودکار... لای انگشتم
زنده بودن ادامه دارد با
حس ِ خوبی که در خودم کشتم
یک نفر آمد و نوشت "هنوز"
یادم انداخت زندگی خوب است
من هنوز از ادامه میترسم
آه! ترسو همیشه مغلوب است
اولِ قصه بود و فهمیدم
آخر قصه باز آشوب است...
#یاسر_یسنا
تلخی صبح را به هم خوردم
توی فنجانِ چایِ شیرینم
اتفاقی چرا نمیافتد؟
کورسویی چرا نمیبینم؟
مثل شعرِ سپید بیوزنم
مثل بغض ِ سکوت، سنگینم
گریه کن تا بیافتم از چشمت
تا ته ِ قصه دردناک شود
بلکه با دستمالِ کاغذیات
خاطراتِ گذشته پاک شود
گریه کن، گریه کن عزیز دلم
تا که غم، از غمت هلاک شود
تلخیِ صبحهای بی من را
توی فنجان چای، شیرین کن
شوقِ آبیترین لباست را
تن ِ این روزهای غمگین کن
زندگی را دوباره جشن بگیر
خانه را با سکوت تزئین کن
ساده بودم که ساده رد بشوى
رفتم از دست و رفتى از دستم
توی قاب سیاهِ آیینه
خندهی گریه آوری هستم
باید از حالِ تو بهم بخورم
که به حسی که نیست دل بستم
منم و دستهای رو شدهام
من و یک مشتِ پوچ در پشتم
تازگیها جهان خلاصه شده
توی خودکار... لای انگشتم
زنده بودن ادامه دارد با
حس ِ خوبی که در خودم کشتم
یک نفر آمد و نوشت "هنوز"
یادم انداخت زندگی خوب است
من هنوز از ادامه میترسم
آه! ترسو همیشه مغلوب است
اولِ قصه بود و فهمیدم
آخر قصه باز آشوب است...
#یاسر_یسنا
@asheghanehaye_fatima
دیـکتاتورم! و دور تـو دیوار میکشم
دیوار میکشم که تو برلین ِ من شوی
جنـگ جهـانی ِ بـدنـت را شرووووع کن
تا فتـح عاشقانـه و خـونیـن مـن شوی
یاد دو کـوهه در بـغلت زنـده میشود
از انـحنـای دامـنـهات تـا بـه ارتـفـاع
آمـادهی تجاوز ِ غـربیست، شرقِ من
تـبدیـل کن مـرا به لهستان بـی دفاع
از دشمن ِ عـزیز ِ قسم خـوردهات نترس
تنها،،، بـدون متفقین حمله کن به من
دارد شکست مـیدهد آرایـشـت... مرا
با تـاکتـیـکِ وسـوسـهانـگیـز ِ تن به تن
بانـو تـو را به هـر چـه صلیـب شکسته است
بـگـذار کــودتـاچـی ِ مـــونـیـخ ِ تو شوم
نازی که چشم ِ بیشرفت میکند بس است
تا هیـتـلر ِ پـدر سگ ِ تـاریـخ ِ تـو شوم
در استـراتـژی ِ کـثـیـف ِ [نـبـرد مـن]
تو استـالیـنـگـرادِ نفسهام مـیشوی
من رایش ِ بیسیاستِ فاشیـستِ (S S) ام
تـو جـشـن ِ سرخ ِ کاخ کرملیـن ِ شوروی...
#یاسر_یسنا
#عزیز_روزهام🍀
دیـکتاتورم! و دور تـو دیوار میکشم
دیوار میکشم که تو برلین ِ من شوی
جنـگ جهـانی ِ بـدنـت را شرووووع کن
تا فتـح عاشقانـه و خـونیـن مـن شوی
یاد دو کـوهه در بـغلت زنـده میشود
از انـحنـای دامـنـهات تـا بـه ارتـفـاع
آمـادهی تجاوز ِ غـربیست، شرقِ من
تـبدیـل کن مـرا به لهستان بـی دفاع
از دشمن ِ عـزیز ِ قسم خـوردهات نترس
تنها،،، بـدون متفقین حمله کن به من
دارد شکست مـیدهد آرایـشـت... مرا
با تـاکتـیـکِ وسـوسـهانـگیـز ِ تن به تن
بانـو تـو را به هـر چـه صلیـب شکسته است
بـگـذار کــودتـاچـی ِ مـــونـیـخ ِ تو شوم
نازی که چشم ِ بیشرفت میکند بس است
تا هیـتـلر ِ پـدر سگ ِ تـاریـخ ِ تـو شوم
در استـراتـژی ِ کـثـیـف ِ [نـبـرد مـن]
تو استـالیـنـگـرادِ نفسهام مـیشوی
من رایش ِ بیسیاستِ فاشیـستِ (S S) ام
تـو جـشـن ِ سرخ ِ کاخ کرملیـن ِ شوروی...
#یاسر_یسنا
#عزیز_روزهام🍀
@asheghanehaye_fatima
تو که مثل همیشه ای اما
از همین لحظه در گریزتری!
تو که مثل ترانه ممنوعی
کلمات ِ از عشق [چیز]تری
تو که از کافه هم شلوغتر و
تو که از قهوه هم غلیظ تری
رفته ای توی بهمن قرمز
که نمی افتی از لبم هرگز!
تو که انگشت ِ خیس بارانی
دست داری در آتش ِ غم من
خنکای بهشتی نفست
راه افتاده در جهنم من
لحظه در لحظه جای خالی تو
پر شده در تمام عالم من
شعر، تفریح ِ واقعا لوسی ست!
در دلم فحشهای ناموسی ست!
تیغ بودم که از تو دل ببرم
خون شدم تا که از تنت بجهم
یا که عشق دوباره ام باشی
یا به تنهایی تو تن بدهم؟
من که در سرزمین ِ متروک ِ
خاطراتت شبیه یک شبح ام
زندگی در ادامه ی همه چیز
انتخابی ست بین مرگ و گریز
توی دعوای عقل و احساسم
لشکر ِ شعر را به خط کردم
در شبیخون رخت خواب ولی
یک دل سیر گریه ات کردم
دشمنت بودم و پشیمانی
دوستم داری و غلط کردم
صلح کردیم و رو سفید شدیم
چون که از مرگ نا امید شدیم
چشمهایت دو جرعه از دریا
زیر تیغ ِ دو ابر ِ بارانیست
گونه هایت دو ساحل آرام
مژه هایت دو موج ِ طوفانیست
گله های نهنگ در راهند...
خودکشی با تو کار آسانیست!
بغض بودم که قورت میدادت!!!
و به این شکل رفتم از یادت...
#یاسر_یسنا
تو که مثل همیشه ای اما
از همین لحظه در گریزتری!
تو که مثل ترانه ممنوعی
کلمات ِ از عشق [چیز]تری
تو که از کافه هم شلوغتر و
تو که از قهوه هم غلیظ تری
رفته ای توی بهمن قرمز
که نمی افتی از لبم هرگز!
تو که انگشت ِ خیس بارانی
دست داری در آتش ِ غم من
خنکای بهشتی نفست
راه افتاده در جهنم من
لحظه در لحظه جای خالی تو
پر شده در تمام عالم من
شعر، تفریح ِ واقعا لوسی ست!
در دلم فحشهای ناموسی ست!
تیغ بودم که از تو دل ببرم
خون شدم تا که از تنت بجهم
یا که عشق دوباره ام باشی
یا به تنهایی تو تن بدهم؟
من که در سرزمین ِ متروک ِ
خاطراتت شبیه یک شبح ام
زندگی در ادامه ی همه چیز
انتخابی ست بین مرگ و گریز
توی دعوای عقل و احساسم
لشکر ِ شعر را به خط کردم
در شبیخون رخت خواب ولی
یک دل سیر گریه ات کردم
دشمنت بودم و پشیمانی
دوستم داری و غلط کردم
صلح کردیم و رو سفید شدیم
چون که از مرگ نا امید شدیم
چشمهایت دو جرعه از دریا
زیر تیغ ِ دو ابر ِ بارانیست
گونه هایت دو ساحل آرام
مژه هایت دو موج ِ طوفانیست
گله های نهنگ در راهند...
خودکشی با تو کار آسانیست!
بغض بودم که قورت میدادت!!!
و به این شکل رفتم از یادت...
#یاسر_یسنا
@asheghanehaye_fatima
دیکتاتورم...و دور تو دیوار می کشم
دیوار می کشم که تو برلین من شوی
جنگ جهانی بدنت را شرووووووع کن
تا فتح عاشقانه و خونین من شوی
یاد دو کوهه در بدنت زنده شود
از انحنای کمرت تا به ارتفاع
اماده ی تجاوز غربی ست،شرق من
تبدیل کن مرا به لهستان بی دفاع
از دشمن عزیز قسم خورده ات نترس
تنها...بدون متفقین حمله کن به من
دارد شکست میدهد ارایشت...مرا
با تاکتیک وسوسه انگیز تن به تن
بانو تورا به هرچه صلیب شکسته است
بگذار کودتاچی مونیخ تو شوم
نازی که چشم بی شرفت میکند بس است
تا هیتلر پدر سگ تاریخ تو شوم
در استراتژی کثیف [نبرد من]
تو استالینگراد نفس هام می شوی
من رایش بی سیاست فاشیست (ss) ام
تو جشن سرخ کاخ کرملین شوروی..
#یاسر_یسنا
دیکتاتورم...و دور تو دیوار می کشم
دیوار می کشم که تو برلین من شوی
جنگ جهانی بدنت را شرووووووع کن
تا فتح عاشقانه و خونین من شوی
یاد دو کوهه در بدنت زنده شود
از انحنای کمرت تا به ارتفاع
اماده ی تجاوز غربی ست،شرق من
تبدیل کن مرا به لهستان بی دفاع
از دشمن عزیز قسم خورده ات نترس
تنها...بدون متفقین حمله کن به من
دارد شکست میدهد ارایشت...مرا
با تاکتیک وسوسه انگیز تن به تن
بانو تورا به هرچه صلیب شکسته است
بگذار کودتاچی مونیخ تو شوم
نازی که چشم بی شرفت میکند بس است
تا هیتلر پدر سگ تاریخ تو شوم
در استراتژی کثیف [نبرد من]
تو استالینگراد نفس هام می شوی
من رایش بی سیاست فاشیست (ss) ام
تو جشن سرخ کاخ کرملین شوروی..
#یاسر_یسنا
@asheghanehaye_fatima
با اینکه مثل جادّه، طولانیام هنوز
در دستهای پنجره زندانیام هنوز
از آفتاب و صبـح سراغ مـرا نگیـر
من لحظهی غروبم و بارانیام هنوز
صدبار توبه کردهام و باز گشتهام
ماندهست ننگِ عشق به پیشانیام هنوز
یک زخم کهنهام به تن خاطرات، که
شاید برای خنده بِخارانیام هنوز
من را که در "همیشهی" از دست رفتهام
میخواهیام که از چه بترسانیام؟ "هنوز"؟!
سیـبم که از درختِ هوا پرت میشود
انگار قسمت است بچرخانیام هنوز
اصرار میکنم به گناهی که میکنم
با این که پاک غرق پشیمانیام هنوز
چیزی نمینویسم و بی واژهام، ولی
یک دردِ شاعرانهی پنهانیام هنوز...
#یاسر_یسنا
با اینکه مثل جادّه، طولانیام هنوز
در دستهای پنجره زندانیام هنوز
از آفتاب و صبـح سراغ مـرا نگیـر
من لحظهی غروبم و بارانیام هنوز
صدبار توبه کردهام و باز گشتهام
ماندهست ننگِ عشق به پیشانیام هنوز
یک زخم کهنهام به تن خاطرات، که
شاید برای خنده بِخارانیام هنوز
من را که در "همیشهی" از دست رفتهام
میخواهیام که از چه بترسانیام؟ "هنوز"؟!
سیـبم که از درختِ هوا پرت میشود
انگار قسمت است بچرخانیام هنوز
اصرار میکنم به گناهی که میکنم
با این که پاک غرق پشیمانیام هنوز
چیزی نمینویسم و بی واژهام، ولی
یک دردِ شاعرانهی پنهانیام هنوز...
#یاسر_یسنا
@asheghanehaye_fatima
با اینکه مثل جادّه، طولانیام هنوز
در دستهای پنجره زندانیام هنوز
از آفتاب و صبـح سراغ مـرا نگیـر
من لحظهی غروبم و بارانیام هنوز
صدبار توبه کردهام و باز گشتهام
ماندهست ننگِ عشق به پیشانیام هنوز
یک زخم کهنهام به تن خاطرات، که
شاید برای خنده بِخارانیام هنوز
من را که در "همیشهی" از دست رفتهام
میخواهیام که از چه بترسانیام؟ "هنوز"؟!
سیـبم که از درختِ هوا پرت میشود
انگار قسمت است بچرخانیام هنوز
اصرار میکنم به گناهی که میکنم
با این که پاک غرق پشیمانیام هنوز
چیزی نمینویسم و بی واژهام، ولی
یک دردِ شاعرانهی پنهانیام هنوز...
#یاسر_یسنا
با اینکه مثل جادّه، طولانیام هنوز
در دستهای پنجره زندانیام هنوز
از آفتاب و صبـح سراغ مـرا نگیـر
من لحظهی غروبم و بارانیام هنوز
صدبار توبه کردهام و باز گشتهام
ماندهست ننگِ عشق به پیشانیام هنوز
یک زخم کهنهام به تن خاطرات، که
شاید برای خنده بِخارانیام هنوز
من را که در "همیشهی" از دست رفتهام
میخواهیام که از چه بترسانیام؟ "هنوز"؟!
سیـبم که از درختِ هوا پرت میشود
انگار قسمت است بچرخانیام هنوز
اصرار میکنم به گناهی که میکنم
با این که پاک غرق پشیمانیام هنوز
چیزی نمینویسم و بی واژهام، ولی
یک دردِ شاعرانهی پنهانیام هنوز...
#یاسر_یسنا
@asheghanehaye_fatima
دیکتاتورم...و دور تو دیوار می کشم
دیوار می کشم که تو برلین من شوی
جنگ جهانی بدنت را شرووووووع کن
تا فتح عاشقانه و خونین من شوی
یاد دو کوهه در بدنت زنده شود
از انحنای کمرت تا به ارتفاع
اماده ی تجاوز غربی ست،شرق من
تبدیل کن مرا به لهستان بی دفاع
از دشمن عزیز قسم خورده ات نترس
تنها...بدون متفقین حمله کن به من
دارد شکست میدهد ارایشت...مرا
با تاکتیک وسوسه انگیز تن به تن
بانو تورا به هرچه صلیب شکسته است
بگذار کودتاچی مونیخ تو شوم
نازی که چشم بی شرفت میکند بس است
تا هیتلر پدر سگ تاریخ تو شوم
در استراتژی کثیف [نبرد من]
تو استالینگراد نفس هام می شوی
من رایش بی سیاست فاشیست (ss) ام
تو جشن سرخ کاخ کرملین شوروی..
#یاسر_یسنا
دیکتاتورم...و دور تو دیوار می کشم
دیوار می کشم که تو برلین من شوی
جنگ جهانی بدنت را شرووووووع کن
تا فتح عاشقانه و خونین من شوی
یاد دو کوهه در بدنت زنده شود
از انحنای کمرت تا به ارتفاع
اماده ی تجاوز غربی ست،شرق من
تبدیل کن مرا به لهستان بی دفاع
از دشمن عزیز قسم خورده ات نترس
تنها...بدون متفقین حمله کن به من
دارد شکست میدهد ارایشت...مرا
با تاکتیک وسوسه انگیز تن به تن
بانو تورا به هرچه صلیب شکسته است
بگذار کودتاچی مونیخ تو شوم
نازی که چشم بی شرفت میکند بس است
تا هیتلر پدر سگ تاریخ تو شوم
در استراتژی کثیف [نبرد من]
تو استالینگراد نفس هام می شوی
من رایش بی سیاست فاشیست (ss) ام
تو جشن سرخ کاخ کرملین شوروی..
#یاسر_یسنا
عشق در حال منقرض شدن است!
زندگی خارج از مدار من است
یادگار کدام خاطره ای؟
گلِ بی سرزمینِ شیپوری
دامنِ بادخورده ی زحلی
دوری از دست مشتریت، ولی
چندماه مزخرفِ قمری؟؟
چندسال کثافتِ نوری؟
با غروری شکسته در سینه
به تو زل میزنم در آیینه
که بپرسی چرا ترک ترکی؟
که بگویم: از این همه دوری.......
#یاسر_یسنا
@asheghanehaye_fatima
زندگی خارج از مدار من است
یادگار کدام خاطره ای؟
گلِ بی سرزمینِ شیپوری
دامنِ بادخورده ی زحلی
دوری از دست مشتریت، ولی
چندماه مزخرفِ قمری؟؟
چندسال کثافتِ نوری؟
با غروری شکسته در سینه
به تو زل میزنم در آیینه
که بپرسی چرا ترک ترکی؟
که بگویم: از این همه دوری.......
#یاسر_یسنا
@asheghanehaye_fatima
از همین جای شعر میگیری
مثل دردی چهار پاره،مرا
یاد ِ اندوه ِ ماه می افتی
از شب ِ سرد ِ بی ستاره مرا
تو تمام مقدسات منی
وطن و عشق و مذهب و ناموس
بغلم کن مرا و محکم باش
مثل ایران ِ زیر سلطه ی روس
عطر اردیبهشت ِ شیرازی
بغض ِ زاینده رود ِ بی آبم
لشکر ِ سربلند تیموری
قلعه ی سرنگون ِ مینابم
گیج، مثل شراب ِ ارمنی ام
مبهمی! مثل فال ِ قهوه ی تُرک
برگ ِ کوبایی ام که دود شده
لای انگشت ِ وحشی نیویورک
سرکِشم! مثل باد و میخواهم
دامن ِ سبزه زار را بِکَنم
سوز ِ پاییز در نفس دارم
تا که نسل ِ بهار را بِکَنم
لخت ِ لختم شبیه آفریقا
خانه ام شهوت ِ تجاوز داشت
آلت ِ صلح، شکل کفتر بود!
در نوکش غنچه ی گل رز داشت
مثل دریاچه ی ارومیه ام
که دو تا دست ِ بی نمک دارد
که به صبح ِ سپید مظنون است
که به باران و باد شک دارد
شکل پاریس، خفته در وحشت
شکل قلب ِ دمشق، ویرانم
شکل بیروت، غرق ِ خون، اما
به همین شکل زنده میمانم
تو اگر خاک ِ دشمنم باشی
آرزویم فرار از وطنست
به تن ِ تو پناه آوردم
که تمام ِ مقدسات منست...
#یاسر_یسنا
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مثل دردی چهار پاره،مرا
یاد ِ اندوه ِ ماه می افتی
از شب ِ سرد ِ بی ستاره مرا
تو تمام مقدسات منی
وطن و عشق و مذهب و ناموس
بغلم کن مرا و محکم باش
مثل ایران ِ زیر سلطه ی روس
عطر اردیبهشت ِ شیرازی
بغض ِ زاینده رود ِ بی آبم
لشکر ِ سربلند تیموری
قلعه ی سرنگون ِ مینابم
گیج، مثل شراب ِ ارمنی ام
مبهمی! مثل فال ِ قهوه ی تُرک
برگ ِ کوبایی ام که دود شده
لای انگشت ِ وحشی نیویورک
سرکِشم! مثل باد و میخواهم
دامن ِ سبزه زار را بِکَنم
سوز ِ پاییز در نفس دارم
تا که نسل ِ بهار را بِکَنم
لخت ِ لختم شبیه آفریقا
خانه ام شهوت ِ تجاوز داشت
آلت ِ صلح، شکل کفتر بود!
در نوکش غنچه ی گل رز داشت
مثل دریاچه ی ارومیه ام
که دو تا دست ِ بی نمک دارد
که به صبح ِ سپید مظنون است
که به باران و باد شک دارد
شکل پاریس، خفته در وحشت
شکل قلب ِ دمشق، ویرانم
شکل بیروت، غرق ِ خون، اما
به همین شکل زنده میمانم
تو اگر خاک ِ دشمنم باشی
آرزویم فرار از وطنست
به تن ِ تو پناه آوردم
که تمام ِ مقدسات منست...
#یاسر_یسنا
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima