.
طعم شراب و عشق
همه آن چیزیست که باید دانست
پیش از آنکه پیر شویم
پیش از انکه بمیریم
شراب در دهان مزه می شود
عشق در چشم
لیوان را به دهان می برم
به تو نگاه می کنم
و آه می کشم
@asheghanehaye_fatima
#ویلیام_باتلر_ییتس
#شعر_جهان
#ترجمه_مریم_اقاخانی
طعم شراب و عشق
همه آن چیزیست که باید دانست
پیش از آنکه پیر شویم
پیش از انکه بمیریم
شراب در دهان مزه می شود
عشق در چشم
لیوان را به دهان می برم
به تو نگاه می کنم
و آه می کشم
@asheghanehaye_fatima
#ویلیام_باتلر_ییتس
#شعر_جهان
#ترجمه_مریم_اقاخانی
@asheghanehaye_fatima
میخواهم که ما
پرندههای سپیدی بودیم ، دلدارمن،
بر فراز کف کردهی موج!
خسته از شراره ی شهاب
پیش از آنکه بگریزد
و پنهان شود ز اوج و تابش ستاره ی آبی به گرگ و میش پگاهان
آویخته از لبه ی آسمان به زیر
بیدار کرده در دلهامان،
نازنین من اندوهی که
نخواهد مرد به دلپذیر آن
به رویا درشدگان افتاده از پا
بر زنبق ها و رز ها، ژاله افشانند
آه ، به رویا مبین شان ، دلدار من
که شرارههای شهاب نهفته میشوند اگرچه رخشانند، و تابش آن ستاره آبی به گرگ و میش پگاهان،
که به درنگ آویخته ست
به فرو افتادن ژاله......
#ویلیام_باتلر_ییتس
میخواهم که ما
پرندههای سپیدی بودیم ، دلدارمن،
بر فراز کف کردهی موج!
خسته از شراره ی شهاب
پیش از آنکه بگریزد
و پنهان شود ز اوج و تابش ستاره ی آبی به گرگ و میش پگاهان
آویخته از لبه ی آسمان به زیر
بیدار کرده در دلهامان،
نازنین من اندوهی که
نخواهد مرد به دلپذیر آن
به رویا درشدگان افتاده از پا
بر زنبق ها و رز ها، ژاله افشانند
آه ، به رویا مبین شان ، دلدار من
که شرارههای شهاب نهفته میشوند اگرچه رخشانند، و تابش آن ستاره آبی به گرگ و میش پگاهان،
که به درنگ آویخته ست
به فرو افتادن ژاله......
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
اندوه عشق
جنجال يکي گنجشگ بر هرهي بام،
ماه تابان و آسمان شيري شب،
و همه آن هارموني معروف برگ ها،
محوکرده تصوير انسان و فریادش را
با لباني سرخ و سوگوار دختري برخاست
عظمت جهان در اشک هايش
چون اوديسه و کشتيهاي رنج محکوم به نیستی
مغرور به سان پريام، کشته با ياران خويش
برخاست و از فراز هرهی بامهاي پرجنجال دوردست
ماه برميخيزد در آسماني تهي
و تمام سوگواري برگها
ميتواند آدمي و فريادش را تصوير کند
#ویلیام_باتلر_ییتس
#ترجمه حسین مکی زاده
اندوه عشق
جنجال يکي گنجشگ بر هرهي بام،
ماه تابان و آسمان شيري شب،
و همه آن هارموني معروف برگ ها،
محوکرده تصوير انسان و فریادش را
با لباني سرخ و سوگوار دختري برخاست
عظمت جهان در اشک هايش
چون اوديسه و کشتيهاي رنج محکوم به نیستی
مغرور به سان پريام، کشته با ياران خويش
برخاست و از فراز هرهی بامهاي پرجنجال دوردست
ماه برميخيزد در آسماني تهي
و تمام سوگواري برگها
ميتواند آدمي و فريادش را تصوير کند
#ویلیام_باتلر_ییتس
#ترجمه حسین مکی زاده
@asheghanehaye_fatima
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﻥ ﺳﺮﺥ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺎﺗﻢ ﺯﺩﻩ ﺷﺎﻥ
ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ
ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﯿﭻ ﺷﮕﻔﺘﯽِ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺭﻭﯼ ﺩﻫﺪ .
ﺗﺮﻭﯼ
ﺩﺭ ﯾﮏ ﭘﺮﺗﻮﯼ ﺑﺮﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﯼ ﺁﯾﯿﻦِ ﻣﺮﺩﻩ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﻓﺖ،
ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﯾﻮﺳﻨﺎ ﻣﺮﺩﻧﺪ .
ﻣﺎ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭﯾﻢ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﻭﺡ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ
ﮐﻪ ﺳﺴﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺟﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﻣﺜﻞ ﺁﺏ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮓ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺗﻨﺪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺷﺎﻥ
ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﮔﺬﺭ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺗﻌﻈﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻣﻘﺮﺏ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﮑﺘﺎﻥ !
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﻫﺮ ﻗﻠﺒﯽ ﺗﭙﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﺮﺩﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﺶ ﺩﺭﻧﮓ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﻠﻒ
ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ..
#ویلیام_باتلر_ییتس
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﻥ ﺳﺮﺥ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺎﺗﻢ ﺯﺩﻩ ﺷﺎﻥ
ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ
ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﯿﭻ ﺷﮕﻔﺘﯽِ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺭﻭﯼ ﺩﻫﺪ .
ﺗﺮﻭﯼ
ﺩﺭ ﯾﮏ ﭘﺮﺗﻮﯼ ﺑﺮﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﯼ ﺁﯾﯿﻦِ ﻣﺮﺩﻩ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﻓﺖ،
ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﯾﻮﺳﻨﺎ ﻣﺮﺩﻧﺪ .
ﻣﺎ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭﯾﻢ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﻭﺡ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ
ﮐﻪ ﺳﺴﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺟﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﻣﺜﻞ ﺁﺏ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮓ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺗﻨﺪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺷﺎﻥ
ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﮔﺬﺭ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺗﻌﻈﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻣﻘﺮﺏ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﮑﺘﺎﻥ !
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﻫﺮ ﻗﻠﺒﯽ ﺗﭙﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﺮﺩﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﺶ ﺩﺭﻧﮓ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﻠﻒ
ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ..
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
وقتی تو
دراز کشیده بودی
سرد و مرده
و نور از کرانهی غرب میبارید..
□
تو نزدیک تر می آیی
و سرت را خم می کنی
و من روی سینهات سر میگذارم
و تو زمزمه میکنی کلمههای مهربانات را
ببخش مرا
چون تو مرده بودی
□
نه میتوانی برخیزی
و نه عجلهای برای رفتن داری
با اینکه
تمنای یک پرندهی وحشی
در تو موج میزند
میدانی که
گیسوان بستهات
زخمیاند از ستارهها
و ماه و خورشید
آه ای معشوق من
که دراز کشیدهای زیر برگهای ترش جنگلی
وقتی که نورها میپاشند
یکی پس ازدیگری.
#ویلیام_باتلر_ییتس
برگردان:#زلما_بهادر
وقتی تو
دراز کشیده بودی
سرد و مرده
و نور از کرانهی غرب میبارید..
□
تو نزدیک تر می آیی
و سرت را خم می کنی
و من روی سینهات سر میگذارم
و تو زمزمه میکنی کلمههای مهربانات را
ببخش مرا
چون تو مرده بودی
□
نه میتوانی برخیزی
و نه عجلهای برای رفتن داری
با اینکه
تمنای یک پرندهی وحشی
در تو موج میزند
میدانی که
گیسوان بستهات
زخمیاند از ستارهها
و ماه و خورشید
آه ای معشوق من
که دراز کشیدهای زیر برگهای ترش جنگلی
وقتی که نورها میپاشند
یکی پس ازدیگری.
#ویلیام_باتلر_ییتس
برگردان:#زلما_بهادر
چه بسیار کسانی که
در دوران زیباییات
به تو عشق ورزیدند.
با عشق یا شهوت،
زیبایی تو را ستودند
اما تنها یک نفر
مشتاقِ دیدار زیبایی روح تو بود،
و اندوهی که سیمای تو را دگرگون ساخت، دوست میداشت ..
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
در دوران زیباییات
به تو عشق ورزیدند.
با عشق یا شهوت،
زیبایی تو را ستودند
اما تنها یک نفر
مشتاقِ دیدار زیبایی روح تو بود،
و اندوهی که سیمای تو را دگرگون ساخت، دوست میداشت ..
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
وقتی تو
دراز کشیده بودی
سرد و مرده
و نور از کرانهی غرب میبارید..
تو نزدیک تر می آیی
و سرت را خم می کنی
و من روی سینهات سر میگذارم
و تو زمزمه میکنی کلمههای مهربانات را
ببخش مرا
چون تو مرده بودی
نه میتوانی برخیزی
و نه عجلهای برای رفتن داری
با اینکه
تمنای یک پرندهی وحشی
در تو موج میزند
میدانی که
گیسوان بستهات
زخمیاند از ستارهها
و ماه و خورشید
آه ای معشوق من
که دراز کشیدهای زیر برگهای ترش جنگلی
وقتی که نورها میپاشند
یکی پس ازدیگری.
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
دراز کشیده بودی
سرد و مرده
و نور از کرانهی غرب میبارید..
تو نزدیک تر می آیی
و سرت را خم می کنی
و من روی سینهات سر میگذارم
و تو زمزمه میکنی کلمههای مهربانات را
ببخش مرا
چون تو مرده بودی
نه میتوانی برخیزی
و نه عجلهای برای رفتن داری
با اینکه
تمنای یک پرندهی وحشی
در تو موج میزند
میدانی که
گیسوان بستهات
زخمیاند از ستارهها
و ماه و خورشید
آه ای معشوق من
که دراز کشیدهای زیر برگهای ترش جنگلی
وقتی که نورها میپاشند
یکی پس ازدیگری.
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
.
وقتی تو
دراز کشیده بودی
سرد و مرده
و نور از کرانهی غرب میبارید..
تو نزدیک تر می آیی
و سرت را خم می کنی
و من روی سینهات سر میگذارم
و تو زمزمه میکنی کلمههای مهربانات را
ببخش مرا
چون تو مرده بودی
نه میتوانی برخیزی
و نه عجلهای برای رفتن داری
با اینکه
تمنای یک پرندهی وحشی
در تو موج میزند
میدانی که
گیسوان بستهات
زخمیاند از ستارهها
و ماه و خورشید
آه ای معشوق من
که دراز کشیدهای زیر برگهای ترش جنگلی
وقتی که نورها میپاشند
یکی پس ازدیگری.
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
وقتی تو
دراز کشیده بودی
سرد و مرده
و نور از کرانهی غرب میبارید..
تو نزدیک تر می آیی
و سرت را خم می کنی
و من روی سینهات سر میگذارم
و تو زمزمه میکنی کلمههای مهربانات را
ببخش مرا
چون تو مرده بودی
نه میتوانی برخیزی
و نه عجلهای برای رفتن داری
با اینکه
تمنای یک پرندهی وحشی
در تو موج میزند
میدانی که
گیسوان بستهات
زخمیاند از ستارهها
و ماه و خورشید
آه ای معشوق من
که دراز کشیدهای زیر برگهای ترش جنگلی
وقتی که نورها میپاشند
یکی پس ازدیگری.
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
.
چه بسیار کسانی که
در دوران زیباییات
به تو عشق ورزیدند؛
با عشق یا شهوت،
زیبایی تو را ستودند
اما تنها یک نفر
مشتاقِ دیدار زیبایی روح تو بود
و اندوهی که سیمای تو را دگرگون ساخت،
دوست میداشت.
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
چه بسیار کسانی که
در دوران زیباییات
به تو عشق ورزیدند؛
با عشق یا شهوت،
زیبایی تو را ستودند
اما تنها یک نفر
مشتاقِ دیدار زیبایی روح تو بود
و اندوهی که سیمای تو را دگرگون ساخت،
دوست میداشت.
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
اگر جامهای بهشتی داشتم
گلدوزی شده
با انوارِ طلایی و نقرهای
روی پارچههای آبی
و خاکستری و تیره
از شب و روز و نیمروز
زیرِ پای تو پهن میکردم
اما من فقیر بودم
فقط رویا داشتم
به نرمی زیرِ پایت گستردم
تا قدم بگذاری بر آن
زیرا که قدم گذاشتی آرام
به رویاهای من.
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima
گلدوزی شده
با انوارِ طلایی و نقرهای
روی پارچههای آبی
و خاکستری و تیره
از شب و روز و نیمروز
زیرِ پای تو پهن میکردم
اما من فقیر بودم
فقط رویا داشتم
به نرمی زیرِ پایت گستردم
تا قدم بگذاری بر آن
زیرا که قدم گذاشتی آرام
به رویاهای من.
#ویلیام_باتلر_ییتس
@asheghanehaye_fatima