@asheghanehaye_fatima
این یک شکلک جیغ است
که می زند
در حجم آن که نمی بیند
شنود آتش را
آب می شود گلو
و از دهان دوباره می افتد
فهمیده بود انگار
تو را که فهم مشکل تر از پای آهوان
بر می گردد به باطن دشت
با من دوباره در فرار از بوی آشنا
گوری بگیر برای هرزه گی
این زندگی جیغ است
در سراسر تن
که می کشی و می اندازی از قواره هستی را
هستی؟
تمام ماجرا همین نبود
کفاره ی رسیدن
چشم در برابر چشم نه
در برابر خالی ست.
#زلما_بهادر
این یک شکلک جیغ است
که می زند
در حجم آن که نمی بیند
شنود آتش را
آب می شود گلو
و از دهان دوباره می افتد
فهمیده بود انگار
تو را که فهم مشکل تر از پای آهوان
بر می گردد به باطن دشت
با من دوباره در فرار از بوی آشنا
گوری بگیر برای هرزه گی
این زندگی جیغ است
در سراسر تن
که می کشی و می اندازی از قواره هستی را
هستی؟
تمام ماجرا همین نبود
کفاره ی رسیدن
چشم در برابر چشم نه
در برابر خالی ست.
#زلما_بهادر
@asheghanehaye_fatima
وقتی تو
دراز کشیده بودی
سرد و مرده
و نور از کرانهی غرب میبارید..
□
تو نزدیک تر می آیی
و سرت را خم می کنی
و من روی سینهات سر میگذارم
و تو زمزمه میکنی کلمههای مهربانات را
ببخش مرا
چون تو مرده بودی
□
نه میتوانی برخیزی
و نه عجلهای برای رفتن داری
با اینکه
تمنای یک پرندهی وحشی
در تو موج میزند
میدانی که
گیسوان بستهات
زخمیاند از ستارهها
و ماه و خورشید
آه ای معشوق من
که دراز کشیدهای زیر برگهای ترش جنگلی
وقتی که نورها میپاشند
یکی پس ازدیگری.
#ویلیام_باتلر_ییتس
برگردان:#زلما_بهادر
وقتی تو
دراز کشیده بودی
سرد و مرده
و نور از کرانهی غرب میبارید..
□
تو نزدیک تر می آیی
و سرت را خم می کنی
و من روی سینهات سر میگذارم
و تو زمزمه میکنی کلمههای مهربانات را
ببخش مرا
چون تو مرده بودی
□
نه میتوانی برخیزی
و نه عجلهای برای رفتن داری
با اینکه
تمنای یک پرندهی وحشی
در تو موج میزند
میدانی که
گیسوان بستهات
زخمیاند از ستارهها
و ماه و خورشید
آه ای معشوق من
که دراز کشیدهای زیر برگهای ترش جنگلی
وقتی که نورها میپاشند
یکی پس ازدیگری.
#ویلیام_باتلر_ییتس
برگردان:#زلما_بهادر