@asheghanehaye_fatima
دلم گرم داشتنت بود!
همین کافی بود تا تمام لباسهای گرمم را زیر قیمت بفروشم. هیزمها را دور بریزم و به خورشید نگاهت خیره شوم!
از وقتی رفتهای
خورشید میتابد،
ولی گرمایی به تنم نمیرسد!
درختان یخ زدهاند
و زمستان بر سرم آوار شده است!
میلرزم...
کاش یک درخت باشم.
و روزهای سرد نبودنت را
به خوابی روم که
رویای داشتنت مرا زنده نگه دارد...
#مهران_رمضانیان
دلم گرم داشتنت بود!
همین کافی بود تا تمام لباسهای گرمم را زیر قیمت بفروشم. هیزمها را دور بریزم و به خورشید نگاهت خیره شوم!
از وقتی رفتهای
خورشید میتابد،
ولی گرمایی به تنم نمیرسد!
درختان یخ زدهاند
و زمستان بر سرم آوار شده است!
میلرزم...
کاش یک درخت باشم.
و روزهای سرد نبودنت را
به خوابی روم که
رویای داشتنت مرا زنده نگه دارد...
#مهران_رمضانیان
@asheghanehaye_fatima
سال ها گذشت،
و من همچنان در انتظارت ثانیه ها را میشمارم.
انتظارت هنوز برایم آغوشے گرم است،
انتظار یعنے دستان من...
ڪه هر شب خاطرت را در آغوش میکشد...
#مهران_رمضانیان
سال ها گذشت،
و من همچنان در انتظارت ثانیه ها را میشمارم.
انتظارت هنوز برایم آغوشے گرم است،
انتظار یعنے دستان من...
ڪه هر شب خاطرت را در آغوش میکشد...
#مهران_رمضانیان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
تو را دوست دارم.
بیشتر از یک نگاه معمولی!
بیشتر از گرمای خورشید برای زمین.
بیشتر از حس سرمای شب زمستانی که یک آدم برفی دارد!
و بیشتر از خاک برای گلهای خانهی مادر بزرگ...!
من حتی تو را بیشتر از آب
برای ماهی قرمز سفرهی هفت سین خانهام، دوست دارم.
حتی بیشتر از ارتفاع
برای یک پرنده مهاجر...
و اینگونه خودم را جای همه جا میزنم.
تا بدانم دوست داشتنت چگونه است!؟
اما زمانیکه خودم را جای گل، ماهی و پرنده میگذارم، دلم برای داشتنت بیشتر تنگ میشود...!
و حالا خوب میدانم
دوست داشتنت یعنی چه...! ♥️
#مهران_رمضانیان️
#عزیز_روزهام♥️
@asheghanehaye_fatima
تو را دوست دارم.
بیشتر از یک نگاه معمولی!
بیشتر از گرمای خورشید برای زمین.
بیشتر از حس سرمای شب زمستانی که یک آدم برفی دارد!
و بیشتر از خاک برای گلهای خانهی مادر بزرگ...!
من حتی تو را بیشتر از آب
برای ماهی قرمز سفرهی هفت سین خانهام، دوست دارم.
حتی بیشتر از ارتفاع
برای یک پرنده مهاجر...
و اینگونه خودم را جای همه جا میزنم.
تا بدانم دوست داشتنت چگونه است!؟
اما زمانیکه خودم را جای گل، ماهی و پرنده میگذارم، دلم برای داشتنت بیشتر تنگ میشود...!
و حالا خوب میدانم
دوست داشتنت یعنی چه...! ♥️
#مهران_رمضانیان️
#عزیز_روزهام♥️
@asheghanehaye_fatima
سکوتت از شب تاریکتر است.
من هم
کودک ترسوی این خانهام.
تنهایم که بگذاری،
صدای گریههایم،
مردم این شهر را بیدار میکند...
#مهران_رمضانیان
@asheghanehaye_fatima
من هم
کودک ترسوی این خانهام.
تنهایم که بگذاری،
صدای گریههایم،
مردم این شهر را بیدار میکند...
#مهران_رمضانیان
@asheghanehaye_fatima
من به همه چیز حسادت میکنم!
به بادی که تو را لمس میکند.
سایهای که به پاهایت چنگ میزند.
و حتی به آن شاخه درختی که چشم به سبز شدنش داری!
برایت گفته بودم؟
من حتی به کتابهایی که ورق میزنی
هم حسادت میکنم!
به آفتابی که از لای پنجرهی اتاق به پلکهایت میچسبد،
به ماهی که تو را خواب میکند،
و به خوابی که در آن قدم میزنی،
حسادت میکنم!
دلم میخواهد همهی اینها، من باشم.
موهایت را عاشقانه ورق بزنم!
به صورتت نور بتابانم.
و با نسیم ملایمی لبهایت را نوازش کنم،
تا سبزی برگ را لبخند بزنی...!
دستانت را بگیرم
و تو را به قدم زدن در خُنَکای دم صبح دعوت کنم.
پشت به آفتاب
سمت مغرب را بگیریم و برای سایهی زیر پاهایمان
دست تکان دهیم...
#مهران_رمضانیان️
@asheghanehaye_fatima
به بادی که تو را لمس میکند.
سایهای که به پاهایت چنگ میزند.
و حتی به آن شاخه درختی که چشم به سبز شدنش داری!
برایت گفته بودم؟
من حتی به کتابهایی که ورق میزنی
هم حسادت میکنم!
به آفتابی که از لای پنجرهی اتاق به پلکهایت میچسبد،
به ماهی که تو را خواب میکند،
و به خوابی که در آن قدم میزنی،
حسادت میکنم!
دلم میخواهد همهی اینها، من باشم.
موهایت را عاشقانه ورق بزنم!
به صورتت نور بتابانم.
و با نسیم ملایمی لبهایت را نوازش کنم،
تا سبزی برگ را لبخند بزنی...!
دستانت را بگیرم
و تو را به قدم زدن در خُنَکای دم صبح دعوت کنم.
پشت به آفتاب
سمت مغرب را بگیریم و برای سایهی زیر پاهایمان
دست تکان دهیم...
#مهران_رمضانیان️
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
من از سالها پیش زندانیام!
درون یک زندان،
به وسعت دنیایی که تو برایم ساختهای!
به آزادی فکر نمیکنم.
تنها که نیستم!
به هر جا که نگاهم برود، تو هم هستی!
خورشید هست.
ماه هست.
و باران نیز!
اسارت میتواند چه زیبا باشد!
زیباتر از پرواز پرستو در بعد از ظهر یک روز تعطیل!
یا شنیدن صدای شُر شُر آب، آن هم وسط بیابانی که انتها ندارد!
اگر...!
اگر قاضی داستانم،
"تو" باشی...
#مهران_رمضانیان
من از سالها پیش زندانیام!
درون یک زندان،
به وسعت دنیایی که تو برایم ساختهای!
به آزادی فکر نمیکنم.
تنها که نیستم!
به هر جا که نگاهم برود، تو هم هستی!
خورشید هست.
ماه هست.
و باران نیز!
اسارت میتواند چه زیبا باشد!
زیباتر از پرواز پرستو در بعد از ظهر یک روز تعطیل!
یا شنیدن صدای شُر شُر آب، آن هم وسط بیابانی که انتها ندارد!
اگر...!
اگر قاضی داستانم،
"تو" باشی...
#مهران_رمضانیان
خودم را به باد سپردهام،
تا در هوایت پرواز کنم
و در اوج داشتنت
جهان را زیر پاهایم به سُخره بگیرم!
میشود به موهایت گیر کنم
تا رویای پرواز را
میان انگشتانت تجربه کنم؟
#مهران_رمضانیان
@asheghanehaye_fatima
تا در هوایت پرواز کنم
و در اوج داشتنت
جهان را زیر پاهایم به سُخره بگیرم!
میشود به موهایت گیر کنم
تا رویای پرواز را
میان انگشتانت تجربه کنم؟
#مهران_رمضانیان
@asheghanehaye_fatima
تو به هر زبان،
زیبایی!
حتی آن زبان که نمیدانم!
به وقت شنیدنت،
لال میشوم و
انتظار میکشم تکرار واژهها را...
جملهای میخواهم!
که تو را صدا بزند...
و ساعتها
حواسم را پرت شنیدنت کند...
#مهران_رمضانیان
...🚶♂...
@asheghanehaye_fatima
زیبایی!
حتی آن زبان که نمیدانم!
به وقت شنیدنت،
لال میشوم و
انتظار میکشم تکرار واژهها را...
جملهای میخواهم!
که تو را صدا بزند...
و ساعتها
حواسم را پرت شنیدنت کند...
#مهران_رمضانیان
...🚶♂...
@asheghanehaye_fatima
و امروز صبح
باز هوای چشمانت را کردم
هوای یک بوسه،
و نگاه معصومانهی کودکانهات
در کجای این شهر خوابیدهای؟
بوسه از کدام سو روانه کنم؟
تا عطرش به لبانت بنشیند
امروز هم شبیه دیروز
با خیالت پنجره را باز کردم
من بودم و خورشید،
و عابری
که شبیه تو راه میرفت...
#مهران_رمضانیان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
باز هوای چشمانت را کردم
هوای یک بوسه،
و نگاه معصومانهی کودکانهات
در کجای این شهر خوابیدهای؟
بوسه از کدام سو روانه کنم؟
تا عطرش به لبانت بنشیند
امروز هم شبیه دیروز
با خیالت پنجره را باز کردم
من بودم و خورشید،
و عابری
که شبیه تو راه میرفت...
#مهران_رمضانیان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
همہ چیز
بہ تو بستگے دارد
بہ خورشید خواب رفتہ
پشت پلڪهایت
و آن صبح
ڪہ تو چشمانت را
بہ رویش باز ڪنے ..!
بہ طرح خندہ هایت
وقتے صدایم مےزنے
و نامم لابہ لاے
زیبایے اش گم مےشود !
طراوت صبح
گرماے خورشید
دلبرے یاس ها
و جهانے ڪہ همچنان مےچرخد
روز و شب مےگذرند
پرندگان بہ آوازشان ادامہ مےدهند
و من همچنان
دوستت خواهم داشت ...
#مهران_رمضانیان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
همہ چیز
بہ تو بستگے دارد
بہ خورشید خواب رفتہ
پشت پلڪهایت
و آن صبح
ڪہ تو چشمانت را
بہ رویش باز ڪنے ..!
بہ طرح خندہ هایت
وقتے صدایم مےزنے
و نامم لابہ لاے
زیبایے اش گم مےشود !
طراوت صبح
گرماے خورشید
دلبرے یاس ها
و جهانے ڪہ همچنان مےچرخد
روز و شب مےگذرند
پرندگان بہ آوازشان ادامہ مےدهند
و من همچنان
دوستت خواهم داشت ...
#مهران_رمضانیان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima