عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
نذر کرده ام
يک روزي که خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگي را بايد با لذت خورد
که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

يک روزي که خوشحال تر بودم
مي آيم و مي نويسم که
اين نيز بگذرد
مثل هميشه که همه چيز گذشته است و
آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است

يک روزي که خوشحال تر بودم
يک نقاشي از پاييز ميگذارم که
يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي نيست
زندگي پاييز هم مي شود ، رنگارنگ ، از همه رنگ ، بخر و ببر

يک روزي که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا مي کنم
تا روزهايي مثل حالا
که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان
و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد
و هيچ آسياب آرامي بي طوفان


#مهدی_اخوان_ثالث


@asheghanehaye_fatima
امشب بیاد
مخمل زلفِ نجیب تو،
شب را چو‌ گربه‌ای که بخوابد به دامنم،
من ناز می‌کنم ..
چون ‌مشتری درخشان،
چون زهره‌ی آشنا‌
امشب دگر‌ به نام صدا ‌می‌زنم ‌تو را ..
نام تو را به هرکه رسد می‌دهم‌ نشان ...
آنجا نگاه کن،
نام تو را به شادی آواز می‌کنم 
امشب به سوی قدسِ اهورایی
پرواز ‌می‌کنم ...

#مهدی_اخوان_ثالث
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
سر کوه بلند

سر کوه بلند آمد سحر باد
ز توفانی که می‌آمد خبر داد
درخت سبزه لرزیدند و لاله
به خاک افتاد و مرغ از چهچهه افتاد
سر کوه بلند ابر است و باران
زمین غرق گل و سبزهٔ بهاران
گل و سبزهٔ بهاران خاک و خشت است
برای آن که دور افتد ز یاران
سر کوه بلند آهوی خسته
شکسته دست و پا، غمگین نشسته
شکست دست و پا درد است، اما
نه چون درد دلش کز غم شکسته
سر کوه بلند افتان و خیزان
چکان خونش از دهان زخم و ریزان
نمی‌گوید پلنگ پیر مغرور
که پیروزید از ره، یا گریزان
سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله‌ای، نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
سر کوه بلند از ابر و مهتاب
گیاه و گل گهی بیدار و گه خواب
اگر خوابند اگر بیدار، گویند
که هستی سایهٔ ابر است، دریاب
سر کوه بلند آمد حبیبم
بهاران بود و دنیا سبز و خرم
در آن لحظه که بوسیدم لبش
نسیم و لاله رقصیدن باهم


زنده یاد #مهدی_اخوان‌_ثالث
( #م_امید)
همراه با آواز : استاد #صدیق_تعریف
آهنگساز : استاد #مجید_درخشانی

@asheghanehaye_fatima
👇👇👇👇👇
Audio
سر کوه بلند
#مهدی_اخوان_ثالث
مجید درخشانی
صدیق تعریف

@asheghanehaye_fatima
منم ...من;
سنگ تیپاخورده‌ی رنجور
منم ; دشنام پست آفرینش، نغمه‌ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم
همان، بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ... بگشای ... دل‌تنگـــم!

#مهدی_اخوان_ثالث


@asheghanehaye_fatima
اینجا چرا می‌تابی ای مهتاب؟
برگرد!
این کهنه گورستان غمگین
دیدنی نیست
جنبیدن خلقی که خشنودند و خرسند
در دام یک زنجیر زرین دیدنی نیست . . .

می‌خندی اما
گریه دارد حال این شهر . . .



#مهدی_اخوان_ثالث
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امشب به یاد مخمل زلفِ نجیب تو
شب را چو گربه‌ای که بخوابد به دامنم
من ناز می‌کنم ،،
چون مشتری درخشان
چون زهره آشنا ،،

امشب دگر به نام ،
صدا می‌زنم تو را

#مهدی_اخوان_ثالث
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به دیدارم بیا هر شب ...
دلم تنگ است !
بیا اِی روشن ...
اِی روشن‌تر از لبخند !
شبم را روز کن ...
در زیر تن‌پوشِ سیاهی‌ها !

#مهدی_اخوان_ثالث

@asheghanehaye_fatima
چون میهمانان به سفرهٔ پر ناز و نعمتی
خواندی مرا به بستر وصل خودی پری
هر جا دلم بخواهد من دست می‌برم
دیگر مگو: ببین به کجا دست می‌بری
با میهمان مگوی: بنوش این، منوش آن
ای میزبان که پر گل ناز است بسترت
بگذار مست مست بیفتم کنار تو
بگذار هر چه هست بنوشم ز ساغرت
هر جا دلم بخواهد، آری، چنین خوش است
باید درید هر چه شود بین ما حجاب
باید شکست هر چه شود سد راه وصل
دیوانه بود باید و مست و خوش و خراب
گه می‌چرم چو آهوی مستی، به دست و لب
در دشت گیسوی تو که پرجعداست و پر شکن
گه می‌پرم چو بلبل سرگشته با نگاه
بر گرد آن دو نو گل پنهان به پیرهن
هر جا دلم بخواهد، آری به شرم و شوق
دستم خزد به جانب پستان نرم تو
واندر دلم شکفته شود صد گل از غرور
چون ببینم آن دو گونهٔ گلگون ز شرم تو
تو خنده زن چو کبک، گریزنده چون غزال
من در پیت چو در پی آهو پلنگ مست
وانگه ترا بگیرم و دستان من روند
هر جا دلم بخواهد آری چنین خوش است
چشمان شاد گرسنه مستم دود حریص
بر پیکر برهنهٔ پر نور و صاف تو
بر مرمر ملایم جاندار و گرم تو
بر روی و ران و گردن و پستان و ناف تو
کم کم به شوق دست نوازش کشم بر آن
گلدیس پاک و پردگی نازپرورت
هر جا دلم بخواهد من دست می‌برم
ای میزبان که پر گل ناز است بسترت
تو شوخ پندگوی، به خشم و به ناز خوش
من مست پند نشنو، بی رحم، بی قرار
و آنگه دگر تو دانی و من، وین شب شگفت
وین کنج دنج و بستر خاموش و رازدار

#مهدی_اخوان_ثالث, زمستان
#عزیز_روزهام



@asheghanehaye_fatima
‍ «زمستان»

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است

نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون،
ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده‌ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش،
نغمه‌ی ناجور

نه از رومم، نه از زنگم،
همان بی‌رنگِ بی‌رنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی،
صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد!

فریبت می‌دهد،
بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این،
یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین

درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است.

#مهدی_اخوان_ثالث

@asheghanehaye_fatima
رویش عشق
سر آغاز کتاب من و توست 
گوش کن
این صدای دل یک بلبل مست
در تمنای گلی است
که به او میگوید
تا ابد
لحظه به لحظه دل من
با همه مستی و شیدایی و عشق
همه تقدیم تو باد...

#مهدی_اخوان_ثالث


@asheghanehaye_fatima