عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
به سوی او با گام‌های ثابت رفتم
با چشمانی باز تا دوردست
من در عشق ايستاده‌ام
نه افتاده در عشق

تو را می‌خواهم با تمام هوش و حواس‌ام
يا با آن‌چه باقی مانده بعد از آشنايی با تو

تصميم گرفتم دوست‌ات داشته باشم
خواسته‌ای که خودم خواسته‌ام
نه خواسته‌ای که از روی شکست است
و اين من هستم که از وجود در بسته‌ی تو عبور می‌کنم
با تمام هوش يا ديوانگی‌ام

و از قبل می‌دانم
در کدام کهکشان آتش برافکن‌ام
و چه طوفانی از صندوق گناهان بيرون بياورم.

#غاده_السمان

برگردان: #محبوبه_افشاری


@asheghanehaye_fatima
از تو گله دارم
چگونه پلک برهم می‌گذاری
تا
در سرداب‌های خیال دنبال من بگردی؟
حال‌آن‌که
صدای‌ام در سیم تلفن لانه کرده است.


أعتبُ عليك
كيفَ يغمَضُ لكَ جَفن
لتبحثَ عنّي
داخل سراديب الخيال
وصوتي يُعَشّش
داخلَ أسلاكِ الهاتف!



#ریتا_عودة

برگردان: #محبوبه_افشاری

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




از یاد برده بودم‌ات
زیرِ این آسمانِ دور
این‌جا دلیلی ندارند برای روییدن
زنبق‌ها
دلیلی ندارند تفنگ‌ها
شاعری ندارند شعرها.

آسمانِ دور
چشم می‌دوزد
به بامِ خانه‌ها
به کلاهِ پلیس‌ها
و از یاد می‌برد پیشانی‌ام را.

زمین عذاب‌مان می‌دهد
در این غروبِ غریب
و طعمِ پرتقال می‌گیرد تن‌ات
می‌گریزد از من تن‌ات.

دل به تو می‌بندم
افق می‌شود علامتِ سؤال
دل به تو می‌بندم
آبی می‌شود دریا
دل به تو می‌بندم
سبز می‌شود علف
دل به تو می‌بندم
زنبق
دل به تو می‌بندم
خنجر
دل به تو می‌بندم
روزی
من هم می‌میرم
روزی.

روزی دل به تو می‌بندم
خودکشی نمی‌کنم
موهای‌ات را شانه می‌کنم
آن‌سوی این پاییزِ دور
کمرت
ستاره‌ی راه‌ام می‌شود
جشنی به‌پا می‌کنم
در باد.

روزی دل به تو می‌بندم
و گنجشک‌ها
پر می‌‌گشایند
به‌نامِ من
آزاد.

روز
می‌گذرد.

روزی به‌نامِ تو زنده می‌مانم
روزی دل به تو می‌بندم
روزی زنده می‌مانم
آن‌سوی این پاییزِ دور.

#محمود_درویش | فلسطین، ۲۰۰۸-۱۹۴۱ |

برگردان: #محبوبه_افشاری
@asheghanehaye_fatima

هرگز فراموش نمی‌کنیم
اما کمی چشم‌های‌مان را می‌بندیم تا بتوانیم زندگی کنیم...



لاننسى أبداً ولكن نغمض أعيننا
قليلاً كي نستطيع أن نعيش..


‌#واسیني_الأعرج | Waciny Laredj | الجزایر، ۱۹۵۴ |

برگردان: #محبوبه_افشاری
از تو گله دارم
چگونه پلک برهم می‌گذاری
تا
در سرداب‌های خیال دنبال من بگردی؟
حال‌آن‌که
صدایم در سیم تلفن لانه کرده است.



#ریتا_عودة
برگردان : #محبوبه_افشاری


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
من در عشق ايستاده‌ام
نه افتاده در عشق
تو را می‌خواهم با تمام هوش و حواسم
يا با آن‌چه باقی مانده بعد از آشنايی با تو
تصميم گرفتم دوستت داشته باشم
خواسته‌ای که خودم خواسته‌ام
نه خواسته‌ای که از روی شکست است
و اين من هستم که از وجود در بسته‌ی تو عبور می‌کنم
با تمام هوش يا ديوانگی‌ام
و از قبل می‌دانم
در کدام کهکشان آتش برافکنم
و چه طوفانی از صندوق گناهان بيرون بياورم.



#غاده_السمان
برگردان: #محبوبه_افشاری
@asheghanehaye_fatima
من در عشق ايستاده‌ام
نه افتاده در عشق
تو را می‌خواهم با تمام هوش و حواسم
يا با آن‌چه باقی مانده بعد از آشنايی با تو
تصميم گرفتم دوستت داشته باشم
خواسته‌ای که خودم خواسته‌ام
نه خواسته‌ای که از روی شکست است
و اين من هستم که از وجود در بسته‌ی تو عبور می‌کنم
با تمام هوش يا ديوانگی‌ام
و از قبل می‌دانم
در کدام کهکشان آتش برافکنم
و چه طوفانی از صندوق گناهان بيرون بياورم.



#غاده_السمان
برگردان: #محبوبه_افشاری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima




در همه‌ی شب‌های گریستن
شب‌های بی‌خوابی
شب‌های خاکستر
من نماز می‌خوانم
فریاد می‌زنم
محبوب من بیا

چرا که ای شهرزاده‌ی کوچک من
موال‌های سرخ تو
گنجشکان را در تاریکی
و شیطان جنگل را بیدار می‌کند
و عشق مرا که بر خمره‌ی شراب افتاده است
آوازی بیدار می‌کند
و پژواک‌اش در دره‌ها طنین می‌اندازد
محبوب من بیا

چرا که تاریکی و باد شمال
شمع مرا خاموش می‌کند
و از آبادی من رخت برمی‌بندد
و در شام‌گاه
و در میان تاریکی‌های گریستن
سایه‌ی دوشیزه‌ای را بر جای می‌گذارد که نماز می‌گذارد
و فریاد می‌زند
محبوب من بیا




#عبدالوهاب_البیاتی
برگردان: #محبوبه_افشاری
@asheghanehaye_fatima



می‌‌دانم رفتنت حتمی است
همان‌گونه كه عشق‌ات حتمی است
می‌دانم شب‌هايى خواهم داشت
كه در آن طولانى خواهم گريست
به اندازه‌ی خنده‌هاى اكنون‌ام
و سعادت امروزم
همان اندوه آينده‌ام خواهد بود
اما رقص بر لبه‌‌ی پرت‌گاه‌ات را
به خواب شبانه ترجيح می‌دهم
هم‌چون یک موميايی
كه زمان را بى‌حركت در تابوت‌اش مى‌خواباند.



#غادة_السمان
برگردان: #محبوبه_افشاری
‏في الليل
لا تتركيني وحيدًا
ترعبني العتمة
صوتي مصباحٌ مكسور
والنجومُ
إن غابت ضحكتكِ،
مرايا جارحة.
------------------
شب هنگام
تنهایم نگذار
تاریکی می‌ترساند مرا
صدایم چراغی شکسته،
وستارگان
آنگاه که لبخندت ناپدید شود
آینه‌هایی بُرنده‌اند.

#سوزان_علیوان
ترجمه: #محبوبه_افشاری
@asheghanehaye_fatima