عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



لباس هایم را پوشیدم، کمی عطر زدم،... شانه...
و از خانه زدم به خانه
اتاقِ خواب، خواب وُ هال، وَه... چه خوشحال،
جای شما خالی، چوب لباسی شکوفه داده بود و یک جفت سینه سرخِ آوازخوان، از روی کوسنی به کوسن دیگر دائما در حال پریدن بودند و جای پاهاشان روی فرش، ترنج میشد و بعد نارنج!
در دور دست ها کتری جوشانی بود که آشپزخانه را مملو از ابر کرده بود، که تا لب اُپن آمده بودند پایین!
کلاه نداشتم! کتم را به نشانه‌ی احترام، انداختم‌ روی شانه های صندلی، که جیر جیر کمتر بلرزد!
گفت: این حصیر را پهن کن، منم چندتایی تا کیک می آورم،
خندیدم؛ لیوانم را گرفتم رو به سقف یعنی "بسلامتی هر کی"
چای خوشرنگی شروع به باریدن کرد تا لبالب استکان و حبه‌های شیرین قند، میان لب های رعنا...


آااخ.... چقدر دوست داشتم فرهاد صدایم کند اینبار.

#حمید_جدیدی
#قرنطینه_نوشت
لباس هایم را پوشیدم، کمی عطر زدم،... شانه...
و از خانه زدم به خانه
اتاقِ خواب، خواب وُ هال، وَه... چه خوشحال،
جای شما خالی، چوب لباسی شکوفه داده بود و یک جفت سینه سرخِ آوازخوان، از روی کوسنی به کوسن دیگر دائما در حال پریدن بودند و جای پاهاشان روی فرش، ترنج میشد و بعد نارنج!
در دور دست ها کتری جوشانی بود که آشپزخانه را مملو از ابر کرده بود، که تا لب اُپن آمده بودند پایین!
کلاه نداشتم! کتم را به نشانه‌ی احترام، انداختم‌ روی شانه های صندلی، که جیر جیر کمتر بلرزد!
گفت: این حصیر را پهن کن، منم چندتایی تا کیک می آورم،
خندیدم؛ لیوانم را گرفتم رو به سقف یعنی "بسلامتی هر کی"
چای خوشرنگی شروع به باریدن کرد تا لبالب استکان و حبه‌های شیرین قند، میان لب های رعنا...


آااخ.... چقدر دوست داشتم فرهاد صدایم کند اینبار.






@asheghanehaye_fatima


#حمید_جدیدی
#قرنطینه_نوشت