عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
دستت را که می‌گیرم
انگار دستم را در چشمه‌ای فرو می‌برم
ما چون سیب سرخی به هم رسیدیم
و خاک، سبزه‌ی علفی را به دندان گرفت
عزیزم
مرا چون شاخه‌ی گندمی زیبا کن


#غلامرضا_بروسان


@asheghanehaye_fatima
         زن پونه است...
        گهواره ی رویاست
       بوته ی نعنایی که جهان را خوشبو می کند


        #غلامرضا_بروسان


@asheghanehaye_fatima
خنده ات دسته کبوتران سفیدی
که به یکباره پرواز می کنند ...

#غلامرضا_بروسان
@asheghanehaye_fatima
.

تو را دوست دارم چون
صدایِ اذان در سپیده دم
چون راهی که به خواب ختم می‌شود،
تو را دوست دارم چون
آخرین بسته‌یِ سیگاری در تبعید!

#غلامرضا_بروسان


غلامرضا بروسان فرزند اسماعیل بروسان (زاده ۲۲ آذر ۱۳۵۲ در مشهد– درگذشته ۱۵ آذر ۱۳۹۰)شاعر و برگزیده «جایزه شعر نیما» و «جایزه شعر خبرنگاران» بود.

@asheghanehaye_fatima
زمستان بود
بوسه آتش زدیم و
گرم شدیم . . .

#غلامرضا_بروسان

@asheghanehaye_fatima
بالابلند! ساقه‌طلایی! مسیح من!
قد می‌کشی چقدر؟ کجایی مسیح من؟!

هر شب سپیده را به تماشا نشسته‌ام
تا صبح روز بعد بیایی مسیح من!

هر شب سپیده...اما...ببین گریه می‌کنم
دستش شکسته باد جدایی مسیح من!

چیزی شبیه برگ ولی نه شکل باد
چیزی شبیه معجزه‌هایی مسیح من!

این گریه تا ابد که نخواهد ادامه داشت
چیزی بگو، بگو که می‌آیی مسیح من!

#غلامرضا_بروسان
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
اگر مُردم
برایم با دست ‌و دلی باز گریه کنید
داروهای شفابخش بیاورید
بچینید روی رف
آن طرف اتاق
خواهرانم با صدای بلند در عصر گریه کنند
و همسرم
صورتم را از باد برگرداند
و به سمتی ببرد که دلم را بُرد
اگر مُردم
بر می‌گردم
و تو را چون رودخانه‌ای از نمک می‌نوشم .


#غلامرضا_بروسان

@asheghanehaye_fatima
بالابلند! ساقه‌طلایی! مسیح من!
قد می‌کشی چقدر؟ کجایی مسیح من؟!

هر شب سپیده را به تماشا نشسته‌ام
تا صبح روز بعد بیایی مسیح من!

هر شب سپیده...اما...ببین گریه می‌کنم
دستش شکسته باد جدایی مسیح من!

چیزی شبیه برگ ولی نه شکل باد
چیزی شبیه معجزه‌هایی مسیح من!

این گریه تا ابد که نخواهد ادامه داشت
چیزی بگو، بگو که می‌آیی مسیح من!

#غلامرضا_بروسان
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
تنها تو وقتی صدا می زنی
نامم دهان به دهان می چرخد
ماه کامل می شود
و با ده انگشت می تابد
بلبلی پشت سنگ می خواند
با رگه هایی از طلا

دستت
مثل یک شعر سیاسی گرم است ..

#غلامرضا_بروسان

@asheghanehaye_fatima
چشم‌های تو مهربان بودند
و دهانت مهربان بود
و گنجشک‌ها واقعا می‌آمدند
از گوشه‌ی لبت آب می‌خوردند...

#غلامرضا_بروسان


@asheghanehaye_fatima
می‌خواهم به طول بینجامد
چون کتاب کلیدر
چون دره‌ی پروانه
بوسه‌های تو را می‌گویم
که چون کمربندی به دور کمرم نگهم داشت.


#غلامرضا_بروسان

@asheghanehaye_fatima
1

حرف که می‌زد،
آسمان  آبی می‌شد
آنقدر که
دستِ آدمی
          رنگ می‌گرفت ...




       #غلامرضا_بروسان


                         🍃🍃🍃


2



فکرِ تو  عايقِ سرمای من است

فکر کردم به صميميّتِ تو
گرم شدم

خنده کن  خنده
که با خندهٔ تو
آفتاب  از تَهِ دل می‌خندد

شَرم  در چهرهٔ من داشت
شقايق می‌کاشت
سفره انداخته بوديم و
کنارش باهم
دوستی می‌خورديم

حرفِ تو  سنگِ بزرگی
جلوی پای زمستان انداخت

باز هم حرف بزن ...





           #عمران_صلاحی


@asheghanehaye_fatima
و خنده‌ات
دسته‌ی کبوتران سفیدی
که به یک‌باره پرواز می‌کنند

#غلامرضا_بروسان


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به زندگی دست می‌کشم
به دکمه‌ها، به لباس‌ها
و تو را در تاریکی جستجو می‌کنم
یکی یکی رویاهایم را به خاطر می‌آورم
احساس می‌کنم با زندگی کنار آمده‌ام
به خاطر تو می‌خواهم در سرماهای زیادی بایستم
سرم را از هرکجای مرگ که باشد
بیرون می‌آورم
و به تو خیره می‌شوم...

#غلامرضا_بروسان

@asheghanehaye_fatima
غمگینم
و مرگ کاری نمی‌کند
به سر و صورتم دست می‌کشم
و چیزی نمی‌بینم
می‌ترسم
چون ظرفی که ناگهان در آب فرو می‌رود
هیچ‌گاه اینقدر نیازمند رویا نبوده‌ام
داغ تو می‌تواند یک اسب را خاکستر کند.

#غلامرضا_بروسان


@asheghanehaye_fatima