عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
     ‏«...دلم از کار جهان گرفته‌ است.
     آمده‌ام تا مرا بخواهی،
     که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد
     اِلّا به تُ...»


       #تذکرةالاولیاء
      📙 #عطار_نیشابوری


@asheghanehaye_fatima
در پیش رخ تو آفتاب افسانهست
در جنبِ لبت جام شراب افسانهست

چون گل بشکفت و رونقِ روی تو دید
از شرمِ تو آب شد، گلاب افسانهست

#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
.

     ‏«...دلم از کار جهان گرفته‌ است.
     آمده‌ام تا مرا بخواهی،
     که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد
     اِلّا به تُ...»


       #تذکرةالاولیاء
      📙 #عطار_نیشابوری


@asheghanehaye_fatima
عقل مست لعل جان افزای توست
دل غلام نرگس رعنای توست

نیکویی را در همه روی زمین
گر قبایی هست بر بالای توست

چون کسی را نیست حسن روی تو
سیر مهر و مه به حسن رای توست

نور ذره ذره بخش هر دو کون
آفتاب طلعت زیبای توست

در جهان هرجا که هست آرایشی
پرتو از روی جهان‌آرای توست

تا رخت شد ملک‌بخش هر دو کون
مالک الملک جهان مولای توست

خون اگر در آهوی چین مشک شد
هم ز چین زلف عنبرسای توست

گرچه آب خضر جام جم بشد
تشنهٔ جام جهان افزای توست

خلق عالم در رهت سر باختند
ور کسی را هست سر همپای توست

آسمان سر بر زمین هر جای تو
در طواف عشق یک یک جای توست

آفتاب بی سر و بن ذره‌وار
این چنین سرگشته در سودای توست

این جهان و آن جهان و هرچه هست
شبنمی لب تشنه از دریای توست

چون به جز تو در دو عالم نیست کس
در دو عالم کیست کوهمتای توست

هر که را هر ذره‌ای چشمی شود
هم گر انصاف است نابینای توست

گر فرید امروز چون شوریده‌ای است
عاقل خلق است چون شیدای توست

عطار نیشابوری, دیوان اشعار, غزلیات
#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
چون تو جانان مني جان بي تو خرم کي شود
چون تو در کس ننگري کس با تو همدم کي شود

گر جمال جانفزاي خويش بنمايي به ما
جان ما گر در فزايد حسن تو کم کي شود

دل ز من بردي و پرسيدي که دل گم کرده‌اي
اين چنين طراريت با من مسلم کي شود

عهد کردي تا من دلخسته را مرهم کني
چون تو گويي يا کني اين عهد محکم کي شود

چون مرا دلخستگي از آرزوي روي توست
اين چنين دل خستگي زايل به مرهم کي شود

غم از آن دارم که بي تو همچو حلقه بر درم
تا تو از در در نيايي از دلم غم کي شود

خلوتي مي‌بايدم با تو زهي کار کمال
ذره‌اي هم‌خلوت خورشيد عالم کي شود

#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
.
«و گفت:
به صحرا شدم عشق باریده بود
و زمین تر شده بود.
چنان‌که پای مرد به گلزار فرو شود،
پای من به عشق فرو می‌شد.»



#عطار_نیشابوری
- تذکرة الاولیا/ ذکر بایزید بسطامی


@asheghanehaye_fatima
.

و گفت: «حقیقتِ معرفت آن است که دوست داری او را به دل،و یاد کنی او را به زبان،و همّت بریده گردانی از هر چه غیر اوست.»


- تذکرة الاولیا
#عطار_نیشابوری

@asheghanehaye_fatima
عافیت ، اختیارِ من است ، و بلا ، اختیارِ دوست. من اختیارِ خویش بر اختیارِ او اختیار نکنم.
و گفت: محبّت ، محوِ ارادت است و  داروی دل اندر او نگاه کردن.

#عطار_نیشابوری
تذکره الاولیاء
ذکر ابراهیم خواص

@asheghanehaye_fatima
.

دلم از کارِ جهان  گرفته است؛
آمده‌ام تا مرا بخواهی
تا در صحبتِ تو  روی در طاعت آرَم؛
که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد
اِلّٰا به تو ...


   تذکرة‌الاولیاء #عطار نیشابوری
    ( ذِکرِ جنید بغدادی )

@asheghanehaye_fatima
اگر دوزخ مرا بخشند، هرگز هیچ عاشقی را نسوزم. از بهرِ آنکه عشق، او را صدبار سوخته‌ است.

سائلی گفت: اگر آن عاشق را جُرم بسیار بود او را نسوزی؟ گفت نِی، که آن جرم به اختیار نبوده باشد که کارِ عاشقان اضطراری بُوَد نه اختیاری.


📚 تذکره الاولیا
#عطار_نیشابوری

@asheghanehaye_fatima
ای جانِ همه جهان زکوةِ لبِ تو
رسته ز شکر برون نباتِ لبِ تو

دل در ظلماتِ زلفت از دست برفت
آه ار نرسد آبِ حیاتِ لبِ تو

#عطار_نیشابوری, مختارنامه, باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
جانا چو دلم دارد درد از سر زلف تو
بگذار در آن دردش وز دست بمگذارش

بردی دلم و پایش بستی به سر زلفت
دل باز نمی‌خواهم اما تو نکو دارش

تا بو که به دست آرم یک ذره وصال تو
جان می‌بفروشم من کس نیست خریدارش

#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
چشم بر روی تو دارم از جهان
گر سوی من چشم بگشایی بس است

تا قیامت ذره‌ای اندوه تو
مونس جانم به تنهایی بس است

#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
بوی زلف یار آمد یارم اینک می‌رسد
جان همی آساید و دلدارم اینک می‌رسد

اولین شب صبحدم با یارم اینک می‌دمد
وآخرین اندیشه و تیمارم اینک می‌رسد

در کنار جویباران قامت و رخسار او
سرو سیمین آن گل بی خارم اینک می‌رسد

ای بسا غم کو مرا خورد و غمم کس می نخورد
چون نباشم شاد چون غمخوارم اینک می‌رسد

مدتی تا بودم اندر آرزوی یک نظر
لاجرم چندین نظر در کارم اینک می‌رسد

دین و دنیا و دل و جان و جهان و مال و ملک
آنچه هست از اندک و بسیارم اینک می‌رسد

روی تو ماه است و مه اندر سفر گردد مدام
همچو ماه از مشرق ره یارم اینک می‌رسد

من به استقبال او جان بر کف از بهر نثار
یار می‌گوید کنون عطارم اینک می‌رسد

#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
ای از شکنج زلفت هرجا که انقلابی
هرگز نتافت بر کس چون رویت آفتابی

در پیش عکس رویت شمس و قمر خیالی
در جنب طاق چشمت نیل فلک سرابی

بی تنگی دهانت جان مانده در مضیقی
بی آتش رخ تو دل گشته چون کبابی

چون چشم نیم خوابت بیدار کرد فتنه
ناموس شوخ چشمان آنجا نمود خوابی

آن چشمه‌ای که لعلت سیراب شد از آنجا
در خلد هیچ حوری آنجا نیافت آبی

من تاب می نیارم تابی ز زلف کم کن
تا کی بود ز زلفت در دل فتاده تابی

ای گنج آفرینش دلها خراب از تو
آرام گیر با من چون گنج در خرابی

در شش جهات عالم از هشت خلد خوشتر
در تو نگاه کردن در نور ماهتابی

خواهم که مست باشی در ماهتاب خفته
من بر رخت فشانده از چشم تر گلابی

گه کرده بر رخ تو از برگ گل نثاری
گه خورده با لب تو از جام جم شرابی

#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima