عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima🌸

.
بابا آدم :
اگر چه زندگی این جا ...
پر از دوندگی و زد و خورد است...
اما از زندگی یکنواخت ...
و بی مزه ی بهشت بهتر است...
من در بهشت داشتم خفه می شدم....
زندگی تنبلی ...
بخور و بخواب زودتر خسته می کند.
نمی دانم این فرشته ها ...
چطور در بهشت مانده اند....
ننه حوا :
مخصوصاً خیلی خوب شد ...
که ما را از بهشت بیرون کردند....
اقلاً این جا کشیک چی نداریم ...
و آسوده باهم خوش هستیم....
بابا آدم :
لب هایت را بیار نزدیک...
مقصود آفرینش همین است.


#افسانه_آفرینش
#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima

احساس تنهایی و بی کسی او را پریشان کرده بود
و با خود میگفت:
"شاید این وضع برای دیگران مفید بود ولی نه برای من"
دفعتا چیزی بفکرش رسید.
او مثل دیگران نبود
یعنی عادت نکرده بود. چرا؟
او خسته بود خسته بحد مرگ.
همه چیز برای او بی معنی و پوچ شده بود!


#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima

بابا آدم: اگر چه زندگی این جا پر از دوندگی و زد و خورد است. اما از زندگی یکنواخت و بی مزه بهشت بهتر است. من در بهشت داشتم خفه می شدم. زندگی تنبلی بخور و بخواب زودتر خسته می کند. نمی دانم این فرشته ها چطور در بهشت مانده اند.
ننه حوا: مخصوصاً خیلی خوب شد که ما را از بهشت بیرون کردند. اقلاً این جا کشیک چی نداریم و آسوده باهم خوش هستیم.
بابا آدم: لبهایت را بیار نزدیک، مقصود آفرینش همین است.

#افسانه_آفرینش
#صادق_هدايت
Sang e sabour
S. Hedayat - B. Vosoghi
داستان صوتی


سنگ صبور

نوشته : #صادق_هدايت

با صدای : #بهروز_وثوقی


قصهٔ « سنگ صبور » نمونه‌ای از
" اوسانه‌های " صادق هدایت است
که مهرماه 1318
در شمارهٔ ششم « مجلهٔ موسیقی »
چاپ و منتشر شد .

@asheghanehaye_fatima

پ . ن :

اَوسانه ( صورتِ گویشیِ افسانه )
نگارشِ مهرِ ۱۳۱۰ رساله‌ای مختصر
و حاویِ اشعار و ترانه‌های فولکوریک و عامیانه
گردآوردهٔ صادق هدایت است .

اوسانه و تکلمهٔ آن
که با عنوانِ ترانه‌های عامیانه
در شماره‌های شش و هفت
از دورهٔ اول مجله موسیقی ۱۳۱۸
به چاپ رسید
و جزء اولین کارهایی بود
که توجهِ پژوهشگران را به فرهنگِ عامه
و لزومِ گردآوری و بررسیِ آنها جلب کرد .

بارِ نخست در ۱۳۱۰
در مجموعهٔ آریان کوده به چاپ رسید
و در ۱۳۱۹ به صورت کتابی مستقل درآمد .
شاملِ یک دیباچه و پنج فصل است :
ترانهٔ بچه‌ها ، ترانهٔ دایه‌ها و مادران ،
بازی‌ها ، رمزها ، ترانه‌های عامیانه .
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیشکی نبود! یک زمینی بود توی منظومهء شخصی خودمان درندشت و بیابان، که رویش نه آب بود نه آبادانی و نه گلبانگ مسلمانی.دست بر قضا یک روز، خدا از بالای آسمان سرش را دولا کرد و روی زمین را نگاه کرد دید زمین سوت و کور،پیلی پیلی خوران دور خورشید برای خودش میچرخد، خوب هرچه باشد دل خدا از سکوت و گوشه نشینی زمین سوخت .آه کشید، فوری ابری تولید شد و آن ابر آمد روی زمین باریدن گرفت و بیک چشم بهم زدن خدا،که ملیونها قرن طول کشید، بطور لایشعری زمین پر شد از موجودات کور و کچل و مفینه.
در اثنای کار نمیدانم چطور شد از دست طبیعت در رفت و شاهکار خلقت و گل سرسبد جانوران ما، آدم خودمان بطور غلط انداز پا بعرصهء وجود گذاشت و فوراً زیر بغل همسر محترم خود را گرفت و رفت.بعد از نه ماه و نه روز و نه دقیقه و نه ثانیه دو پسر کاکل زری با یک دختر دندان مرواری پیدا کرد

#صادق_هدايت
#قضیه_زیر_بته

@asheghanehaye_fatima
چند روز بود که با ورق فال میگرفتم، نمیدانم چطور شده بود که به خرافات اعتقاد پیدا کرده بودم، جداً فال میگرفتم، یعنی کار دیگری نداشتم، کار دیگری نمیتوانستم بکنم، میخواستم با آینده خودم قمار بزنم. نیت کردم که کلک خود را بکنم، خوب آمد.

#صادق_هدايت
#زنده_بگور

@asheghanehaye_fatima
▪️
احساساتی هست ،
یک چیزهایی هست که نمی شود
به دیگری فهماند، نمی شود گفت،
آدم را مسخره می کنند.
هر کسی مطابق افکار خودش
دیگری را قضاوت می کند .
زبان آدمیزاد مثل خود او
ناقص و ناتوان است .

#صادق_هدايت

@asheghanehaye_fatima
این چشم ها می‌ترسانید و جذب میکرد و یک پرتو ماوراءِ طبیعی مست کننده در ته آن می‌درخشید .



#بوف_کور
#صادق_هدايت


@asheghanehaye_fatima
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیشکی نبود! یک زمینی بود توی منظومهء شخصی خودمان درندشت و بیابان، که رویش نه آب بود نه آبادانی و نه گلبانگ مسلمانی.دست بر قضا یک روز، خدا از بالای آسمان سرش را دولا کرد و روی زمین را نگاه کرد دید زمین سوت و کور،پیلی پیلی خوران دور خورشید برای خودش میچرخد، خوب هرچه باشد دل خدا از سکوت و گوشه نشینی زمین سوخت .آه کشید، فوری ابری تولید شد و آن ابر آمد روی زمین باریدن گرفت و بیک چشم بهم زدن خدا،که ملیونها قرن طول کشید، بطور لایشعری زمین پر شد از موجودات کور و کچل و مفینه.
در اثنای کار نمیدانم چطور شد از دست طبیعت در رفت و شاهکار خلقت و گل سرسبد جانوران ما، آدم خودمان بطور غلط انداز پا بعرصهء وجود گذاشت و فوراً زیر بغل همسر محترم خود را گرفت و رفت.بعد از نه ماه و نه روز و نه دقیقه و نه ثانیه دو پسر کاکل زری با یک دختر دندان مرواری پیدا کرد

#صادق_هدايت
#قضیه_زیر_بته

@asheghanehaye_fatima
‏برف ده سالگی بخاطر آدم برفی هایش،
‏برف چهارده سالگی بخاطر اخبار و تعطیلی هایش
‏برف هجده سالگی را درست یادم نیست
‏در میان افكار یخ زده بودم
‏برف بیست سالگی قدم زدن های عاشقانه
‏و رد پاهایم
‏برف بیست و پنج سالگی به بعد
‏فقط سرد بود و سرد بود و سرد...

#صادق_هدايت

@asheghanehaye_fatima