حقیقت فاحشه نیست که بازوان خود را به گردن هر بی سر و پایی بیاویزد؛ بلکه زیباروی مستوره ای است که حتی مردی که همه چیز را فدای او کند، باز نمی تواند از دست یافتن به او اطمینان خاطر داشته باشد.
#آرتور_شوپنهاور
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
#آرتور_شوپنهاور
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
هر مرتبهٔ عشق هر چند هم كه متعالی به نظر برسد، يكسره از غريزهٔ جنسی بر میخيزد؛ در واقع عشق مطلقا همان غريزه جنسی ست منتها در شكلی سركشتر.
#متافیزیک_عشق
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
#متافیزیک_عشق
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
در خصوص مسئله ی جنسیت و رابطه ی جنسی، انسان به آن ترتیب عجیب و غریبی عمل می کند که وی را لجوجانه به سوی یک نفر هُل می دهد و تحریک می کند. این لجاجت همان « عشق رمانتیک » است، احساسی که از چشمه ی لذّت اندک و رنج بسیار آب می خورد.
#در_باب_آلام_جهان
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
#در_باب_آلام_جهان
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
آن چه انسانها را به سمت یکدیگر سوق میدهد عشق نیست، این است که نمیتوانند تنهایی را و درتنهاییِ خود را تحمل کنند. خلاءِ درونی ودلزدگی سبب میشود به جمع روی بیاورند یا به سفر بروند و یا به شرابخوارگی مبتلا گردند.
#درباب_حکمت_زندگی
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
#درباب_حکمت_زندگی
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
جماعتی از خارپشتان در یک روز سرد زمستانی دور هم جمع شدند، سرهای خود را نزدیک هم آوردند تا بلکه از گرمای تن همدیگر بهرمند شوند و از شر سرمای زمستانی در امان بمانند. ولی خیلی زود دریافتند که از خارهای طرف مقابل زخم میبینند. این بود که دوباره از هم دور شدند. ولی هرگاه نیاز مبرم به گرما دوباره آنها را به هم نزدیکتر میکرد، بدبختی دوم دوباره تکرار میشد. چنان که میان دو درد (درد سرما و درد خارهای همدیگر) به این سو و آن سو در نوسان بودند، تا اینکه فاصلهی مشخصی از همدیگر یافتند که در آن به بهترین وجه میتوانستند وضعیت خود را تحمل کنند. بر همین منوال، نیازمندی جامعه، آدمها را از خلاء و کسالت درونشان به سوی همدیگر میراند. اما بسیاری از خصلتهای متضاد و کاستیهای غیرقابل تحملشان دوباره آنها را از همدیگر دور میکند. فاصلهی میانهای که عاقبت پیدایش میکنند، و در آن امکان با هم بودن وجود دارد همان آداب و شعائر ظریف است. در خطاب به کسی که حد نگه نمیدارد و فاصله را حفظ نمیکند، در انگلستان میگویند «کیپ یور دیستانس» [فاصلهات را حفظ کن] ممکن است نیاز به گرمای متقابل، در آن فرد به طور کامل ارضا نشده باشد، ولی در عوض گزش خارها را هم احساس نمیکند. در هر حال، کسی که گرمای درونی بسیاری در خود دارد، بهتر است از جامعه دور باشد، تا نه به کسی دردی و زخمی برساند و نه از دیگری درد و زخمی ببیند.
#شوپنهاور
هنر رنجاندن
ترجمه علی عبداللهی
@asheghanehaye_fatima
#شوپنهاور
هنر رنجاندن
ترجمه علی عبداللهی
@asheghanehaye_fatima
ما همچون مشتی نقاب به هم نگاه میکنیم و با یکدیگر معاشرت میکنیم؛ نمیدانیم که هستیم، بلکه شبیه نقابهایی هستیم که حتی خودشان را هم نمیشناسند.
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
#شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
جماعتی از خارپشتان در یک روز سرد زمستانی دور هم جمع شدند، سرهای خود را نزدیک هم آوردند تا بلکه از گرمای تن همدیگر بهرمند شوند و از شر سرمای زمستانی در امان بمانند. ولی خیلی زود دریافتند که از خارهای طرف مقابل زخم میبینند. این بود که دوباره از هم دور شدند. ولی هرگاه نیاز مبرم به گرما دوباره آنها را به هم نزدیکتر میکرد، بدبختی دوم دوباره تکرار میشد. چنان که میان دو درد (درد سرما و درد خارهای همدیگر) به این سو و آن سو در نوسان بودند، تا اینکه فاصلهی مشخصی از همدیگر یافتند که در آن به بهترین وجه میتوانستند وضعیت خود را تحمل کنند. بر همین منوال، نیازمندی جامعه، آدمها را از خلاء و کسالت درونشان به سوی همدیگر میراند. اما بسیاری از خصلتهای متضاد و کاستیهای غیرقابل تحملشان دوباره آنها را از همدیگر دور میکند. فاصلهی میانهای که عاقبت پیدایش میکنند، و در آن امکان با هم بودن وجود دارد همان آداب و شعائر ظریف است. در خطاب به کسی که حد نگه نمیدارد و فاصله را حفظ نمیکند، در انگلستان میگویند «کیپ یور دیستانس» [فاصلهات را حفظ کن] ممکن است نیاز به گرمای متقابل، در آن فرد به طور کامل ارضا نشده باشد، ولی در عوض گزش خارها را هم احساس نمیکند. در هر حال، کسی که گرمای درونی بسیاری در خود دارد، بهتر است از جامعه دور باشد، تا نه به کسی دردی و زخمی برساند و نه از دیگری درد و زخمی ببیند.
#شوپنهاور
#هنر_رنجاندن
ترجمه #علی_عبداللهی
@asheghanehaye_fatima
#شوپنهاور
#هنر_رنجاندن
ترجمه #علی_عبداللهی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آن چه انسانها را به سمت یکدیگر سوق میدهد عشق نیست، این است که نمیتوانند تنهایی را و درتنهاییِ خود را تحمل کنند. خلاءِ درونی ودلزدگی سبب میشود به جمع روی بیاورند یا به سفر بروند و یا به شرابخوارگی مبتلا گردند.
#درباب_حکمت_زندگی
#شوپنهاور
آن چه انسانها را به سمت یکدیگر سوق میدهد عشق نیست، این است که نمیتوانند تنهایی را و درتنهاییِ خود را تحمل کنند. خلاءِ درونی ودلزدگی سبب میشود به جمع روی بیاورند یا به سفر بروند و یا به شرابخوارگی مبتلا گردند.
#درباب_حکمت_زندگی
#شوپنهاور
جماعتی از خارپشتان در یک روز سرد زمستانی دور هم جمع شدند، سرهای خود را نزدیک هم آوردند تا بلکه از گرمای تن همدیگر بهرمند شوند و از شر سرمای زمستانی در امان بمانند. ولی خیلی زود دریافتند که از خارهای طرف مقابل زخم میبینند. این بود که دوباره از هم دور شدند. ولی هرگاه نیاز مبرم به گرما دوباره آنها را به هم نزدیکتر میکرد، بدبختی دوم دوباره تکرار میشد. چنان که میان دو درد (درد سرما و درد خارهای همدیگر) به این سو و آن سو در نوسان بودند، تا اینکه فاصلهی مشخصی از همدیگر یافتند که در آن به بهترین وجه میتوانستند وضعیت خود را تحمل کنند. بر همین منوال، نیازمندی جامعه، آدمها را از خلاء و کسالت درونشان به سوی همدیگر میراند. اما بسیاری از خصلتهای متضاد و کاستیهای غیرقابل تحملشان دوباره آنها را از همدیگر دور میکند. فاصلهی میانهای که عاقبت پیدایش میکنند، و در آن امکان با هم بودن وجود دارد همان آداب و شعائر ظریف است. در خطاب به کسی که حد نگه نمیدارد و فاصله را حفظ نمیکند، در انگلستان میگویند «کیپ یور دیستانس» [فاصلهات را حفظ کن] ممکن است نیاز به گرمای متقابل، در آن فرد به طور کامل ارضا نشده باشد، ولی در عوض گزش خارها را هم احساس نمیکند. در هر حال، کسی که گرمای درونی بسیاری در خود دارد، بهتر است از جامعه دور باشد، تا نه به کسی دردی و زخمی برساند و نه از دیگری درد و زخمی ببیند.
#شوپنهاور
هنر رنجاندن
ترجمه علی عبداللهی
@asheghanehaye_fatima
#شوپنهاور
هنر رنجاندن
ترجمه علی عبداللهی
@asheghanehaye_fatima
آدمی نباید نظر هیچکس را رد کند. بلکه باید بداند که اگر بخواهد همهی مهملاتی را که دیگران به آن معتقدند از ذهنشان بیرون کند، عمر نوح هم کافی نخواهد بود.
#شوپنهاور
در باب حکمت زندگی
@asheghanehaye_fatima
#شوپنهاور
در باب حکمت زندگی
@asheghanehaye_fatima