عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



چیزهای مهمتری هم هست...!
چیزهایی که از عشق بزرگ تر است، از رنج، از انتظار کشیدن.
چیزهایی که همیشه همراه ماست، مثل تنهایی!
تنهایی حاصل عشق است، که رنجی عظیم با خود به ارمغان می آورد و هر چی انتظار می کشی، او بزرگ و بزرگتر می شود.



#حمید_جدیدی
#شب_نوشت
@asheghanehaye_fatima



کافی ست کارشان با تو تمام شود. فرقی نمی کند عشق باشد، درخواست پول، شراکت و حتی یک همصحبتی کوتاه...
تو تنها خواهی شد و این پایان ماجرا نیست. بواقع "فراموشی" نوعی مرگ آرام است که آدم ها، بارها با آن ما را می کُشند.



#حمید_جدیدی
#شب_نوشت
@asheghanrhaye_fatima


اصلا به فرض که مال هم نبودیم، که قسمت نبود! یا به این شکل، خیلی بهتر است که هر کداممان، جدا جدا رفته ایم پی خوشبختی‌مان...
خب حالا چه؟
اینکه جدا جدا، هی غلت بزنیم در رخت خواب، هی فکر کنیم، هی بچرخیم از یک پهلو به پهلوی دیگر تا خوابمان ببرد، گاهی برویم زیر پتو، گاهی سر زیر بالشت کنیم که هیهات خوابمان نمی برد...
پس چرا هیچ کدام از این ها تعریفی برای "خوشبختی" نیستند!

راستی...
من بیشتر از تو و خودم، به "آینده" ی بیچاره فکر می کنم که قرار بود نمادی از امیدواری باشد! کاش لااقل کسالت بارتر از این نشود تا دیگران روی آن بیشتر حساب کنند و...
اصلا ولش کن! شبت بخیر.

#شب_نوشت
#شب_بخیر
@asheghanehaye_fatima


چرا من...!
چرا این همه زخم و درهم تنیدگی!
گاهی فکر می کنم مرا از گِل نرمتری ساخته اند. از آنهایی که هی دلت می خواهد چنگشان بزنی و جای فرو رفتن ناخن ها درون آن، لذتی فراموش ناشدنی ست!



#حمید_جدیدی
#شب_نوشت
@asheghanehaye_fatima


فکر کردن به چیزهای پایدار در این دنیا کاملا ساده لوحانه است!
دوستی ها
عشق
و حتی زندگی...
"ابد"، صرفا یک کلمه ی بی مصرف سه حرفی است. اگر باور ندارید، کمی به واژه ی سه حرفی "مرگ" بیاندیشید و همیشه برای از دست دادن آماده باشید.

#شب_نوشت
@asheghanehaye_fatima




کسی دوستم نداشت. واقعا دوستم نداشت! بیشتر شبیه یک سرگرمی بودم. یک بازی قمار که همه دوست داشتند برنده‌ی آن باشند.
برای همین وقتی آس دلم را نشانشان می دادم، چشم هایشان برق میزد.
من باید سرگرم و شادشان می کردم.

#حمید_جدیدی
#شب_نوشت
@asheghanehaye_fatima


من
شاخه گل تنهایی را دیدم
که در مغازه ی گل فروشی پژمرده بود!
درختی را که دست های بهار
بیدارش نکرده بود،
و ابری که در بیکران آبی آسمان
سرگردان بود

و چیزهای بیشتری هم دیدم
که چون عشق من به تو
غریبانه و تنها داشت می مرد

#حمید_جدیدی
#شب_نوشت
🌿

بعضی وقت ها اتفاقات بد
برای ادم های خوب میوفته .
زندگی منصفانه نیست ، اصلا منصفانه
نیست ، من اینو میدونم ...
اگه یکی از اون روزهای تاریک
زندگی تو میگذرونی ...،
عیبی نداره ، عیبی نداره که
اون غم رو حس میکنی .
فقط سوال اینه ، از پس اش بر میایی ؟
وقتی اون اتفاقهای بد میوفته ،
قراره چیکار کنی ...؟
قراره اجازه بدی این موقعیت وحشتناک
به تو بگه چی کار بکن و تورو کنترل کنه ؟
قراره زمین بخوری و از هم بپاشی ؟
یا ، یا قراره که پاشی وایستی ،
چش تو چشم و بگی من ، می تونم ...
پس ، بپذیراش .ازش فرار نکن .

صاحبش شو .

#شب_نوشت
🗣 #پوریا_نبی_پور


@asheghanehaye_fatima
.

شَهدی که در رگانِ آبی توست
مرا تا اتاقت کِشاند
دلم میخواست خونت را ببوسم
و دشت را به بوته ها و گندمزاران ببخشم
دلم می خواست روی گردنت بنشینم
و با بال‌های نیمه‌_باز
گرده های رستگاریِ تن‌ات را به نیش بکِشم
دلم...

چرا کسی نگفته بود
که عمر پروانه‌ها کوتاست
و "گرده ها"...
خونی ست به گردن زیبایی تو
که به دسته‌ی بزرگ پروانه‌ها فکر می کند.

#حمید_جدیدی
#شب_نوشت


@asheghanehaye_fatima
.
.
ابتدا از لب هایمان شروع شد
مماس روی هم، _غلتان و بیشتر لغزان_
در تقلایی که از شتک بهره می بردند در سطوح پوست و ....
بعد زبان
که عاریه می داد واژه را به واژه تا زبان
بی آنکه از حجنره ات پژواک وار پراوز کند حرفی

آری اینگونه بوسیدیم
که این خود حامل بغض‌هایی بود به شکل اسراری میان ما
تا کسی را در رنج خیسمان شریک نسازیم

#شب_نوشت
#حمید_جدیدی



@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نحنُ صوت أغاني الحنين الصادح في جوف الليل..
------------------------
ما غریوِ نغمه‌ی دلتنگیِ دلِ شب‌ایم..

#شب_نوشت
#محمد_حمادی
پ.ن: فقط عربی خواندنش ☺️

@asheghanehaye_fatima