به مهرو ماه چه نسبت فرشته روی مرا؟
سخن مگو که مرا نیست تاب گفت و شنید
کجا به نرمی اندام او بود مهتاب؟
کجا به گرمی آغوش او بود خورشید؟
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
سخن مگو که مرا نیست تاب گفت و شنید
کجا به نرمی اندام او بود مهتاب؟
کجا به گرمی آغوش او بود خورشید؟
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تو را خبر ز دل بیقرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریهٔ بیاختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست
چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم نفسم بیغبار باید و نیست
مرا ز بادهٔ نوشین نمیگشاید دل
که می به گرمی آغوش یار باید و نیست
درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریهٔ بیاختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست
چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم نفسم بیغبار باید و نیست
مرا ز بادهٔ نوشین نمیگشاید دل
که می به گرمی آغوش یار باید و نیست
درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
خیالانگیز و جانپرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ز شب سیه چه نالم؟ که فروغ صبح رویت
به سپیده سحرگاه و به ماهتاب ماند
نفس حیات بخشت به هوای بامدادی
لب مستی آفرینت به شراب ناب ماند
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به سپیده سحرگاه و به ماهتاب ماند
نفس حیات بخشت به هوای بامدادی
لب مستی آفرینت به شراب ناب ماند
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
-2047664382_1866977653.mp4
819.5 KB
رشک میآید مرا از جامه بر اندام تو
با تو ای گل جای در یک پیرهن باید مرا
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
با تو ای گل جای در یک پیرهن باید مرا
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
مرغِ شب با سایهی مهتاب اگر سرخوش بُوَد
من خوشم با سایهی زلفِ خیال انگیزِ او...
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مرغِ شب با سایهی مهتاب اگر سرخوش بُوَد
من خوشم با سایهی زلفِ خیال انگیزِ او...
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مرا ز بادهٔ نوشین، نمیگشاید دل
که می به گرمیِ آغوش یار باید و نیست
درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پارهٔ دل، در کنار باید و نیست
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
که می به گرمیِ آغوش یار باید و نیست
درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پارهٔ دل، در کنار باید و نیست
#رهی_معیری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
ز شب سیه چه نالم؟
که فروغ صبح رویت
به سپیده سحرگاه و به ماهتاب ماند
نفس حیات بخشت
به هوای بامدادی
لب مستی آفرینت به شراب ناب ماند
#رهی_معیری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
ز شب سیه چه نالم؟
که فروغ صبح رویت
به سپیده سحرگاه و به ماهتاب ماند
نفس حیات بخشت
به هوای بامدادی
لب مستی آفرینت به شراب ناب ماند
#رهی_معیری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima