• وقتی چشمامو باز کردم دیدم غرق تو آب و شناور تو یه رودخونه بزرگم که با تمام شدت منو به اینوراونور پرت میکرد، تموم جونم درد گرفته بود و با هر بار برخوردم به مشت هاش یه تیکه از قلبم میشکست و تا به خودم بیام جا مونده بود لا به لای انگشت هاش، تیزی ناخن هاش مثل تراشی بود که مغز مداد وجودم رو تکه تکه میکرد،انقدر ضربه خوردم و انقدر تحمل کردم که به دریا رسیدم، یه نفس آروم و راحت، آغوشی که مثل یک مادر زخم های منو دربرگرفت و صیقل داد، راسته میگن بعد هر سختی آسونیه، نرم شدم عین نور، شفاف شدم عین آب، پوست انداختم عین درختِ پاییز، میدرخشیدم عین آفتاب، رها شدم عین باد، و من
#سنگ شدم عین کوه ...
وقتی چشمامو بستم و آروم گرفتم، شدم " میراث " ی از طبیعت..🌿🌧
.
.
(گالری کوچیک میراث سرپرست تمام زخم هایی که یک سنگ تحمل میکنه تا بشینه به قلب تو ♥️)
.
.
☘ اینستاگرام میراث:
https://www.instagram.com/gallery_miras
.
برای سفارش:🍃
@miras_khakshoor
.
.
کانال تلگرام میراث:🍃
@gallery_miras
.
.
____________
#میراث #سنگ #تلگرام #سنگ_اصل #هدیه #کادو #دستبند #دستسازه #دخترانه #مردانه #دریا #طبیعت
#سنگ شدم عین کوه ...
وقتی چشمامو بستم و آروم گرفتم، شدم " میراث " ی از طبیعت..🌿🌧
.
.
(گالری کوچیک میراث سرپرست تمام زخم هایی که یک سنگ تحمل میکنه تا بشینه به قلب تو ♥️)
.
.
☘ اینستاگرام میراث:
https://www.instagram.com/gallery_miras
.
برای سفارش:🍃
@miras_khakshoor
.
.
کانال تلگرام میراث:🍃
@gallery_miras
.
.
____________
#میراث #سنگ #تلگرام #سنگ_اصل #هدیه #کادو #دستبند #دستسازه #دخترانه #مردانه #دریا #طبیعت
🎼●آهنگ ترکی: «دردمند» | Dərdimənd
🔺قطعهای از اپرای «آرشین مال آلان»
🎙●خواننده: #دریا_دادور | ایران، ۱۳۵۰ |
■شاعر: #فضولی*
■آهنگساز: #اوزییر_حاجیبیگاف | Üzeyir Hacıbəyov | جمهوری آذربایجان، ۱۹۴۸-۱۸۸۵ |
نالهدن دیر نئی کیمی آوازهی عشقیم بلند
ناله ترکین قیلمارام نئی تک کسیلسم بندبند
قیل مدد ای بخت، یوخسا کام دل ممکن دئییل
بؤیله کیم اول دلربا بی درد دیر من دردمند
★★★★★
همچون نیِ، از نالههایم است که آوازهی عشقام همهجا را گرفته است
نالیدن را ترک نمیکنم حتا اگر بندبندم همانند نی بریده شود!
ای بخت! یاریام کن وگرنه به کام دل رسیدن برایام ممکن نیست
بدینسان که آن دلربا بیدرد است و من دردمندم...
🔺*«ملا محمد فضولی» یا «ملا محمد بن سلیمان بغدادی» (۸۸۵-۹۶۳ ه.ق) شاعر و ادیب آذربایجانیست. او را «بزرگترین شاعر ترکی آذربایجانی در سدهی دهم» میدانند. پدر وی ساکن حله در عراق امروزی بود و فضولی در آنجا بهدنیا آمد و در بغداد پرورش یافت از این روی، سه زبان ترکی، فارسی و عربی را به خوبی میدانست و به هر سه زبان شعر سرودهاست.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی آشیانه گشتم
خانه به خانه گشتم
بی تو همیشه با غم
شانه به شانه گشتم
عشق یگانه من
از تو نشانه من
بی تو نمک ندارد
شعر و ترانه من
سرزمین من
خسته خسته از جفایی
سرزمین من
بی سرود و بی صدایی
سرزمین من
دردمندِ بی دوایی
سرزمین من
#دریا_دادور
#افغانستان
@asheghanehaye_fatima
خانه به خانه گشتم
بی تو همیشه با غم
شانه به شانه گشتم
عشق یگانه من
از تو نشانه من
بی تو نمک ندارد
شعر و ترانه من
سرزمین من
خسته خسته از جفایی
سرزمین من
بی سرود و بی صدایی
سرزمین من
دردمندِ بی دوایی
سرزمین من
#دریا_دادور
#افغانستان
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه《کوچه لره》
خواننده: #دریا_دادور
موسیقی فولکلوریک ترکی
رهبر ارکستر: #آرش_فولادوند
کوچه لره، سو سپمیشم
یار گلنده؛ توز اولماسین
یار گلنده؛ توز اولماسین
اله گلسین بله گتسین
آرامیزدا سوز اولماسین
ساماوارا؛ اوت آتمیشام
به کوچه ها آب پاشیدم
تا وقتی یارم میآید گرد و خاکی بلند نشود
طوری بیاید و برود
که هیچ حرف و حدیثی در میان نماند
سماور را آتش کردهام
قند در استکان انداختهام
@asheghanehaye_fatima
خواننده: #دریا_دادور
موسیقی فولکلوریک ترکی
رهبر ارکستر: #آرش_فولادوند
کوچه لره، سو سپمیشم
یار گلنده؛ توز اولماسین
یار گلنده؛ توز اولماسین
اله گلسین بله گتسین
آرامیزدا سوز اولماسین
ساماوارا؛ اوت آتمیشام
به کوچه ها آب پاشیدم
تا وقتی یارم میآید گرد و خاکی بلند نشود
طوری بیاید و برود
که هیچ حرف و حدیثی در میان نماند
سماور را آتش کردهام
قند در استکان انداختهام
@asheghanehaye_fatima