عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
وقتی دیدمش فهمیدم چقدر منتظرش بوده‌ام.
حالا که می‌فهمیدم ملاقات‌های عاشقانه به وضوح پیش می‌آیند، همه‌ی این‌ها به نظرم مضحک می‌آمد. مانند شخصیت‌های دهه‌ی ۱۹۵۰ تابلوهای آمریکایی، در کنار یکدیگر ساکت بودیم. تلاش نمی‌کردم خلأ را پر کنم، در صورتی که اغلب برای کوچک‌ترین سکوتی که در گفت‌وگو پیش می‌آمد، احساس گناه داشتم.
عشق وارد زندگی‌ام می‌شد و من حس می‌کردم باید همه‌ی آدم‌ها را دوست داشته‌باشم. دوست داشتم به آدم‌هایی که برایم مهم بودند بگویم دوستشان دارم .

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد



@asheghanehaye_fatima
ما فراموش نمی‌کنیم،
بلکه چیزی خالی‌ در ما آرام می‌گیرد....


#خاطرات_سوگواری
#رولان_بارت


@asheghanehaye_fatima
حوصله‌ام سر می‌رود از زن‌هایی که مدام می‌پرسند متوجه این یا آن تغییر فیزیکی‌شان شده‌ایم یا نه. آن‌ها فرمانرواهای ظاهر خود هستند و ما برده‌های مشاورشان.
می‌شود عاشق زنی شد و عمیقاٌ دوستش داشت بی‌آنکه ملتفت تغییر رنگ کرم پودرش شویم. گاهی جزئیاتی هست که با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شود!
البته زنانی را هم دیده‌ام که در مقابل نیاز به تحسین بسیار قوی و مستقل بودند. این یکی از بی‌شمارترین تضادهای طبیعت زنانه است.

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد

@asheghanehaye_fatima
پدربزرگ و مادربزرگم در یک مهمانی رقص همدیگر را دیده بودند. در آن زمان رسم بود. پدربزرگم هم در آن دفترچه علامت گذاشت، با هم رقصیدند و همه در حرکت زانوهایشان هماهنگی خوبی دیدند. آن‌ها با هم شبیه آواز موزون زانوها بودند! همین به ازدواج آن‌ها انجامید. گمانم، ازدواج بی‌روحی بود؛ چون از روز ازدواجشان فقط یک عکس باقی مانده. تصویری که مثل مدرک با گذر زمان، سلطه‌جویانه تمام خاطرات یک عصر را ثبت کرده است.

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد
@asheghanehaye_fatima
آدم: بعد از اینهمه سال فهمیدم اون اوایل در مورد حوا اشتباه میکردم، زندگی کردن بیرون از بهشت، اما با اون، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت، اما بدون اونه! اولش فکر میکردم خیلی حرف میزنه، اما الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی غمگین میشم. چقدر شیرین بود اون اندوهی که ما رو بهم نزدیک کرد و پاکی قلب و لطافت روح حوا رو بمن نشون داد.


#خاطرات_آدم_و_حوا
#مارک_تواین

@asheghanehaye_fatima
به‌ندرت به جای زخم‌ها فکر میکنی
اما هر وقت به یادشان می‌افتی
می‌دانی که علامت‌های زندگی‌اند... نامه‌هایی از الفبایی نهان‌اند که داستان هویتت را باز می‌گویند!
زیرا هر جای زخم یادبود زخمی‌ست
که التیام یافته
و هر زخم بر اثر برخوردی نامنتظر
با جهان ایجاد شده
یعنی یک تصادف
یا چیزی که لازم نبوده اتفاق بیفتد...
امروز صبح که به آینه نگاه میکنی
پی می‌بری سراسر زندگی چیزی به‌جز تصادف نیست...
و تنها یک واقعیت محرز است
این‌که دیر یا زود
به پایان خواهد رسید...





#خاطرات_زمستان
#پل_آستر
@asheghanehaye_fatima
آدم: بعد از اینهمه سال فهمیدم اون اوایل در مورد حوا اشتباه میکردم، زندگی کردن بیرون از بهشت، اما با اون، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت، اما بدون اونه! اولش فکر میکردم خیلی حرف میزنه، اما الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی غمگین میشم. چقدر شیرین بود اون اندوهی که ما رو بهم نزدیک کرد و پاکی قلب و لطافت روح حوا رو بمن نشون داد.

#خاطرات_آدم_و_حوا
#مارک_تواین

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



آدم: بعد از اینهمه سال فهمیدم اون اوایل در مورد حوا اشتباه میکردم، زندگی کردن بیرون از بهشت، اما با اون، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت، اما بدون اونه! اولش فکر میکردم خیلی حرف میزنه، اما الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی غمگین میشم. چقدر شیرین بود اون اندوهی که ما رو بهم نزدیک کرد و پاکی قلب و لطافت روح حوا رو بمن نشون داد.


#خاطرات_آدم_و_حوا
#مارک_تواین
آری، بشر موجود سرسختی‌ست.
من تصور می‌کنم بهترین تعریفی که
می‌توان از انسان کرد این است:
انسان عبارتست از موجودی که
به همه چیز عادت می‌کند.



#خاطرات_خانه_مردگان
#فیودور_داستایوفسکی

@asheghanehaye_fatima
⊱ پس از مرگ حوا
آدم گفت: هرجا که او بود بهشت بود

#خاطرات_آدم_و_حوا📚
#مارک_تواین🖌

@asheghanehaye_fatima
‍ ‍ ‍ ...
زن ها هم شهوت‌رانند. چرا شان آن ها باید تا حد قیم احساسات، پرستار بچه و ارضا کننده ی روح و جسم و غرور مردها پایین بیاید؟ زن زاده شدن، تراژدی اسفبار من است. از زمانی که فهمیدم به جای اندام های حسی مردانه محکوم به داشتن اندام های زنانه هستم چرخه ی اعمال، افکار و احساساتم شدیدا به زنانگی محدود شد. بله، میل وافرم به گپ زدن با کارگران جاده، سربازها و ملوانان، مشتری مغازه ی مشروب فروشی شدن، سرک کشیدن در محل وقوع حوادث، به حرف مردم گوش کردن و آن ها را به ذهن سپردن، همه و همه به خاطر این واقعیت که دختر هستم از بین رفته، نابود شده، چرا که زن همیشه در معرض تهمت و دردسر است. علاقه ی شدیدم به مردها و شیوه زندگی شان معمولا به غلط میل به اغوا کردن آن ها یا دعوت برای داشتن خلوتی لذت بخش تعبیر می شود. ای خدا! دلم می خواهد با هر کسی که می توانم به هر شکلی که دوست دارم صحبت کنم. دوست دارم روی زمین باز بخوابم، به غرب سفر کنم و شب ها با خیال راحت در خیابان قدم بزنم.




#خاطرات_سیلویا_پلات
ترجمه‌: #مهسا_ملک‌مرزبان
@asheghanehaye_fatima