عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
نمی‌دانم عکاسی چه نسبتی با بت‌پرستی دارد. به ظاهر چندان هم از یکدیگر دور نیستند. شاید سرشت جادویی و افسونگر عکاسی، ناشی از حضور همین ایده‌ی کهن است.
عکاسی رابطه‌ای است با جهان به میانجی اشیاء. بت‌پرستی رابطه‌ای است با فراجهان به میانجی اشیاء. و از این‌جا است پیوند جادویی این دو.

#اتاق_روشن
#رولان_بارت
#فرشید_آذرنگ
(پیش‌گفتار-مترجم)

@asheghanehaye_fatima

‏ما فراموش نمی‌کنیم،
بلکه چیزی خالی‌ در ما آرام می‌گیرد

#رولان_بارت

@asheghanehaye_fatima
سوگواری، مانند عشق، جهان و جهانیان را مصرانه با امر غیرواقعی تحت تاثیر قرار می‌دهد. در برابر جهان مقاومت می‌کنم، از آن‌چه که از من می‌خواهد، رنج می‌کشم، از تقاضاهایش. جهان اندوه مرا افزون می‌کند، خشکی مرا، آشفتگی‌ام را، خشمم را و... جهان افسره‌ام می‌سازد.


#رولان_بارت

@asheghanehaye_fatima
_

دیدرو: لبانت را بر لبانم بگذار
چنان‌که شاید روح‌ام
بر آمده از دهان‌ام
با روح تو در آمیزد.


#رولان_بارت
"سخن عاشق"
.
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


رنج کشیدن هر کدام از ما، موسیقی مخصوص به خودش را دارد...!!!

#رولان_بارت
__


عاشق همان دم که مصرانه از خود می‌پرسد که چرا مورد عشق معشوق‌اش نیست، قلبا باور دارد که معشوق هم عاشقِ او است اما این را به او نمی‌گوید.


#رولان_بارت

@asheghanehaye_fatima
زیبایی شبیه آن چیز مبالغه آمیزی که ما تصور می کنیم نیست

زیباترین زن زندگی‌ام را امروز دیدم.
با او قرارى در خیابانى داشتم و وقتى كه نشست، وقتى كه انحناهاى طبیعى تن‌اش نیمكت سنگى را مثل رودى آرام لمس كردند، با چشم‌هاى كنجكاوش نگاهم كرد. بى‌مضایقه "زن" بود.

پیكرى رنسانسى و فربه داشت و این ناهمخوانی‌اش با جریان روز، جذابش می‌کرد.
كتاب خوانده و دانا، قشنگ حرف میزد و صلحى با جهان داشت.

او هیج شبیه عكس‌هاى روى مجله‌های مد نبود. چیزى بود كه خودش دوست داشت باشد.
دوست داشت در قهوه‌اش شكر زیاد بریزد و سالادش را با نمك بخورد.
زیر چانه‌اش چروك‌هایى ریز داشت و در تمام آن مدت، شكم بعد از زایمان بزرگ شده‌اش را مخفى نكرد.

خوب دیده بود و خوب خوانده بود و تبلیغات گسترده‌ی "چگونه لاغر شویم" و "چگونه چروك زیر چشم‌ها را مخفى كنیم" برای اهمیت نداشت.

او در انتهایى‌ترین روزهاى چهل سالگى، پذیرفته بود كه هزار بار شكست خورده و نمرده: خودم كردم، خودم!
مجموعه زیبایی‌هاى طبیعى انسان.

بعد، راه رفتیم.
شاد بود و از خندیدن نمی‌ترسید. بلند می‌خندید و صداى زنانه محكمش می‌پیچید همه جا.

"گرتا گاربو" نبود، "مارلنه دیتریش" نبود، "جین فوندا" نبود، "الیزابت تیلور" و "جین سیبرگ" نبود؛ خودش بود.
خودش را پیدا كرده بود و همچنان كه قدم می‌زد، سنگ‌هایى را برمی‌داشت كه مجسمه بسازد.

او، همان زن كمیابی‌ست كه از یاد رفته. او همان زنی‌ست كه قرن‌هاست كم‌پیدا شده و جایش را روبوتهاى كم هوش گرفته‌اند.
او از جایى در همان رنسانس، دیگر تكثیر نشده. این است كه دور از اجتماع ظاهربینى‌هاى مفرط، در جنگل‌هاى خلوت قدم می‌زند و می‌داند كه كیست و چه می‌خواهد.
از دیدنش لذت بردم، اوست كه وزن می‌دهد به جهان.
زیبایی شبیه آن چیز مبالغه‌آمیزی که ما تصور می‌کنیم نیست.

#رولان_بارت


@asheghanehaye_fatima
.
احساسات می‌گذرند، رنج می‌ماند.

#رولان_بارت
برگردان:محمّد حسین واقف


@asheghanehaye_fatima
هر شی‌ای که معشوق لمسش کرده باشد، جزئی از تن او می‌شود و عاشق آن را مشتاقانه نزد خود نگه خواهد داشت.

#رولان_بارت

@asheghanehaye_fatima
به چه چیزی نابه‌هنگام می‌گویم: آن وضعیت افراطی که در آن، مامان، از ژرفای هشیاریِ تضعیف شده‌اش، در حالی که رنج خود را نادیده می‌گیرد، به من (که برای باد زدنش روی عسلی کنارش نشسته‌ام) می‌گوید: "تو آنجا، آنطور که نشسته‌ای راحت نیستی" و بس.

خاطرات سوگواری/ #رولان_بارت
@asheghanehaye_fatima
_
با چه کسی می‌توانم این پرسش را طرح کنم و امیدی به پاسخ داشته باشم؟ او را کمتر از آن‌چه فکر می‌کردی دوست داشته‌ای؟
آیا این‌که بدون کسی که دوستش داشته‌ای قادر به زندگی باشی، به معنای این است که او را کم‌تر از آن‌چه فکر می‌کردی دوست داشته‌ای؟

#رولان_بارت

@asheghanehaye_fatima
▪️

با وجود دشواری‌های ماجرای من، با وجود بغض‌ها، تشویش‌ها و تردیدها، با وجود حسرت‌هایی که در این راه خواهم خورد، من بی‌وقفه در دل خود بر عشق به‌عنوان ارزش آری خواهم گفت.

#رولان_بارت / سخن عاشق


@asheghanehaye_fatima