@asheghanehaye_fatima
___
گوشه ای نشسته ام
دانه دانه
پاستیل میخورم
با پوزخندی به کورس عقربه های ساعت
و پیشروی لشکر سفیدپوش
در سرزمین موهایم
هوا سرد میشود
گرم میشود
سنگین میشود
سبک میشود
من اما بی شکایتی تنها پاستیل میخورم
مرگ
چندین پیام به گوشی ام فرستاده است
که بی جواب مانده
و تنهایی
مغموم خیانتی ست که به او کرده ام
زیرا میداند
به جای آغوشش
دارم به شیرینی دانه های پاستیل می اندیشم
دردهایم را گذاشته ام در حیاط
باهم بازی کنند
و به اندوه که کنارم نشسته است
مدام پاستیل تعارف میکنم
آینده
همچون نصیحت های پدر
برایم مهم نیست
و گذشته را
از دهان مورچه هایی که دارند تکه تکه آن را میبرند
نمیگیرم
بگذار ببرند
نوش جانشان
از حال هم
همین عطر شیرین پاکت پاستیل برایم بس است
هیچ چیز به من مربوط نیست
هیچ چیز
هیچ چیز
مثلا
به من چه مربوط
با عطر وانیلی موهایت باز
چه کسی را عاشق کرده ای؟
دفتر #بلیطی_به_مقصد_سقوط
#کتاب_نثر_خیس
#علیرضا_قاسمیان_خمسه
___
گوشه ای نشسته ام
دانه دانه
پاستیل میخورم
با پوزخندی به کورس عقربه های ساعت
و پیشروی لشکر سفیدپوش
در سرزمین موهایم
هوا سرد میشود
گرم میشود
سنگین میشود
سبک میشود
من اما بی شکایتی تنها پاستیل میخورم
مرگ
چندین پیام به گوشی ام فرستاده است
که بی جواب مانده
و تنهایی
مغموم خیانتی ست که به او کرده ام
زیرا میداند
به جای آغوشش
دارم به شیرینی دانه های پاستیل می اندیشم
دردهایم را گذاشته ام در حیاط
باهم بازی کنند
و به اندوه که کنارم نشسته است
مدام پاستیل تعارف میکنم
آینده
همچون نصیحت های پدر
برایم مهم نیست
و گذشته را
از دهان مورچه هایی که دارند تکه تکه آن را میبرند
نمیگیرم
بگذار ببرند
نوش جانشان
از حال هم
همین عطر شیرین پاکت پاستیل برایم بس است
هیچ چیز به من مربوط نیست
هیچ چیز
هیچ چیز
مثلا
به من چه مربوط
با عطر وانیلی موهایت باز
چه کسی را عاشق کرده ای؟
دفتر #بلیطی_به_مقصد_سقوط
#کتاب_نثر_خیس
#علیرضا_قاسمیان_خمسه