عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
👆👆👆👆👆👆
🗣 Ebru Gundes
🎵 #Araftayım
#EbruGundes


Bugün Yaşıyorsam Yarın Beni Vuracak
Aşk Kokan Yatağımın Yalnız Tarafı
Biliyorum Susacak Bir Yerde Haklılığım
Bende Hata Yaptımlara Bırakıp Lafı
Ben Sen Yokken Her Yerde Ya Da Hiçbir Yerdeyim
Merak Edersen Eğer Neredeyim Kiminleyim
Şimdilik Araftayım Firardayım Hastayım
Hatta Kimbilir Kaç Bahar Sonra iyileşir Yürek
Bir Haftayım On Günüm Son Günüm Hatta
Belki Ölmek için Bile Yardımın Gerek
Şimdilik Araftayım Firardayım Hastayım
Hatta Kim bilir Kaç Bahar Sonra iyileşir Yürek
Bir Haftayım On Günüm Son Günüm Hatta
Belki Ölmek için Bile Yardımın Gerek


امروز اگه زندگی کنم فردا منو می کُشه
سمت تنهای تختم که بوی عشق میده
می دونم یه جایی حق به جانب بودن من ساکت میشه
و اعتراف میکنه که منم مقصر بودم
من وقتی که تو نیستی یا همه جا هستم یا هیچ جا
اگه نگران اینی که کجا هستم یا با کی هستم
فعلا در برزخم، در فرارم، حتی مریضم
کی می دونه چند بهار دیگه حال دلم خوب میشه
یک هفته هستم یا ده روز یا حتی روز آخرمه
شاید برای مردن من هم کمک تو باید
باشه
فعلا در برزخم، در فرارم، حتی مریضم
کی می دونه چند بهار دیگه حال دلم خوب میشه
یک هفته هستم یا ده روز یا حتی روز آخرمه
شاید برای مردن من هم کمک تو باید
باشه

#ایبرو_گوندش

♥️

#ترانه_ترکی
ترجمه : #ایلناز_حقوقی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


شناسنامه ام را ورق می زنم
نیستی
در هیچ صفحه ای
در هیچ سطری
نه پدرم بوده ای
نه مادرم
نه همسرم
نه فرزندم
حتی در هیچ باجه ای به تو رای نداده ام
گذرنامه ام را ورق می زنم
در هیچ کشوری به تو نرسیده ام
در هیچ شهری تو را ندیده ام
روزنامه می خوانم
در هیچ جایی اتفاق نیافتاده ای
کسی از وقوع تو خبر ندارد
فرهنگ لغات می خوانم
هیچ واژه ای از نام تو مشتق نشده
به هیچ صفتی شبیه نیستی
حتی ریشه ات به هیچ قومی نمی رسد
پیش بینی نشده ای
خوانده نشده ای
دیده و شنیده نشده ای
با این حال
بارها به تو سفر کرده ام
بارها نام تو را خوانده ام
بارها در من اتفاق افتاده ای
بارها نزدیک تر از تمام نسبیت ها با تنم خویشاوند بوده ای
تو کدام راز ناشناخته ای که
جهان بدون بودنت تمام میشود
واژه ها معنایشان را از دست می دهند
تمام قوم ها به پوچی می رسند
راه تمام کشورها به بن بست می رسد...
و شناسنامه ام بدون بودنت باطل می شود








#ایلناز_حقوقی
@asheghanehaye_fatima






من معشوقه ی کسان زیاده بوده ام
وقتی که بر من می پیچید و پیراهنم را می برد
و بر پوستم دست می کشید
باد
وقتی که بر من می تابید و کم می کردم از پیراهن هایم
خورشید
وقتی که دل به او میزدم و مرا در آغوش می کشید
دریا
وقتی که در کنارش می نشستم، به او خیره می شدم و مرا به خلسه ی رقص و آواز می برد
آتش
وقتی که بر بسترش می خوابیدم و آرام لای انگشتانم می خزید و موهایم را می چسبید
خاک
طعم دهانم را خرمالو گس میکرد
مرا بر شانه هایش درخت گردو می نشاند
پیوسته و آرام بر تنم باران بوسه می زد
و بی صدا مرا ابر نوازش میکرد..
من معشوقه ی کسان زیادی بوده ام
کسانی که بیش از آنچه فکر میکنی مرا می خواهند
و بیش از آنچه می خواهم به من فکر میکنند..
من عشق را در هویت کسان زیادی یافته ام
هر بار به رنگی و به بویی و به طعمی
با من از نجابت دخترانه ی مریم حرف نزن
من با بادها دویده ام
بر خاک ها خوابیده ام
با اتش ها رقصیده ام
و با آب ها هماغوش شدم
من معشوقه ی کسان زیادی بوده ام ...


#ایلناز_حقوقی
#نشر_مایا
#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima




دستم رسید میوه ی نزدیک! چید‌َمَت
از شاخ و برگِ خاطره بیرون کشیدَمَت

بوییدمت تمام تو را با تمام جان
یعنی نفس شدی و به دَم، سَر کشیدمت

خوش آب و ‌رنگ تر ز تمام بهشتَمی
خوش طعم، مثل خنده ی ایزد چشیدمت

دیدم تو را خدای زمینی به رنگ عشق
با بوسه ای ز جمع پری ها خریدمت

آدم شدی و خاطره ها را رقم زدی
بعد عاشقانه شکل غزل آفریدمت

مهریه ام زمینِ غزل می شود ز تو
دستم رسید میوه ی نزدیک! چیدمت ...


#ایلناز_حقوقی
کوتاه بیا رفیق!
زندگی همین فنجان قهوه نیست
با دود سیگار و شکرهایی که قهوه ای شده
اند
زندگی همین کافه
ی دود گرفته نیست که پیش چشمانت عشقی به هوسی دل میبازد
زندگی ترانه
ی شانزلیزه
زندگی ته جاده
ی سرد پاییزی
زندگی آشپزهای گمشده نیست
زندگی زایش شعریست
روی دستمال کاغذی کافه
شعری که متولد میشود تا من از بغض
های تلخ قهوه
ای نمیرم
تا من سالها بعد
ته جاده
ی سرد پاییزی
شبیه آشپز گمشده
به مرگ طبیعی بمیرم
من
اما
شعر را با بغضهای تلخ سیگار بلعیده
ام
کوتاه بیا رفیق
هوای بازدمم نیست
زندگی مرگیست
که
همین
لحظه
اتفاق
میافتد

#ایلناز_حقوقی
#نشر_مایا
#شعر_من_تو_را_میزاید


@asheghanehaye_fatima🌸
یک روز خورشید چشمت را می زند
از خواب بیدار می شوی
از پشت بام قصه هایم پایین می روی
به خورشید پشت می کنی و در غروب، راه سایه ات را پیش می گیری...
دور می شوی
ماه کوچک تر می شود
و تو یادت می رود نخ بسته ای به انگشتی که ماه را نشان می داد
دور می شوی
دورتر می شوی
و می رسی به شب های بی قصه
در کوچه هایی که از بن بست ما امروزی ترند
کوچه هایی که اصالت دخترانشان به شهرزاد نمی رسد...
کوچه هایی که هیچ خانه ای در انتهایشان پایبند تو نیست
کوچه هایی که ماه ندارند...
خسته می شوی
بی قصه
بی ماه
می خوابی
یک روز از خواب بیدار می شوی
بی هیچ پشت بامی
بی هیچ خورشیدی
دلت می گیرد
نخ بسته به انگشتت را باز می کنی
خورشید را در آغوش می گیری
سایه ات را پشت سر جا می گذاری
بر می گردی
به خانه ی انتهای کوچه ی بن بست
از پله ها بالا می روی
به ماه بوسه می زنی
تار موهایم را دور انگشتت حلقه می کنی
و قصه می خوانی در گوش منی که از وقت رفتنت خوابیده ام. .
.
#ایلناز_حقوقی
از کتاب
#شعر_من_تو_را_میزاید
#نشر_مایا


@asheghanehaye_fatima🌸
تو عاشقانه ترین اتفاق بارانی .
به یاس های غزل پوش ِ عشق می مانی


از آسمان ِ دعای من آمدی به زمین .
برای هم نفسی، با دو بال ِ پنهانی...


که رو سپید شوم پیش اشک های خودم
هنوز مانده به غم آمدی و می دانی


که انتظار مرا سخت مضطرب کرده
بگو که هستی و با من همیشه می مانی


چقدر حال و هوای نگاهت آرام است
تو چشم های مرا از بری که می خوانی


چقدر با تو به رویای خواب نزدیکم
چقدر دور ز کابوس هر پریشانی


به ابرهای دلم تا همیشه مدیونم
تو عاشقانه ترین اتفاق بارانی


#ایلناز_حقوقی
#خودکشی_چاره_ی_نهنگ_نبود
#فاطیما

@asheghanehaye_fatima
برف، رد پای کسی ست که بی صدا می آید
دوستش داری
سرت را تا جایی که می توانی به پشت خم می کنی
تا تمام صورتت را لمس کند
آرام
آرام
به پیشانی ات می نشیند
سردت می شود
لب هایت را می بوسد
یخ می کنی
لرزه به اندامت می افتاد
به خودت می آیی
سرت را به زیر می اندازی
خودت را لمس می کنی
نیست!
آرام آمد
به دلت نشست
سردت کرد
رفت



#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید



@asheghanehaye_fatima
انگار سال هاست که در من تنیده ای
انگار جای قلب ، تو در من تپیده ای

انگار کودکانه ترین خنده ی مرا
با چشم های تیله ای ات سر کشیده ای

با بوسه های شیشه ای ات از تمام ِ من
لی لی کنان به خانه ی قلبم پریده ای…

در این حریم ِ امن بمان و خدای باش…
هرگز چنین خدا شدنی را ندیده ای …

لبخند ِ چشم های تو پیغمبر ِ من است
با وحی ِ دست هات مرا آفریده ای…

از آسمان ِ چشم ِ تو خورشید می چکد
انگار آرزوی مرا خواب دیده ای …

… شهزاده می شوی و می آیی و می بَری
همراه خود مرا دَم ِ صبح ِ سپیده ای…

در بازوان ِ گرم ِ تو ، من زنده می شوم
- این قلعه های امن که بر من کشیده ای- …

… پیغمبری … خدای منی … شاهزاده ای …
حتی به جای قلب ، تو در من تپیده ای …

#ایلناز_حقوقی
#عزیز_روزهام 💝



@asheghanehaye_fatima
انگار سال هاست که در من تنیده ای
انگار جای قلب ، تو در من تپیده ای

انگار کودکانه ترین خنده ی مرا
با چشم های تیله ای ات سر کشیده ای

با بوسه های شیشه ای ات از تمام ِ من
لی لی کنان به خانه ی قلبم پریده ای…

در این حریم ِ امن بمان و خدای باش…
هرگز چنین خدا شدنی را ندیده ای …

لبخند ِ چشم های تو پیغمبر ِ من است
با وحی ِ دست هات مرا آفریده ای…

از آسمان ِ چشم ِ تو خورشید می چکد
انگار آرزوی مرا خواب دیده ای …

… شهزاده می شوی و می آیی و می بَری
همراه خود مرا دَم ِ صبح ِ سپیده ای…

در بازوان ِ گرم ِ تو ، من زنده می شوم
- این قلعه های امن که بر من کشیده ای- …

… پیغمبری … خدای منی … شاهزاده ای …
حتی به جای قلب ، تو در من تپیده ای …

#ایلناز_حقوقی
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima