@asheghanehaye_fatima
حالم بهتر است
انقدر كه مي توانم گريه كنم
انقدر كه مي توانم برخيزم
زندگي را
از پنجره پرتاب كنم به خيابان
حالم بهتر است
انقدر كه ماشين ها
از روي زندگي ام رد شوند
بايستم
نگاه كنم!
بيا
بيا خستگي را از تنم در بياور
دور بينداز
و دست هاي بي احتياطت را
در اخرين شعله ام فرو ببر
آي تاريكي!
تاريكي بزرگ
مي خواهم براي هميشه پنهانت كنم
حالم بهتر است
حالم بهتر است
#صبا_كاظميان
حالم بهتر است
انقدر كه مي توانم گريه كنم
انقدر كه مي توانم برخيزم
زندگي را
از پنجره پرتاب كنم به خيابان
حالم بهتر است
انقدر كه ماشين ها
از روي زندگي ام رد شوند
بايستم
نگاه كنم!
بيا
بيا خستگي را از تنم در بياور
دور بينداز
و دست هاي بي احتياطت را
در اخرين شعله ام فرو ببر
آي تاريكي!
تاريكي بزرگ
مي خواهم براي هميشه پنهانت كنم
حالم بهتر است
حالم بهتر است
#صبا_كاظميان
@asheghanehaye_fatima
می دانم
كابوس هايت را
از چشم های من می بينی
و لرزش دست هايت
زير سر من است
زير سر من است
كه از خواب های تو سر در می آورم
ديشب
دری كه پشت سرت باز مانده بود را
مردی آمد و بست
و #زن
زنی كه لبخند می زد
زنی كه می رقصيد
لبهايش
با دستمال از آيينه پاك شد
و از اشك هايش
پرهای بالِش كلاغ شدند
راستی
آشيانه ی من روی كاج هاست
يا تو
تمام فصل ها را دروغ ميگفتی؟
#صبا_كاظميان
می دانم
كابوس هايت را
از چشم های من می بينی
و لرزش دست هايت
زير سر من است
زير سر من است
كه از خواب های تو سر در می آورم
ديشب
دری كه پشت سرت باز مانده بود را
مردی آمد و بست
و #زن
زنی كه لبخند می زد
زنی كه می رقصيد
لبهايش
با دستمال از آيينه پاك شد
و از اشك هايش
پرهای بالِش كلاغ شدند
راستی
آشيانه ی من روی كاج هاست
يا تو
تمام فصل ها را دروغ ميگفتی؟
#صبا_كاظميان
محبوب من!
مگر تو
همان كسی كه هميشه نبود نيستی؟
چگونه باز هم
برای كسی كه هميشه نبود
دلتنگم؟
#صبا_كاظميان
@asheghanehaye_fatima
مگر تو
همان كسی كه هميشه نبود نيستی؟
چگونه باز هم
برای كسی كه هميشه نبود
دلتنگم؟
#صبا_كاظميان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
دیگر از این اتاق
چیز زیادی نمی خواهم
موهایم را گذاشته ام
#زن دیگری به سرنوشتش اضافه کند
و این لوازم آرایش...
که زخم را زیبا نمی کنند!
آیینه را بردار
تا چهره ام را به یاد بیاورم
وپرده را
کنار بزن
تا برگ ها
گاهی
به یادم
بیفتند.
#صبا_كاظميان
دیگر از این اتاق
چیز زیادی نمی خواهم
موهایم را گذاشته ام
#زن دیگری به سرنوشتش اضافه کند
و این لوازم آرایش...
که زخم را زیبا نمی کنند!
آیینه را بردار
تا چهره ام را به یاد بیاورم
وپرده را
کنار بزن
تا برگ ها
گاهی
به یادم
بیفتند.
#صبا_كاظميان
TO
Fatima & Yara
نویسنده #نیکی_فیروزکوهی
خوانش #فاطیما
ترانه سرا #سیاوش_کسرایی
آوای نخست #صبا_حسینی
آواز #یارا_دانشور
تنظیم #ارتا_رحیمی
@asheghanehaye_fatima
خوانش #فاطیما
ترانه سرا #سیاوش_کسرایی
آوای نخست #صبا_حسینی
آواز #یارا_دانشور
تنظیم #ارتا_رحیمی
@asheghanehaye_fatima
دختر #ملکالشعرا از پدر میگوید:
#چهرزاد_بهار، دختر کوچک ملکالشعرا خانه پدری را زنسالار میداند. در خانه ما، مادر رئیس همه چیز بود و پدر بیشتر در اتاق پر از کتاب خود بر روی زمین به دور از تشریفات، کاملا سنتی، مشغول کار و تحقیق بود. پدر در همان اتاق ساده میزبان مهمانان بود، بر خلاف آن چیزی که این روزها در رسانه از زندگی ما نشان دادهاند. ما فرزندان گاهی تنها بر سر سفره ناهار یا شام پدر را ملاقات میکردیم و پدر بقیه وقت خود را مشغول مطالعه و تحقیق بود.
چهرزاد بهترین زمان زندگی خود با ملک الشعرا را بعد از مراجعت ایشان از سفر درمانی سوئیس دانست. دکتر به وی گفته بود که باید دور از آلودگی تهران دور باشد و در مکانی، چون ییلاق زندگی کند، در نتیجه دوستان بهار خانهای در حصارک و سال بعد در نیاوران برای او تهیه میکنند و چهرزاد در این دوره بیشترین خاطرات را از پدر به یاد دارد. وی میگوید من شبها برای پدر روزنامه میخواندم، آن زمان جنک کره بود و پدر تمام وقایع را از طریق روزنامه پیگیری میکرد. در این زمان بود که پدر رئیس افتخاری انجمن صلح ایران شد.
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
زمن بریده یار آشنای من
کزو بریده باد آشنای او ا. چه باشد از بلای جنگ صعبتر
که کس امان نیابد از بلای او
شراب او زخون مرد رنجبر
وز استخوان کارگر، غذای او
بهار و ترانهسرایی
دختر بهار از آشنایی پدر با موسیقی میگوید. وی معتقد است که ملک الشعرای بهار گوش موسیقایی داشته است. وی از خاطرات حضور موزییسینها و خوانندگان مطرح آن دوره مثلا #نی_داوود، #درویش_خان، #صبا،
#موسی_خان_معروفی و #زرین_پنجه در تالار خانه یاد میکند.
بهار میگوید: بیشتر خوانندگان آن دوره و دورههای بعد تصنیفهای پدر را اجرا کردهاند و بهار از تعدادی از آنها تقدیر کرده است. با آن که تا کنون مقالات و رسالات بسیار درباره دستاوردهای فرهنگی بهار انتشار یافته از نقش او در عرصه ترانه پردازی کمتر گفته شده است.
او کاری را که عارف آغاز کرده بود، به شکلی منسجمتر و زبانی سالمتر ادامه داد؛ و چه بسا اگر او نبود، عمر ترانههای اعتراضی، با همان تصنیفهای عارف به پایان میرسید. چندین ترانه آشنای گوش ایرانیان سروده بهار است؛ مانند «مرغ سحر»، «ز فروردین»، «از من نگارم خبر ندارد» و ... که بارها خوانندگان بزرگ ایرانی آن را خواندهاند.
@asheghanehaye_fatima
#چهرزاد_بهار، دختر کوچک ملکالشعرا خانه پدری را زنسالار میداند. در خانه ما، مادر رئیس همه چیز بود و پدر بیشتر در اتاق پر از کتاب خود بر روی زمین به دور از تشریفات، کاملا سنتی، مشغول کار و تحقیق بود. پدر در همان اتاق ساده میزبان مهمانان بود، بر خلاف آن چیزی که این روزها در رسانه از زندگی ما نشان دادهاند. ما فرزندان گاهی تنها بر سر سفره ناهار یا شام پدر را ملاقات میکردیم و پدر بقیه وقت خود را مشغول مطالعه و تحقیق بود.
چهرزاد بهترین زمان زندگی خود با ملک الشعرا را بعد از مراجعت ایشان از سفر درمانی سوئیس دانست. دکتر به وی گفته بود که باید دور از آلودگی تهران دور باشد و در مکانی، چون ییلاق زندگی کند، در نتیجه دوستان بهار خانهای در حصارک و سال بعد در نیاوران برای او تهیه میکنند و چهرزاد در این دوره بیشترین خاطرات را از پدر به یاد دارد. وی میگوید من شبها برای پدر روزنامه میخواندم، آن زمان جنک کره بود و پدر تمام وقایع را از طریق روزنامه پیگیری میکرد. در این زمان بود که پدر رئیس افتخاری انجمن صلح ایران شد.
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
زمن بریده یار آشنای من
کزو بریده باد آشنای او ا. چه باشد از بلای جنگ صعبتر
که کس امان نیابد از بلای او
شراب او زخون مرد رنجبر
وز استخوان کارگر، غذای او
بهار و ترانهسرایی
دختر بهار از آشنایی پدر با موسیقی میگوید. وی معتقد است که ملک الشعرای بهار گوش موسیقایی داشته است. وی از خاطرات حضور موزییسینها و خوانندگان مطرح آن دوره مثلا #نی_داوود، #درویش_خان، #صبا،
#موسی_خان_معروفی و #زرین_پنجه در تالار خانه یاد میکند.
بهار میگوید: بیشتر خوانندگان آن دوره و دورههای بعد تصنیفهای پدر را اجرا کردهاند و بهار از تعدادی از آنها تقدیر کرده است. با آن که تا کنون مقالات و رسالات بسیار درباره دستاوردهای فرهنگی بهار انتشار یافته از نقش او در عرصه ترانه پردازی کمتر گفته شده است.
او کاری را که عارف آغاز کرده بود، به شکلی منسجمتر و زبانی سالمتر ادامه داد؛ و چه بسا اگر او نبود، عمر ترانههای اعتراضی، با همان تصنیفهای عارف به پایان میرسید. چندین ترانه آشنای گوش ایرانیان سروده بهار است؛ مانند «مرغ سحر»، «ز فروردین»، «از من نگارم خبر ندارد» و ... که بارها خوانندگان بزرگ ایرانی آن را خواندهاند.
@asheghanehaye_fatima
Shadowless
صبا ضامنی
🎼●آهنگ: «بیسایگی»
🎙●خواننده: #صبا_ضامنی
●آهنگ: #احسان_بیرقدار
●شعر: #سایه
درین سرای بیکسی، کسی به در نمیزند
به دشتِ پرملالِ ما پرنده پَر نمیزند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکُند
کسی به کوچهسارِ شب درِ سحر نمیزند
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #صبا_ضامنی
●آهنگ: #احسان_بیرقدار
●شعر: #سایه
درین سرای بیکسی، کسی به در نمیزند
به دشتِ پرملالِ ما پرنده پَر نمیزند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکُند
کسی به کوچهسارِ شب درِ سحر نمیزند
@asheghanehaye_fatima
بعضی نگاهها
یادم میآورند زیبایم
یادم میآورند بیهوده زیبایم
وقتی تو نیستی
#صبا_کاظمیان
@asheghanehaye_fatima
یادم میآورند زیبایم
یادم میآورند بیهوده زیبایم
وقتی تو نیستی
#صبا_کاظمیان
@asheghanehaye_fatima