سلام عزیزم
من جزو کسایی بودم ک با این بحث موافق نبودم ولی ترغیب شدم ک نظرمو بگم ، من نمیخوام هیچی از تجربیاتم بگم فقط میخوام یه نصیحت ب پدرای چنل کنم ک واقعا روح و روان من و خدشه دارکرده😔من 19سالمه ، از بچگی تاحالاهمیشه بابام خیلی بهم محـــبت شدیدی داشته،یه ابجی هم دارم چهارسال کوچک ترهست از من،ولی توجه بابام ب من خیلی زیاده ، این بوس کردنا و دورمون گرفتنا عادی بوده و همیشگی،کارشم جوری هست ک درهفته دو الی سه شب بیشتر خونه نیست
ولی من از وقتی ک دیگ بزرگترشدم یعنی یکی دوساله وقتی بابام بهم نزدیک میشه حال خیلی بدی دارم،نمیدونم چراهمش حس میکنم نگاهش بهم فرق داره😭هیچ کاری هم نکرده هااا فقط انگار ی توجه خاصی داره واقعا شرمندم خدا اما من حتی ازینک باهاش تنها بشم میترسم،تروخدا حد و فاصله هاتون و با توجه ب سن و سال بچهاتون رعایت کنید،اگ کسی تجربه ای داره یا میتونه کمکی کنه لطفا با هشتگ #گل_بی_نشان بگید ممنونم 🙏😔امیدوارم ک فقط توهمات ذهنی من باشه
و من اگر بخوام راجب بحث تربیت جنسی بگم از خودم من خیلی کوچیک بودم شاید5سال ک دختر عموم با دست زدن ب ممنوعه هام و بازی های جنسی منو وارد این بازی کرد جوری بود ک واقعا متاسفم از گفتنش اما داداشش دیگ کلا شلوار من و درمیاورد و با اسباب بازی و هرچیزی منو ازار میدادن من خیلی ترسیدم و به مامانم گفتم و دیگ نزاشت تنهابشیم،بعداز اون 6سالم بود ک از پسرعموی دیگم مورد تجاوز قرارگرفتم😭اما خداروشکر به پرده بکارتم نتونست اسیب بزنه ولی کابوسش تا الانم بامنه ، همه هم فهمیدن و منه کوچولو چقدر تنبیه شدم بخاطرش با وجودی ک من بیگناه بودم😔دیگ بعداون ترسیدم ک چیزی بگم و ازار بعدی از سمت دختر عمم بود ک شبا خونمون میموند و بزور وادارم میکرد دست ب انداماش بزنم و دیگ این شد عادت و عادت تا اینک یروز منه بی عقل همون کارارو روی ابجیم کردم و مامانم دید و تا یک هفته باهام یک کلامم صحبت نکرد😔از خانواده بابام متنفررررم
من نمیخوام تعریف کنم اما واقعا چهره زیبایی دارم و همین باعث شد از بچگی خیلی جلب توجه کنم و اسیب زیادی ببینم
وقتی ک دیگ وارد راهنمایی شدم از طریق دوستام فهمیدم خودارضایی چیه هرازگاهی شاید یکماه یک بار اینکارو فقط از سر لذت و نااگاهی کردم تا اینک کلا دیدم چیز خاصی و نیست و ولش کردم ، وبعداز دوسال ک سال اخر راهنمایی بود با پورن اشنا شدم و تازه فهمیدم ک خودارضایی دقیقا چیه و ....
اما این جریانم شد برای دوماه و با فهمیدن اینک گناهه ترکش کردم و شاید هرچندددماه یکبار بود چون واقعا خیلی خیلی نیازبدنم زیاده
اما دیگ الان 19ساله هستم و تا امروز 6ماهه ک دیگ کاملا ترکش کردم و خودم و با خدا مشغول کردم
شایدم ذهن کثیف و منحرف من برمیگردع ب کودکی ک همچین احساسی ب پدرم دارم🥺واقعا مخمصه بزرگی برام شد
@ArHamsaraane
من جزو کسایی بودم ک با این بحث موافق نبودم ولی ترغیب شدم ک نظرمو بگم ، من نمیخوام هیچی از تجربیاتم بگم فقط میخوام یه نصیحت ب پدرای چنل کنم ک واقعا روح و روان من و خدشه دارکرده😔من 19سالمه ، از بچگی تاحالاهمیشه بابام خیلی بهم محـــبت شدیدی داشته،یه ابجی هم دارم چهارسال کوچک ترهست از من،ولی توجه بابام ب من خیلی زیاده ، این بوس کردنا و دورمون گرفتنا عادی بوده و همیشگی،کارشم جوری هست ک درهفته دو الی سه شب بیشتر خونه نیست
ولی من از وقتی ک دیگ بزرگترشدم یعنی یکی دوساله وقتی بابام بهم نزدیک میشه حال خیلی بدی دارم،نمیدونم چراهمش حس میکنم نگاهش بهم فرق داره😭هیچ کاری هم نکرده هااا فقط انگار ی توجه خاصی داره واقعا شرمندم خدا اما من حتی ازینک باهاش تنها بشم میترسم،تروخدا حد و فاصله هاتون و با توجه ب سن و سال بچهاتون رعایت کنید،اگ کسی تجربه ای داره یا میتونه کمکی کنه لطفا با هشتگ #گل_بی_نشان بگید ممنونم 🙏😔امیدوارم ک فقط توهمات ذهنی من باشه
و من اگر بخوام راجب بحث تربیت جنسی بگم از خودم من خیلی کوچیک بودم شاید5سال ک دختر عموم با دست زدن ب ممنوعه هام و بازی های جنسی منو وارد این بازی کرد جوری بود ک واقعا متاسفم از گفتنش اما داداشش دیگ کلا شلوار من و درمیاورد و با اسباب بازی و هرچیزی منو ازار میدادن من خیلی ترسیدم و به مامانم گفتم و دیگ نزاشت تنهابشیم،بعداز اون 6سالم بود ک از پسرعموی دیگم مورد تجاوز قرارگرفتم😭اما خداروشکر به پرده بکارتم نتونست اسیب بزنه ولی کابوسش تا الانم بامنه ، همه هم فهمیدن و منه کوچولو چقدر تنبیه شدم بخاطرش با وجودی ک من بیگناه بودم😔دیگ بعداون ترسیدم ک چیزی بگم و ازار بعدی از سمت دختر عمم بود ک شبا خونمون میموند و بزور وادارم میکرد دست ب انداماش بزنم و دیگ این شد عادت و عادت تا اینک یروز منه بی عقل همون کارارو روی ابجیم کردم و مامانم دید و تا یک هفته باهام یک کلامم صحبت نکرد😔از خانواده بابام متنفررررم
من نمیخوام تعریف کنم اما واقعا چهره زیبایی دارم و همین باعث شد از بچگی خیلی جلب توجه کنم و اسیب زیادی ببینم
وقتی ک دیگ وارد راهنمایی شدم از طریق دوستام فهمیدم خودارضایی چیه هرازگاهی شاید یکماه یک بار اینکارو فقط از سر لذت و نااگاهی کردم تا اینک کلا دیدم چیز خاصی و نیست و ولش کردم ، وبعداز دوسال ک سال اخر راهنمایی بود با پورن اشنا شدم و تازه فهمیدم ک خودارضایی دقیقا چیه و ....
اما این جریانم شد برای دوماه و با فهمیدن اینک گناهه ترکش کردم و شاید هرچندددماه یکبار بود چون واقعا خیلی خیلی نیازبدنم زیاده
اما دیگ الان 19ساله هستم و تا امروز 6ماهه ک دیگ کاملا ترکش کردم و خودم و با خدا مشغول کردم
شایدم ذهن کثیف و منحرف من برمیگردع ب کودکی ک همچین احساسی ب پدرم دارم🥺واقعا مخمصه بزرگی برام شد
@ArHamsaraane
سلام راز ،رازم اینه از شوهرم متنفرم ازش بدم میاد دوسش ندارم ب هیچ کس هم نگفتم ولی به دروغ میگم دوست دارم
زمانی هم که میرفتیم دنبال کارهای عقد وقتی می دیدمش تو دلم فحشش میدادم ازنظربقیه مورد خوبی بود برای ازدواج مجبوربودم😭😫 قبول کنم
ازش یه بچه هم دارم گاهی انقدرگریع میکنم به حال خودم...
البته خیلی ویژگی های خوب داره شایدارزوی خیلی ها باشه ولی من از اول دوسش نداشتم هزاربارتصمیم گرفتم طلاق بگیریم ولی کجابرم وقتی خانواده م پشتیبان م نیست مامان م بدونه از غصه...
😭😭🥺
#گل گلی
@ArHamsaraane
ادمین : وقتی نمیتونی کاری کنی ، پس سعی کن نگاهتو عوض کنی و لذت ببری . چرا خودتو زجر میدی ؟
زمانی هم که میرفتیم دنبال کارهای عقد وقتی می دیدمش تو دلم فحشش میدادم ازنظربقیه مورد خوبی بود برای ازدواج مجبوربودم😭😫 قبول کنم
ازش یه بچه هم دارم گاهی انقدرگریع میکنم به حال خودم...
البته خیلی ویژگی های خوب داره شایدارزوی خیلی ها باشه ولی من از اول دوسش نداشتم هزاربارتصمیم گرفتم طلاق بگیریم ولی کجابرم وقتی خانواده م پشتیبان م نیست مامان م بدونه از غصه...
😭😭🥺
#گل گلی
@ArHamsaraane
ادمین : وقتی نمیتونی کاری کنی ، پس سعی کن نگاهتو عوض کنی و لذت ببری . چرا خودتو زجر میدی ؟
جهان سومیم دگ
حاظریم لباسای استفاده شدهه کسی که نمیدونیم چیه و کی هست و تو چه حالتی تنش بوده رو بخریمم
ولی به جاش خارجی باشع
# استوک باشهه
عادت کردیم به ته مونده هاااا
#گل_ گلی
@ArHamsaraane
حاظریم لباسای استفاده شدهه کسی که نمیدونیم چیه و کی هست و تو چه حالتی تنش بوده رو بخریمم
ولی به جاش خارجی باشع
# استوک باشهه
عادت کردیم به ته مونده هاااا
#گل_ گلی
@ArHamsaraane
سلام
داستان_آشنایی_من_و_همسرم
اینجوری بود که من کارت ملیمو گم کردم، برای ثبت نام کارت ملی هوشمند که وقت داشتیم، من دانشگاه کلاس داشتم، بابام زودتر از من رفت که فرم هارو پر کنه که من فقط برم اثر انگشت بگیرن و زود بریم نهار😜😋 ولی نگو با مدیر دفتر که پدر همسرم بود دوست میشن و شروع میکنن به حرف زدن از بچه هاشون.
خلاصه من رفتم و یه آقای جوون بداخلاق گفت خانم مقنعه تو صاف کن پنج دقیقه دیگه میام عکس میگیرم، من حتی به چهره اش نگاهم نکردم چون خسته بودم و فقط توو دلم گفتم ایییییش چه پرافاده😂
کارمون تموم شد و بیرون اومدیم دیدم بابام لبخند موذیانه میزنه😟😏بعدازظهر مامانم اومد تو اتاقم گفت پسره چطور بود؟ گفتم کدوم پسره؟ گفت همون که تو دفتر ثبت احوال بود، باباش ازت خواستگاری کرده. حالا قیافه من😳
گفتم من والا ندیدمش.
خلاصه زنگ زدن و قرار خواستگاری اخر هفته رو گذاشتن. حالا من هی به مغزم فشار می‌آوردم یادم بیارمش و همش به مامانم میگفتم نکنه باباش براش خواستگاری کرده زشت و بی قواره باشه😐😂
تا اینکه اخر هفته شد و وقتی همسری رو دیدم اول یه نفس راحت کشیدم که خوشتیپ وجذابه بعدم که با هم حرف زدیم و یه مدت آشنا شدیم عاشق هم شدیم😍
بعدا فهمیدم همسری اصلا بداخلاق نیست و فقط در برخورد با خانمای غریبه خیلی جدیه🥰
#گل_بهار
@ArHamsaraane
داستان_آشنایی_من_و_همسرم
اینجوری بود که من کارت ملیمو گم کردم، برای ثبت نام کارت ملی هوشمند که وقت داشتیم، من دانشگاه کلاس داشتم، بابام زودتر از من رفت که فرم هارو پر کنه که من فقط برم اثر انگشت بگیرن و زود بریم نهار😜😋 ولی نگو با مدیر دفتر که پدر همسرم بود دوست میشن و شروع میکنن به حرف زدن از بچه هاشون.
خلاصه من رفتم و یه آقای جوون بداخلاق گفت خانم مقنعه تو صاف کن پنج دقیقه دیگه میام عکس میگیرم، من حتی به چهره اش نگاهم نکردم چون خسته بودم و فقط توو دلم گفتم ایییییش چه پرافاده😂
کارمون تموم شد و بیرون اومدیم دیدم بابام لبخند موذیانه میزنه😟😏بعدازظهر مامانم اومد تو اتاقم گفت پسره چطور بود؟ گفتم کدوم پسره؟ گفت همون که تو دفتر ثبت احوال بود، باباش ازت خواستگاری کرده. حالا قیافه من😳
گفتم من والا ندیدمش.
خلاصه زنگ زدن و قرار خواستگاری اخر هفته رو گذاشتن. حالا من هی به مغزم فشار می‌آوردم یادم بیارمش و همش به مامانم میگفتم نکنه باباش براش خواستگاری کرده زشت و بی قواره باشه😐😂
تا اینکه اخر هفته شد و وقتی همسری رو دیدم اول یه نفس راحت کشیدم که خوشتیپ وجذابه بعدم که با هم حرف زدیم و یه مدت آشنا شدیم عاشق هم شدیم😍
بعدا فهمیدم همسری اصلا بداخلاق نیست و فقط در برخورد با خانمای غریبه خیلی جدیه🥰
#گل_بهار
@ArHamsaraane
سلام. پیامم یکم طولانی ولی امیدوارم به دردتون بخوره.
من ۲۹ ساله و همسرم ۳۱ ساله هستن و دوسال عقد هستیم.
همسرم برادر دوست خواهرم هستن و از طریق خواهرم به من معرفی شدند.
اولین بار تو یه کافی شاپ قرار گذاشتیم و حدود ۴۰ دقیقه حرف زدیم که نصف وقت رو از خوراکی و بد غذایی خودش گفت😕😕
من دفعه اولم نبود که با خواستگار حرف میزدم ولی ایشون کاملا مشخص بود تا حالا با هیچ دختری حرف نزده. دستانش میلرزید رنگش پریده بود نمیدونست چی بگه یه کلمه میگفت یه کم می‌خندید بعد آبمیوه میخورد و من همچنان فقط نگاش میکردم.
من از قبل کلی سرچ کرده بودم و از دوستان در مورد نحوه سوال پرسیدن و آشنایی با خواستگار اطلاعات جمع کرده بودم به خاطر همین فقط جلسه اول از کلیات شخصیت و کار و خانواده اش پرسیدم و آخرش دیگه سوالات تموم شد گفتم بریم خونه یه کم فکر کنیم اگه دوست داشتیم ادامه بدیم اگر که نه خدانگهدار تون باشه.
همین که از کافی شاپ اومدم بیرون زنگ زدم خواهرم گفتم این پسره خیلی زشته😂 نه قیافه داره نه حرف زدن بلده من به چی این دلمو خوش کنم.
ولی خواهرم خیلی ازش تعریف کرد و گفت زود قضاوت نکن و یکی دو جلسه دیگه حرف بزن اگه خوشت نیومد بعد تصمیم بگیر.
شب خودش پیام داد من از شما خوشم اومد و میخوام بازم حرف بزنیم و منم قبول کردم و بازم قرار گذاشتیم.
سری دوم که رفتیم از قبل گفتم هر سوالی داری رو برگه بنویس که یادت نره منم مینویسم گفت باشه.
وقتی نشستم یه برگه پشت و رو نشونش دادم گفتم ۱۰۰ تا سوال همه رو اول من میپرسم و جواب میدید بعد شما می‌پرسی و من جواب میدم.😂😂 اصلا باورش نمیشد واقعا با برگه سوال اومدم.
یه بخشی از سوالات که یادمه:
عادت های رفتاری. آدم اجتماعی هست یا نه.سفر و تفریح چند وقت یه بار با خانواده بیشتر میره بیرون یا دوستانش. اهمیت به کار و تنبلی. بیماری های خودش یا ارثی خانواده اش. موقع عصبانیت چیکار میکنه. مدیریت مالیش چه جوری. لباس خودش میخره یا مادرش. وقت بیکاری چیکار میکنه. اهل قلیون و دود به هیچ وجه نباید باشه و سوالاتی از این قبیل که بخوام بنویسم زیاد میشه.
حدود ۲ ماه به همین صورت صحبت کردیم و چند جا با هم رفتیم طرز نشست و برخواست و غذا خوردن و آشامیدن و رانندگی که برام خیلی مهم بود سنجیدم و میزان صداقتش بهم اثبات شد در نهایت جواب مثبت دادم.
حدود ۳ماه هم به خواست خانواده نامزد کردیم و بعدش عقد.
(تمام این مدت علاوه بر چهره اش که خوشم نمیومد دنبال بهونه بودم که جواب منفی بدم چون از ازدواج میترسیدم ولی چیزی پیدا نکردم😂زیبایی اولویت من نبود به خاطر همون گذشتم ازش و بعد عقد هم زیبایی رفتارش منو هر روز عاشق تر کرد و چهره اش برام عادی شد.)
خدارو صد هزار مرتبه شکر خیلی خیلی خودش و خانواده اش خوبن و تا الان مشکلی بینمون نبوده و انشالله که بتونیم همیشه عاشق بمونیم.
پ.ن: ما می‌خواستیم اول تابستون بریم سر زندگیمون ولی حدود ۴ ماه پیش تصادف کردیم و هر دو پای من شکست و جراحی شد. فعلا نمیتونم راه برم و مشخص نیست چند ماه طول بکشه تا سرپا بشم😔تو این شبای عزیز محتاجم دعاتون هستم.
برای شفای همه بیماران #صلوات بفرستید.
#گل_آبی
@ArHamsaraane
من ۲۹ ساله و همسرم ۳۱ ساله هستن و دوسال عقد هستیم.
همسرم برادر دوست خواهرم هستن و از طریق خواهرم به من معرفی شدند.
اولین بار تو یه کافی شاپ قرار گذاشتیم و حدود ۴۰ دقیقه حرف زدیم که نصف وقت رو از خوراکی و بد غذایی خودش گفت😕😕
من دفعه اولم نبود که با خواستگار حرف میزدم ولی ایشون کاملا مشخص بود تا حالا با هیچ دختری حرف نزده. دستانش میلرزید رنگش پریده بود نمیدونست چی بگه یه کلمه میگفت یه کم می‌خندید بعد آبمیوه میخورد و من همچنان فقط نگاش میکردم.
من از قبل کلی سرچ کرده بودم و از دوستان در مورد نحوه سوال پرسیدن و آشنایی با خواستگار اطلاعات جمع کرده بودم به خاطر همین فقط جلسه اول از کلیات شخصیت و کار و خانواده اش پرسیدم و آخرش دیگه سوالات تموم شد گفتم بریم خونه یه کم فکر کنیم اگه دوست داشتیم ادامه بدیم اگر که نه خدانگهدار تون باشه.
همین که از کافی شاپ اومدم بیرون زنگ زدم خواهرم گفتم این پسره خیلی زشته😂 نه قیافه داره نه حرف زدن بلده من به چی این دلمو خوش کنم.
ولی خواهرم خیلی ازش تعریف کرد و گفت زود قضاوت نکن و یکی دو جلسه دیگه حرف بزن اگه خوشت نیومد بعد تصمیم بگیر.
شب خودش پیام داد من از شما خوشم اومد و میخوام بازم حرف بزنیم و منم قبول کردم و بازم قرار گذاشتیم.
سری دوم که رفتیم از قبل گفتم هر سوالی داری رو برگه بنویس که یادت نره منم مینویسم گفت باشه.
وقتی نشستم یه برگه پشت و رو نشونش دادم گفتم ۱۰۰ تا سوال همه رو اول من میپرسم و جواب میدید بعد شما می‌پرسی و من جواب میدم.😂😂 اصلا باورش نمیشد واقعا با برگه سوال اومدم.
یه بخشی از سوالات که یادمه:
عادت های رفتاری. آدم اجتماعی هست یا نه.سفر و تفریح چند وقت یه بار با خانواده بیشتر میره بیرون یا دوستانش. اهمیت به کار و تنبلی. بیماری های خودش یا ارثی خانواده اش. موقع عصبانیت چیکار میکنه. مدیریت مالیش چه جوری. لباس خودش میخره یا مادرش. وقت بیکاری چیکار میکنه. اهل قلیون و دود به هیچ وجه نباید باشه و سوالاتی از این قبیل که بخوام بنویسم زیاد میشه.
حدود ۲ ماه به همین صورت صحبت کردیم و چند جا با هم رفتیم طرز نشست و برخواست و غذا خوردن و آشامیدن و رانندگی که برام خیلی مهم بود سنجیدم و میزان صداقتش بهم اثبات شد در نهایت جواب مثبت دادم.
حدود ۳ماه هم به خواست خانواده نامزد کردیم و بعدش عقد.
(تمام این مدت علاوه بر چهره اش که خوشم نمیومد دنبال بهونه بودم که جواب منفی بدم چون از ازدواج میترسیدم ولی چیزی پیدا نکردم😂زیبایی اولویت من نبود به خاطر همون گذشتم ازش و بعد عقد هم زیبایی رفتارش منو هر روز عاشق تر کرد و چهره اش برام عادی شد.)
خدارو صد هزار مرتبه شکر خیلی خیلی خودش و خانواده اش خوبن و تا الان مشکلی بینمون نبوده و انشالله که بتونیم همیشه عاشق بمونیم.
پ.ن: ما می‌خواستیم اول تابستون بریم سر زندگیمون ولی حدود ۴ ماه پیش تصادف کردیم و هر دو پای من شکست و جراحی شد. فعلا نمیتونم راه برم و مشخص نیست چند ماه طول بکشه تا سرپا بشم😔تو این شبای عزیز محتاجم دعاتون هستم.
برای شفای همه بیماران #صلوات بفرستید.
#گل_آبی
@ArHamsaraane
سلام
خواستم از خانم #نوشین، خانم #گل_آبی و خانم #آرامش+عشق بابت بیان تجربه شون تشکر کنم
چه خوبه بقیه دوستان هم مثل این دوستان بیشتر از معیار ها و اصول و روش ها و واقعا تجربه هایی که ادم میتونه ازشون درس بگیره هم بگن،
و کمتر به ذکر فقط خاطره گفتن صرف بپردازن
درسته بعضی از بحث ها مثل همین نحوه اشنایی بیشتر جنبه بیان خاطره داره اما خوبه که تو همین خاطره ها هم از تجربه ها و چیزهایی که یاد گرفتن و میتونه تو زندگی و تصمیم گیری ها به درد بخوره هم اشاره کنن
اینطوری مطالب ارسالی خیلی مفید تر خواهند شد
ممنون
@ArHamsaraane
خواستم از خانم #نوشین، خانم #گل_آبی و خانم #آرامش+عشق بابت بیان تجربه شون تشکر کنم
چه خوبه بقیه دوستان هم مثل این دوستان بیشتر از معیار ها و اصول و روش ها و واقعا تجربه هایی که ادم میتونه ازشون درس بگیره هم بگن،
و کمتر به ذکر فقط خاطره گفتن صرف بپردازن
درسته بعضی از بحث ها مثل همین نحوه اشنایی بیشتر جنبه بیان خاطره داره اما خوبه که تو همین خاطره ها هم از تجربه ها و چیزهایی که یاد گرفتن و میتونه تو زندگی و تصمیم گیری ها به درد بخوره هم اشاره کنن
اینطوری مطالب ارسالی خیلی مفید تر خواهند شد
ممنون
@ArHamsaraane
ادمین جون سلام
امیدوارم سلامت و دلخوش باشید.
یکی از اعضای کانال با #گل_آبی پیام داده بود و آخر پیام نوشته بود تو تصادف رانندگی دوتا پاش شکسته، امیدوارم خیلی زود بهبودی حاصل بشه،
من کارشناس فنی بیمه هستم، راضی هستم بعنوان زکات علمم اگه ایشون در مورد خسارت و دیه حادثه رانندگی سوالی دارن جوابشونو بدم.
البته به صلاحدید شما
با آرزوی سلامتی و نعمت برای همه❤️❤️
@ArHamsaraane
امیدوارم سلامت و دلخوش باشید.
یکی از اعضای کانال با #گل_آبی پیام داده بود و آخر پیام نوشته بود تو تصادف رانندگی دوتا پاش شکسته، امیدوارم خیلی زود بهبودی حاصل بشه،
من کارشناس فنی بیمه هستم، راضی هستم بعنوان زکات علمم اگه ایشون در مورد خسارت و دیه حادثه رانندگی سوالی دارن جوابشونو بدم.
البته به صلاحدید شما
با آرزوی سلامتی و نعمت برای همه❤️❤️
@ArHamsaraane
سلام. من #گل_آبی هستم.
دوست عزیزی که فرمودید کارشناس فنی بیمه هستید من از حسن نیت و خیرخواهی شما خیلی تشکر میکنم.
راننده ماشینی که تصادف کردیم از اقوام نزدیک هستن و به ماشین دیگه ای برخورد نکردیم فقط از جاده منحرف شدیم و به گاردریل برخورد کردیم. به غیر از من زن و بچه راننده هم آسیب دیدن و خداروشکر الان خوب شدن و کارای اداری و پزشک قانونی در حال انجام است.
ولی حقیقتا خیلی دیه و خسارت برام اهمیتی نداره چون زجری که تو این چند ماه و مخصوصا تو بیمارستان کشیدم از نظر من با هیچ مبلغی قابل جبران نیست.
یه دوستی هم گفتن چرا رانندگی خواستگار مهمه؟!
آقای عزیز زندگی من الان من حاصل سرعت بالا و بی احتیاطی راننده ای که شخصیت فوق العاده خوب و مهربونی داره.
موقع رانندگی مواظب عزیزاتون باشید.
@ArHamsaraane
دوست عزیزی که فرمودید کارشناس فنی بیمه هستید من از حسن نیت و خیرخواهی شما خیلی تشکر میکنم.
راننده ماشینی که تصادف کردیم از اقوام نزدیک هستن و به ماشین دیگه ای برخورد نکردیم فقط از جاده منحرف شدیم و به گاردریل برخورد کردیم. به غیر از من زن و بچه راننده هم آسیب دیدن و خداروشکر الان خوب شدن و کارای اداری و پزشک قانونی در حال انجام است.
ولی حقیقتا خیلی دیه و خسارت برام اهمیتی نداره چون زجری که تو این چند ماه و مخصوصا تو بیمارستان کشیدم از نظر من با هیچ مبلغی قابل جبران نیست.
یه دوستی هم گفتن چرا رانندگی خواستگار مهمه؟!
آقای عزیز زندگی من الان من حاصل سرعت بالا و بی احتیاطی راننده ای که شخصیت فوق العاده خوب و مهربونی داره.
موقع رانندگی مواظب عزیزاتون باشید.
@ArHamsaraane
سلام
من خودم هنوز سه ساله ازدواج کردم.
و سه ماهه که رفتم زیر یک سقف.
در دوران عقد خیلی با هم خوب بودیم.
اما بعد از اینکه وارد زندگی شدم به خاطر اینکه هر دو کارمند هستیم.سر مسایل مالی به اختلاف افتادیم.
اما😊
چیزی که خیلی توی دوران عقد باعث خوشبختی ما بوداین بود که همسرم من رو در مسائل مالی کاملا مستقل می دونست.
به شدت احترام میزاشتیم به هم
بدون هم چیزی نمی خوردیم.
صبر و استقامت زیادی داشتیم.
اما الان نمی دونم چرا نمیتونم این خوشبختی دوران عقد رو به خوشبختی زندگی ربط بدم😕
#گل بانو
@ArHamsaraane
من خودم هنوز سه ساله ازدواج کردم.
و سه ماهه که رفتم زیر یک سقف.
در دوران عقد خیلی با هم خوب بودیم.
اما بعد از اینکه وارد زندگی شدم به خاطر اینکه هر دو کارمند هستیم.سر مسایل مالی به اختلاف افتادیم.
اما😊
چیزی که خیلی توی دوران عقد باعث خوشبختی ما بوداین بود که همسرم من رو در مسائل مالی کاملا مستقل می دونست.
به شدت احترام میزاشتیم به هم
بدون هم چیزی نمی خوردیم.
صبر و استقامت زیادی داشتیم.
اما الان نمی دونم چرا نمیتونم این خوشبختی دوران عقد رو به خوشبختی زندگی ربط بدم😕
#گل بانو
@ArHamsaraane
سلام #گل_بانو ی عزیز
منظورت از اینکه گفتی خوشبختی تون در مستقل دونستن شما توسط همسرتون بوده از لحاظ مالی و الان نیست چیه؟
سوال پرسیدین و درخواست نظرات بقیه اعضا رو کردین یا نه؟ ینی من میتونم نظر بدم یا اجازه ندارم؟ بهرحال نظرمو میدم😜
اگه منظورت اینه که شوهرت خودشو در درآمد تو شریک میدونه باید بگم ببین عزیزم دوران نامزدی خونه بابات میخوردی میخوابیدی و همسرتم همینطور. درآمدت مال خودت بود باهاش میرفتی وسایل شخصی تو فقط میخریدی و یا سرمایه گذاری شخصی میکردی. الان خونه تون شریکیه احتمالا شوهرت چون تورو در خرجها دخیل میدونه پس فکر میکنه باید در دخلشم شریک باشی. که فکر بیراهیم نیست.
درهرصورت نذار حرمتها بینتون از بین بره. هنوز صبر و گذشت داشته باشید در زندگی و همه چی تونو شریک باشید حتی همون خوراکی که میخورید. زندگی به همیناش قشنگه عزیزم.
@ArHamsaraane
منظورت از اینکه گفتی خوشبختی تون در مستقل دونستن شما توسط همسرتون بوده از لحاظ مالی و الان نیست چیه؟
سوال پرسیدین و درخواست نظرات بقیه اعضا رو کردین یا نه؟ ینی من میتونم نظر بدم یا اجازه ندارم؟ بهرحال نظرمو میدم😜
اگه منظورت اینه که شوهرت خودشو در درآمد تو شریک میدونه باید بگم ببین عزیزم دوران نامزدی خونه بابات میخوردی میخوابیدی و همسرتم همینطور. درآمدت مال خودت بود باهاش میرفتی وسایل شخصی تو فقط میخریدی و یا سرمایه گذاری شخصی میکردی. الان خونه تون شریکیه احتمالا شوهرت چون تورو در خرجها دخیل میدونه پس فکر میکنه باید در دخلشم شریک باشی. که فکر بیراهیم نیست.
درهرصورت نذار حرمتها بینتون از بین بره. هنوز صبر و گذشت داشته باشید در زندگی و همه چی تونو شریک باشید حتی همون خوراکی که میخورید. زندگی به همیناش قشنگه عزیزم.
@ArHamsaraane
#گل بانو هستم
دوست عزیزی که پاسخ دادن ممنونم.
من درخواست نظر داده بودم.
گفتم که خودم کارمندم.درامدی دارم.ولی با اینکه رفتیم خونه خودم هنوز عروسی نگرفتیم.من دلم میخاد یه ارایشگاه خوب برم همسرم میگه لازم نیست زیاد هزینه کنیم.میگم هنوز چمدون و جلد قران رو نخریدین.
همسرم اصلا توجه نمیکنه.نصف درامدم رو هر برج باید بهش بدم.ولی اصلا دلم راضی نیست.از طرفی یک مدته شوهرم درگیر مسائلی در خانواده خودشون هست.تا مدتی که توی عقد بودیم من زیاد در مورد مسایل مالی اجازه دخالت همسر رو نمیدادم.فقط مشورت میکردم.
اما الان اینجوری نیست.
من اصلا از اینکه پولی که خودم زحمت کشیدم و بابتش درس خوندم رو دلم نیمخاد بدم به شوهرم.
از طرفی شوهر من گاهی اوقات که درگیر میشه منو فراموش میکنه.و کم بهم محبت میکنه.منم خیلی زود قاطی میکنم.و میگم هم پول میدم و هم همه ی جسم و روحم دستشه چرا بهم بی توجهه...
درحالیکه قبلا اینجوری نبود.
من بعد سه ماه خیلی دلسردشدم.باهاش که حرف میزنم کلی معذرت خواهی میکنه.اما من اصلا شوهرم رو ندارم.
شوهر من پولشو خرج خونوادش نمیکنه.اما مثلا الان ده روزه منو خونه پدرم نبرده.میگه میخای تر رو میبرم خونه بابات ولی خودم برمیگردم خونه ی بابام.
.(خونه پدر شوهرم روستاست خونه خودم شهر)شوهرم دائما میگه بیا بریم روستا.منم اونجا مشکل دارم برای حموم رفتن،برای سکس ،برای حجاب...چون خونه چندتا مرد نامحرم هستن.
اصلا این مدت اینقدر فشار روم اومده که چندین بار شروع کردم به گریه کردن.شوهرم میگه همین که کارای انتخابات روستا تموم بشه چون باباش کاندید شده
میریم خونمون.اما من همش گریه میکنم
حالم خیلی بده.
شوهر من تا وقتی توی عقد بودیم میگفت تا خونه خودمون نرفتیم.مجبوریم بیایم اینحا بمونیم.چون وابسته به خانواده ایم.حالا هم میگه بزار انتخابات تموم شه تا برات مجلس بگیریم.همش این عروسی رو دارند میپیچونن.
من برام عروسی و لباسش و اینا خیلی مهمه.اما برای شوهرم میگه مهم نیست.
تا الان توی این سه ماه یعنی از عید من سه چهار تومن به شوهرم پول دادم.
شوهرم خوبه ولی همین که دایما به خانوادش چسبیده من رو ازار میده.میگه خانوادم به تو بی احترامی نمیکنن.دوست دارن.پس بمون
درک نمیکنه که من دلم میخاد ارایش کنم.لباس لختی بپوشم واز وسایل نو خونه خودم استفاده کنم.
هفته ای یه شب میبره منو خونه خودمون😢
میگه درست میشه میریم خونمون.
بهش میگم داری فقط وعده میدی.
از طرفی خانواده شوهرم روی جهیزیه خیلی ناراحتن کردن.شوهرمم میگفت کت شلوار هوبی برام نخریدین واز این حرفا..
منم مجبور میشم بزنم به سر شوهرم که خب من پول دارم میدم توی این زندگی.به چه حقی اینارو میکی...
ودعواموم میشه😔😔
شبا از هم گاهی جدا میخابیم.
این یه هفته واقعا از همسرم بدم اومده.میخاستم برم موضوع رو به خانوادم بگم اما نرفتم😢
بهش گفتم یا طلاق بده برم یا بیا زندگی کنیم.شوهر من وقتشو برای خانواده پدریش میزاره.با عمه هاش ، وخانوادش.
تا میریم شهر شوهرم میره دنبال سفارش های قوم و خویشان خودش.
منم ناراحتم میگم چرا اینقدر دراختیار دیگرانه.اما میگه تو حساسی.
خسته شدم ازش
حرفم زدم میگه خوب میشه ولی اصلا توی این سه ماه زندگی خوبی نبوده.
همین شوهرم خیلی سیاستمداره همیشه عمه ها و خواهرشو میسپاره پول بزاربد کنار مثلا میگه یک قزون پول ندین به شوهراتون،یکی از عمه هاش سی ملیون تومن پول قایم کرده من تا میگم پس انداز میخام بکنم میگه تو فرق داری من و تو با عالم و ادم فرق داریم نمیخاد پول بزاری کنار.بده به من زندگی خوبی برات بسازم.اینم بگم وقتی اومد منو بگیره گفت درامدت مال خودت.
کلافه شدم😔😔
ببخشید طولانی شد
درخواست کمک دارم از همگی
@ArHamsaraane
دوست عزیزی که پاسخ دادن ممنونم.
من درخواست نظر داده بودم.
گفتم که خودم کارمندم.درامدی دارم.ولی با اینکه رفتیم خونه خودم هنوز عروسی نگرفتیم.من دلم میخاد یه ارایشگاه خوب برم همسرم میگه لازم نیست زیاد هزینه کنیم.میگم هنوز چمدون و جلد قران رو نخریدین.
همسرم اصلا توجه نمیکنه.نصف درامدم رو هر برج باید بهش بدم.ولی اصلا دلم راضی نیست.از طرفی یک مدته شوهرم درگیر مسائلی در خانواده خودشون هست.تا مدتی که توی عقد بودیم من زیاد در مورد مسایل مالی اجازه دخالت همسر رو نمیدادم.فقط مشورت میکردم.
اما الان اینجوری نیست.
من اصلا از اینکه پولی که خودم زحمت کشیدم و بابتش درس خوندم رو دلم نیمخاد بدم به شوهرم.
از طرفی شوهر من گاهی اوقات که درگیر میشه منو فراموش میکنه.و کم بهم محبت میکنه.منم خیلی زود قاطی میکنم.و میگم هم پول میدم و هم همه ی جسم و روحم دستشه چرا بهم بی توجهه...
درحالیکه قبلا اینجوری نبود.
من بعد سه ماه خیلی دلسردشدم.باهاش که حرف میزنم کلی معذرت خواهی میکنه.اما من اصلا شوهرم رو ندارم.
شوهر من پولشو خرج خونوادش نمیکنه.اما مثلا الان ده روزه منو خونه پدرم نبرده.میگه میخای تر رو میبرم خونه بابات ولی خودم برمیگردم خونه ی بابام.
.(خونه پدر شوهرم روستاست خونه خودم شهر)شوهرم دائما میگه بیا بریم روستا.منم اونجا مشکل دارم برای حموم رفتن،برای سکس ،برای حجاب...چون خونه چندتا مرد نامحرم هستن.
اصلا این مدت اینقدر فشار روم اومده که چندین بار شروع کردم به گریه کردن.شوهرم میگه همین که کارای انتخابات روستا تموم بشه چون باباش کاندید شده
میریم خونمون.اما من همش گریه میکنم
حالم خیلی بده.
شوهر من تا وقتی توی عقد بودیم میگفت تا خونه خودمون نرفتیم.مجبوریم بیایم اینحا بمونیم.چون وابسته به خانواده ایم.حالا هم میگه بزار انتخابات تموم شه تا برات مجلس بگیریم.همش این عروسی رو دارند میپیچونن.
من برام عروسی و لباسش و اینا خیلی مهمه.اما برای شوهرم میگه مهم نیست.
تا الان توی این سه ماه یعنی از عید من سه چهار تومن به شوهرم پول دادم.
شوهرم خوبه ولی همین که دایما به خانوادش چسبیده من رو ازار میده.میگه خانوادم به تو بی احترامی نمیکنن.دوست دارن.پس بمون
درک نمیکنه که من دلم میخاد ارایش کنم.لباس لختی بپوشم واز وسایل نو خونه خودم استفاده کنم.
هفته ای یه شب میبره منو خونه خودمون😢
میگه درست میشه میریم خونمون.
بهش میگم داری فقط وعده میدی.
از طرفی خانواده شوهرم روی جهیزیه خیلی ناراحتن کردن.شوهرمم میگفت کت شلوار هوبی برام نخریدین واز این حرفا..
منم مجبور میشم بزنم به سر شوهرم که خب من پول دارم میدم توی این زندگی.به چه حقی اینارو میکی...
ودعواموم میشه😔😔
شبا از هم گاهی جدا میخابیم.
این یه هفته واقعا از همسرم بدم اومده.میخاستم برم موضوع رو به خانوادم بگم اما نرفتم😢
بهش گفتم یا طلاق بده برم یا بیا زندگی کنیم.شوهر من وقتشو برای خانواده پدریش میزاره.با عمه هاش ، وخانوادش.
تا میریم شهر شوهرم میره دنبال سفارش های قوم و خویشان خودش.
منم ناراحتم میگم چرا اینقدر دراختیار دیگرانه.اما میگه تو حساسی.
خسته شدم ازش
حرفم زدم میگه خوب میشه ولی اصلا توی این سه ماه زندگی خوبی نبوده.
همین شوهرم خیلی سیاستمداره همیشه عمه ها و خواهرشو میسپاره پول بزاربد کنار مثلا میگه یک قزون پول ندین به شوهراتون،یکی از عمه هاش سی ملیون تومن پول قایم کرده من تا میگم پس انداز میخام بکنم میگه تو فرق داری من و تو با عالم و ادم فرق داریم نمیخاد پول بزاری کنار.بده به من زندگی خوبی برات بسازم.اینم بگم وقتی اومد منو بگیره گفت درامدت مال خودت.
کلافه شدم😔😔
ببخشید طولانی شد
درخواست کمک دارم از همگی
@ArHamsaraane
برای #گل_بانو مینویسم..
اینجور ک شما داری توصیف میکنی زندگیتو خودتو خلاص کن بخدا انقد ارزششو نداره ک آدم بخواد با یکی زندگی کنه و اینجور یکی آزارش بده شما حتی اگ بخوای وارد زندگی بشی باهاش زندگیتو سیاه میکنه.. از الان ک داره اینکارو میکنه...خودتونو گول نزنین اگ بازم دلتون تردید داره با ی مشاور حرف بزنین..من وقتی داستان شمارو خوندم اخه آدم ازدواج میکنه در کنار یکی ک آرامش داشته باش ن اینک بخواد خودشو بندازه تو چاه و زندگیشو نابود کنه
اینو بدون خودت از همه مهمتری..اگ شوهرت زمانی برات ارزش قائل شد میتونه جزو کسایی برات باش ک برات مهمن...حرف مردمو بزار کنار ببین دلت چی میگ اصلا شک نکن راه درستو انتخاب کن واقعا میخوای باقی عمرت اینجوری زندگی کنی؟ با ناراحتی؟ منظورم ب شما و همه خانومای اینجاس البته هر کسی مشکلاتش فرق میکنه و نمیشه واس همه ی نسخه پیچید(ولی فکر کنین لطفا)
وقتی زندگی متاهلیو میخونم بیشتر میترسم
تو ازدواج کردن صبور باشید
#PikAchu🌱
@ArHamsaraane
اینجور ک شما داری توصیف میکنی زندگیتو خودتو خلاص کن بخدا انقد ارزششو نداره ک آدم بخواد با یکی زندگی کنه و اینجور یکی آزارش بده شما حتی اگ بخوای وارد زندگی بشی باهاش زندگیتو سیاه میکنه.. از الان ک داره اینکارو میکنه...خودتونو گول نزنین اگ بازم دلتون تردید داره با ی مشاور حرف بزنین..من وقتی داستان شمارو خوندم اخه آدم ازدواج میکنه در کنار یکی ک آرامش داشته باش ن اینک بخواد خودشو بندازه تو چاه و زندگیشو نابود کنه
اینو بدون خودت از همه مهمتری..اگ شوهرت زمانی برات ارزش قائل شد میتونه جزو کسایی برات باش ک برات مهمن...حرف مردمو بزار کنار ببین دلت چی میگ اصلا شک نکن راه درستو انتخاب کن واقعا میخوای باقی عمرت اینجوری زندگی کنی؟ با ناراحتی؟ منظورم ب شما و همه خانومای اینجاس البته هر کسی مشکلاتش فرق میکنه و نمیشه واس همه ی نسخه پیچید(ولی فکر کنین لطفا)
وقتی زندگی متاهلیو میخونم بیشتر میترسم
تو ازدواج کردن صبور باشید
#PikAchu🌱
@ArHamsaraane
برای #گل بانو
عزیزم به نظر من اگه میتونی ۶ ماه مرخصی بگیر و سر کار نرو
یا اگه میدونی استعفا بده بعد یکسال اگه میدونی برای درسی که خوندی شغل هست البته
نظر من این هست بعد آب پاکی رو بریز رو دست شوهرت که دیگه سرکار نمیری به فرض که شما شاغل نبودی و درآمد نداشتی در عوض به خودت برس کلاس برو ورزش کن آرایشگاه خوب برو
@ArHamsaraane
عزیزم به نظر من اگه میتونی ۶ ماه مرخصی بگیر و سر کار نرو
یا اگه میدونی استعفا بده بعد یکسال اگه میدونی برای درسی که خوندی شغل هست البته
نظر من این هست بعد آب پاکی رو بریز رو دست شوهرت که دیگه سرکار نمیری به فرض که شما شاغل نبودی و درآمد نداشتی در عوض به خودت برس کلاس برو ورزش کن آرایشگاه خوب برو
@ArHamsaraane
سلام در رابطه با #گل_بانو
عزیزم من فقط میتونم راهنماییت کنم و تو هرکدوم از حرفای منو دیدی از نظر خودت درسته و شرایطش جوره انجام بده
اول اینک یه حساب مخفی باز کن و پولتو بریز داخلش و ی جوری هربار دس ب سرش کن ک نداری بدی .
دوم اینکه بعد از انتخابات خیلی شیک مجلسی جمع میکنی میای خونه خودت . البته اول به همسرت میگی خب انتخابات تموم شد برگردیم دیگ اگر باز بهونه اورد خودت جمع میکنی میای خونه خودت . ایقددد بمون تا اونم بیاد و اگر اومد تورو برگردونه نرو ـ اگر خیلی بالا گرفت با خانوادت درمیون بزار البته فقط این موضوع رو ک حداقل خانوادت پشتت باشن .
سوم اینکه . اصلا بهش گیر نده بزار ب هرکی میخواد بچسبه . اصلا ادم دیگران باشه . تو چرا الکی حرص میخوری اعصاب و روان خودتو برا ی چی بی ارزش هدر میدی؟؟ اصلا عین خیالتم نباشه . گفت میخوام برم فلان جا بگو باشه . درواقع شوهرت میدونه نقطه ضعفت چیه و این باعث شده هی بازم بخواد انجام بده .
هرکاری دلت میخواد رو باارامش و از سره اقتدار انجام بده نیاز ب گریه زاری و ناراحتی نیست . فقط مثل ادمای ضعیف برخورد نکن که اون بخواد بشه رئیست .
@ArHamsaraane
عزیزم من فقط میتونم راهنماییت کنم و تو هرکدوم از حرفای منو دیدی از نظر خودت درسته و شرایطش جوره انجام بده
اول اینک یه حساب مخفی باز کن و پولتو بریز داخلش و ی جوری هربار دس ب سرش کن ک نداری بدی .
دوم اینکه بعد از انتخابات خیلی شیک مجلسی جمع میکنی میای خونه خودت . البته اول به همسرت میگی خب انتخابات تموم شد برگردیم دیگ اگر باز بهونه اورد خودت جمع میکنی میای خونه خودت . ایقددد بمون تا اونم بیاد و اگر اومد تورو برگردونه نرو ـ اگر خیلی بالا گرفت با خانوادت درمیون بزار البته فقط این موضوع رو ک حداقل خانوادت پشتت باشن .
سوم اینکه . اصلا بهش گیر نده بزار ب هرکی میخواد بچسبه . اصلا ادم دیگران باشه . تو چرا الکی حرص میخوری اعصاب و روان خودتو برا ی چی بی ارزش هدر میدی؟؟ اصلا عین خیالتم نباشه . گفت میخوام برم فلان جا بگو باشه . درواقع شوهرت میدونه نقطه ضعفت چیه و این باعث شده هی بازم بخواد انجام بده .
هرکاری دلت میخواد رو باارامش و از سره اقتدار انجام بده نیاز ب گریه زاری و ناراحتی نیست . فقط مثل ادمای ضعیف برخورد نکن که اون بخواد بشه رئیست .
@ArHamsaraane
سلام ادمین
اینا چرا اشتباه بحثو متوجه شدن🥴
رو مخ ترین قسمت زندگی مشترک یعنی تفاوتش با زندگی مجردی که یه مقداری هم رو مخه
بنظر من یکی از قسمتای رو مخش روی یک تخت خوابیدنه تو گرما
تو گرما بغل کردن
صدای خر و پف
پتوی مشترک
یهو خوابی میبینی یکی بغلت میکنه بوست میکنه🥴
😂😂😂
بازم یادم اومد میگم
کار خونه و آشپزی و اینا هم که جای خود داره
#گل_ناز
@ArHamsaraane
اینا چرا اشتباه بحثو متوجه شدن🥴
رو مخ ترین قسمت زندگی مشترک یعنی تفاوتش با زندگی مجردی که یه مقداری هم رو مخه
بنظر من یکی از قسمتای رو مخش روی یک تخت خوابیدنه تو گرما
تو گرما بغل کردن
صدای خر و پف
پتوی مشترک
یهو خوابی میبینی یکی بغلت میکنه بوست میکنه🥴
😂😂😂
بازم یادم اومد میگم
کار خونه و آشپزی و اینا هم که جای خود داره
#گل_ناز
@ArHamsaraane
دوستان عزیز،عاشقانه هایتان راخواندم وخوشحال شدم وخداراشکر کردم که زندگیتان شیرین است....من اما عاشقانه ای نداشته وندارم.در خانواده بسیار متعصب وپدرسالار بزرگ شدم وبه انتخاب پدرم که معیارش پول ومنزل مسکونی بود بافردی دمدمی مزاج،حسود ودروعگو ازدواج کردم.از روز اول هدایای بسیار ناچیز تحویلم دادند وسکوت کردم..هیچوقت ریالی پول بمن ندادونپرسید تو چطوری بازار میروی؟ پولی نمیخوای؟؟؟ خداراشکر که معلمم وپول توجیبی دارم وگرنه باید سرکوچه گدایی میکردم...الان هرچه میخرم رافقط راحت میخوردو تمام میکنه،اصلا بفکر بچه ها نیست..من بخاطر دوفرزندم مجبورم با ایشان زندگی کنم.هیچ نکته ی مثبتی ندارد،چه بماند به عاشقانه هااااا.واقعا متاسفم...عاشقانه های ماتشکیل شده از سکوت وتحمل من بخاطر بچه ها،،سکوت من در برابر دادوفریادها ورفتار بدش،سکوت دربرابر حسادتش،وسواسش،خساستش،....بیشتر اوقات آرزو میکنم بمیرد ودیگر اورانبینم.باور میکنید کارمند سازمانی است باحقوق ومزایای بالا؟ولی گداصفت وبی اخلاق #گل_حسرت
@ArHamsaraane
@ArHamsaraane
#گل_حسرت
خداروشکر که معلم هستید همیشه موفق باشید
و من مطما معلم دلسوزی هستید و دعای دانش آموزاتون پشتتونه.
چرا به روانشناس و مشاوره مراجعه نمیکنید؟
باور بفرمایید تاثیراتشو خواهی دید مطما باشید .
و چون معلم هستید مرکز مشاور های روانشناسی هستن ک با تخفیف براتون انجام بدن
البته بیمه هم تو مشاوره اگر خصوصی نباشه در نظر گرفته میشه.
ی هرحال اگر تو زندگیتون دعوا هست و برای بچه هاتون سخته طلاق بگیرید بهشون لطف میکنید طلاق همیشه مضر نیست...
روانشناسی که میتونم به شما معرفی کنم پریسا مافی متخصص روابط زناشویی
البته بگم باز تحقیق کنید ک چ مشاوری برید بهتره
@ArHamsaraane
خداروشکر که معلم هستید همیشه موفق باشید
و من مطما معلم دلسوزی هستید و دعای دانش آموزاتون پشتتونه.
چرا به روانشناس و مشاوره مراجعه نمیکنید؟
باور بفرمایید تاثیراتشو خواهی دید مطما باشید .
و چون معلم هستید مرکز مشاور های روانشناسی هستن ک با تخفیف براتون انجام بدن
البته بیمه هم تو مشاوره اگر خصوصی نباشه در نظر گرفته میشه.
ی هرحال اگر تو زندگیتون دعوا هست و برای بچه هاتون سخته طلاق بگیرید بهشون لطف میکنید طلاق همیشه مضر نیست...
روانشناسی که میتونم به شما معرفی کنم پریسا مافی متخصص روابط زناشویی
البته بگم باز تحقیق کنید ک چ مشاوری برید بهتره
@ArHamsaraane
سلام خدا قوت ادمین جان ممنون وسپاسگذارم بابت این دور همی 😘
میدونم شاید #گل_حسرت نخواد در موردش بحث کنم...بااجازه خواستم بهش بگم دقیقا من هم مثل ایشون مصلحتی ازدواج کردم ولی نه به اجبار ولی چون شناخت کافی از خانوادشون نداشتیم و تحقیقات هم دقیق از آب درنمیاد همسرم دقیقا صفاتی که شما بیان کردین حسود و خسیس و هیچ پولی حتی نمی دونه کسی خورده یا نه فقط به خودش فکر میکرد بد اخلاق دست بزن فحاشی و....دلتون درد نیارم ...خلاصه ما میدانیم که پروردگارمان فرموده اند کسی که همسر بداخلاق را بخاطر رضای خدا تحمل میکنه وبچه هاش رو گرفتار نمیکنه (طلاق آخرین راهه ) جهاد در راه خدا کرده واین شد که بمانیم و بسازیم بخاطر الله عزیزمان که برای اون تلخ ترین ها شیرین میشود و تکیه گاهمان را خدا میبینیم خداوند از فضل خودش بنده ها رو بی نیاز میکنه مهربانی را پیشه گرفتم بسیار سخت بود بسیار تحقیر شدم ولی ۱۴ سال از زندگیمان میگذرد بلطف پروردگارم بهم اعتماد کرده تغیر رویه داده مهربان شده من شاغل نبودم و هیچ پولی نداشتم ولی حالا بهمون پول میده و مهمتر عشق در نگاه و رفتارش میبینم احترام متقابل داریم.....گل حضرت جان تو که اینقد قوی هستی که موندی پس نسوز سعی کن بسازی بدون سوختن محبت و مهربانی همه چیز را شکست میدهد ولی هیچ وقت شکست نمی خورد....با خدایت صمیمانه تر گفتگو کن و خواسته هایت در وقت سحر بخواه اون محکم ترین تکیه گاهه....به امید یه روزی پیام شادی تو رو بخونیم..مطمئن باش نتیجه میگیری خدا با کسی لج نمیکنه ☺️❤️😘
@ArHamsaraane
میدونم شاید #گل_حسرت نخواد در موردش بحث کنم...بااجازه خواستم بهش بگم دقیقا من هم مثل ایشون مصلحتی ازدواج کردم ولی نه به اجبار ولی چون شناخت کافی از خانوادشون نداشتیم و تحقیقات هم دقیق از آب درنمیاد همسرم دقیقا صفاتی که شما بیان کردین حسود و خسیس و هیچ پولی حتی نمی دونه کسی خورده یا نه فقط به خودش فکر میکرد بد اخلاق دست بزن فحاشی و....دلتون درد نیارم ...خلاصه ما میدانیم که پروردگارمان فرموده اند کسی که همسر بداخلاق را بخاطر رضای خدا تحمل میکنه وبچه هاش رو گرفتار نمیکنه (طلاق آخرین راهه ) جهاد در راه خدا کرده واین شد که بمانیم و بسازیم بخاطر الله عزیزمان که برای اون تلخ ترین ها شیرین میشود و تکیه گاهمان را خدا میبینیم خداوند از فضل خودش بنده ها رو بی نیاز میکنه مهربانی را پیشه گرفتم بسیار سخت بود بسیار تحقیر شدم ولی ۱۴ سال از زندگیمان میگذرد بلطف پروردگارم بهم اعتماد کرده تغیر رویه داده مهربان شده من شاغل نبودم و هیچ پولی نداشتم ولی حالا بهمون پول میده و مهمتر عشق در نگاه و رفتارش میبینم احترام متقابل داریم.....گل حضرت جان تو که اینقد قوی هستی که موندی پس نسوز سعی کن بسازی بدون سوختن محبت و مهربانی همه چیز را شکست میدهد ولی هیچ وقت شکست نمی خورد....با خدایت صمیمانه تر گفتگو کن و خواسته هایت در وقت سحر بخواه اون محکم ترین تکیه گاهه....به امید یه روزی پیام شادی تو رو بخونیم..مطمئن باش نتیجه میگیری خدا با کسی لج نمیکنه ☺️❤️😘
@ArHamsaraane
پاسخ به #گل_حسرت
سلام.از خوندن متن شما خیلی دلخور شدم .وقتی جملات اول متن رو خوندن حس کردم مادرم نوشته.مادر 70ساله من.ولی مادرم اهل تایپ و اینترنت نیست.پس شما یه غریبه همدرد با مادرم هستین.اینقدر بهانه نیاریم که به خاطر بچه هام موندم.نه شما به خاطر ضعیف بودنتون موندین همین.بچه بهانه هست.زندگی ما عین شما.عین عین شما.مادرم معلم و پدرم کارمند یک سازمان.اما گداصفت و خسیس.وسواسی و بددهن حالا دست بزن هم بهش اضافه کنید که عالی میشه...خانم مادرم مثل شما فقط گفت به خاطر بچه ها میمونم که دروغ بود خودش جرات طلاق نداشت.اشتباهه به قرآن اشتباهه.حالا از ما دو تا فرزند هیچ کدوممون خوشبخت نشدیم و من مقصر رو مادر میدونم چون راحت میتونست طلاق بگیره.و شرایط روحی ما بهتر بشه.مردی که حتی خرجی نمیده زندگی با اون معنی نداره که.چرا باید موند.هر روز دعوا کنم.فحاشی شدید.همسایه ها خسته شدن مادر من عاقل نشد.همکارانش خونه سازمانی خریدن و خیلی راحت دارن زندگی میکنن ولی مادر من از ترس پدرم با پول خودش هیچی نتونست بخره چون میترسه.70سالشونه.اونا اینده شما هستن و ما اینده فرزندان شما.دقیقا.عین همیم.به جای این حرفای تکراری بیفت دنبال یه خونه تو حتی شهرک و خودتو خلاصه کن.نهایت دو سال اول با زجر و شکنجه سر میشه بعدا تا آخر عمر آروم میشی.اینکه به بهانه بچه ها هیچ کاری نکنی درست نیست داری به زندگی اونا لطمه میزنی.بچه بزرگ خونه ما از شدت دعوا ها و خساست روانی شده.حالا منم دارم مثل اون میشم.سنمون هم بالاست...
این مردا با سکوت ادب نمیشن.باید با بی ابرویی ادبشون کرد...با هر کس لنگه خودش رفتار میکنن...تورو خدا وقتی حقوق داری خودتو نجات بده بچه هات مث ما نشن.🥺🥺فکر میکنی اینده بهتر میشه.الان مادر من پسر شده ولی اون مرد چون بی رگه جوون مونده.فردا مادرم بمیره این می ره با پولی که جمع کرده زن جدید میگیره همه هم بهش حق میدن...الان قوانین عوض شد خیلی راحت تره برو پیش یه وکیل ببین چه راهی جلوت می ذاره...حتی خودت با پرس و جو ارزونتر هم میتونی از شرش خلاص شی...بکن این لباس کثیف رو از تنت😞😞😞
کم خودتو شکنجه کن...بخدا زندگی یه حقه که فقط یکبار به خانما داده میشه چرا نباید خندید آخه...بذار ترس از دست دادنت رو داشته باشه...چون شما رو ضعیف شناخته هرکاری دلش میخواد میکنه و میگه این هیچ کاری از دستش بر نمیاددد.فرار کنین از اون خونه.بذار خودش بمونه و پولش.آخرش میمیره می مونه برا شما دیگه...😕🤨
@ArHamsaraane
سلام.از خوندن متن شما خیلی دلخور شدم .وقتی جملات اول متن رو خوندن حس کردم مادرم نوشته.مادر 70ساله من.ولی مادرم اهل تایپ و اینترنت نیست.پس شما یه غریبه همدرد با مادرم هستین.اینقدر بهانه نیاریم که به خاطر بچه هام موندم.نه شما به خاطر ضعیف بودنتون موندین همین.بچه بهانه هست.زندگی ما عین شما.عین عین شما.مادرم معلم و پدرم کارمند یک سازمان.اما گداصفت و خسیس.وسواسی و بددهن حالا دست بزن هم بهش اضافه کنید که عالی میشه...خانم مادرم مثل شما فقط گفت به خاطر بچه ها میمونم که دروغ بود خودش جرات طلاق نداشت.اشتباهه به قرآن اشتباهه.حالا از ما دو تا فرزند هیچ کدوممون خوشبخت نشدیم و من مقصر رو مادر میدونم چون راحت میتونست طلاق بگیره.و شرایط روحی ما بهتر بشه.مردی که حتی خرجی نمیده زندگی با اون معنی نداره که.چرا باید موند.هر روز دعوا کنم.فحاشی شدید.همسایه ها خسته شدن مادر من عاقل نشد.همکارانش خونه سازمانی خریدن و خیلی راحت دارن زندگی میکنن ولی مادر من از ترس پدرم با پول خودش هیچی نتونست بخره چون میترسه.70سالشونه.اونا اینده شما هستن و ما اینده فرزندان شما.دقیقا.عین همیم.به جای این حرفای تکراری بیفت دنبال یه خونه تو حتی شهرک و خودتو خلاصه کن.نهایت دو سال اول با زجر و شکنجه سر میشه بعدا تا آخر عمر آروم میشی.اینکه به بهانه بچه ها هیچ کاری نکنی درست نیست داری به زندگی اونا لطمه میزنی.بچه بزرگ خونه ما از شدت دعوا ها و خساست روانی شده.حالا منم دارم مثل اون میشم.سنمون هم بالاست...
این مردا با سکوت ادب نمیشن.باید با بی ابرویی ادبشون کرد...با هر کس لنگه خودش رفتار میکنن...تورو خدا وقتی حقوق داری خودتو نجات بده بچه هات مث ما نشن.🥺🥺فکر میکنی اینده بهتر میشه.الان مادر من پسر شده ولی اون مرد چون بی رگه جوون مونده.فردا مادرم بمیره این می ره با پولی که جمع کرده زن جدید میگیره همه هم بهش حق میدن...الان قوانین عوض شد خیلی راحت تره برو پیش یه وکیل ببین چه راهی جلوت می ذاره...حتی خودت با پرس و جو ارزونتر هم میتونی از شرش خلاص شی...بکن این لباس کثیف رو از تنت😞😞😞
کم خودتو شکنجه کن...بخدا زندگی یه حقه که فقط یکبار به خانما داده میشه چرا نباید خندید آخه...بذار ترس از دست دادنت رو داشته باشه...چون شما رو ضعیف شناخته هرکاری دلش میخواد میکنه و میگه این هیچ کاری از دستش بر نمیاددد.فرار کنین از اون خونه.بذار خودش بمونه و پولش.آخرش میمیره می مونه برا شما دیگه...😕🤨
@ArHamsaraane
Forwarded from طب اورژانس EMERGENCY
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه نمونه سایکوز ناشی از مصرف گل که الان تبدیل به اسکیزوفرنی شده.
گل‌هایی که در ایران هست نسبت THC به CBD بسیار بالایی داره و اگر زمینه ژنتیکی سایکوز رو داشته‌باشین مثل جرقه‌ای در انبار باروت عمل‌میکنه و تا آخر عمر نیاز به دارو و بستری در بیمارستان روانپزشکی پیدا خواهیدکرد.
⚠️مطالعات جدید نشان میدهد که مصرف #گُل و #حشیش با مکانیسم اپی‌ژنتیک(اپی‌ژنتیک، مکانیسم‌ها و روشهای تاثیر عوامل «خارجی یا محیطی» بر روی روشن یا خاموش شدن ژن‌ها و چگونگی خوانده‌شدن آنهاست) می‌توانند باعث تغییرات دائمی در ژن فرد شوند و حتی این تغییرات ژنتیکی ممکن است که به نسل بعد فرد و فرزندانش منتقل شوند. تغییراتی که فرد را مستعد بیماری‌های اسکیزوفرنیا، اختلالات خلقی و اعتیاد می‌کند.
لینک مقاله:
Cannabis Use Linked to Epigenetic Changes, Study Reveals : ScienceAlert
sciencealert.com/cannabis-use-l…
@med_info
گل‌هایی که در ایران هست نسبت THC به CBD بسیار بالایی داره و اگر زمینه ژنتیکی سایکوز رو داشته‌باشین مثل جرقه‌ای در انبار باروت عمل‌میکنه و تا آخر عمر نیاز به دارو و بستری در بیمارستان روانپزشکی پیدا خواهیدکرد.
⚠️مطالعات جدید نشان میدهد که مصرف #گُل و #حشیش با مکانیسم اپی‌ژنتیک(اپی‌ژنتیک، مکانیسم‌ها و روشهای تاثیر عوامل «خارجی یا محیطی» بر روی روشن یا خاموش شدن ژن‌ها و چگونگی خوانده‌شدن آنهاست) می‌توانند باعث تغییرات دائمی در ژن فرد شوند و حتی این تغییرات ژنتیکی ممکن است که به نسل بعد فرد و فرزندانش منتقل شوند. تغییراتی که فرد را مستعد بیماری‌های اسکیزوفرنیا، اختلالات خلقی و اعتیاد می‌کند.
لینک مقاله:
Cannabis Use Linked to Epigenetic Changes, Study Reveals : ScienceAlert
sciencealert.com/cannabis-use-l…
@med_info