تجربه های خوب_همسران موفق
10.2K subscribers
606 photos
163 videos
32 files
460 links
تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE

همسران موفق 👇
@Hamsaraane

خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇
@ide_Hamsaraane
Download Telegram
#عبرت

من درسی که توی این چند سال ازدواجم گرفتم اینه که تو هرچیم بخوای برای پدرشوهر مادرشوهرت خاص باشی و تلاش کنی و دوسشون داشته باشی هیچ موقع مثل پدر مادرت نمیشن.
یاد گرفتم بپذیرم که من فقط یه عروسم نه بیشتر.
ازونورم دیدم وقتی بهشون هی محبت میکنم، میشه وظیفه، میشه چیزی که اگه یه روز انجامش ندم شاکی میشن.
یاد گرفتم وقتی صمیمی باشی دیگه ازت انتظار دارن همه مهمونیاشونو بری، انتظار دارن کاراشونم بری انجام بدی...
و یه حالت بله قربان گو پیدا میکنی.
که میتونن راحت بهت بگن: فلان کارو انجام ندادی؛ از دستت ناراحت شدیم... اینجا نیومدی ناراحتیم و ...
کلا دیگه یاد گرفتم رودروایسی داشتن با خانواده شوهر خیلیم خوبه، اصلا احترامه کاملا لازمه.
عین ی معامله س، هرچی صمیمیت زیاد بشه؛ احترام کم میشه... و من بعد چند سال فهمیدم چقدر مهمه احترام خودمو نگه دارم و درحد معقول و به صورت یه عروس خانوم رفت و آمد و رفتار کنم.
از طرفیم یاد گرفتم وقتی یه محبتی رو انجام میدم یا انجام بدم و غصه نخورم و یا کلا انجامش ندم.
افکار گذشتم رو هم در مورد اینکه میخواستم یه رابطه خاص و خیلی صمیمی با خانواده شوهرم داشته باشم رو هم ریختم دور و دارم راحت زندگیمو میکنم.
یاد گرفتم تا خودت به خودت #احترام نذاری بقیه هم بهت احترام نمیذارن‌. ادم باید اول به خودش اهمیت بده‌.
کلا وظیفه اصلی ما شاد نگه داشتن خودمونه در درجه اول و بعد بقیه.
یاد گرفتم من مسئول شاد کردن بقیه نیستم. چون یه جورایی مادرشوهر پدرشوهرم شرطیم کرده بودن و فک میکردم حالا که از دوری من ناراحتن من موظفم کارایی که ناراحتشون میکنه انجام ندم؛ در صورتی که اون کارا خودمو عذاب میداد‌
واقعا اینا تجربیات من بود در رابطه با #خانواده_همسر م.
از وقتی اجراشون میکنم و روش دوری و دوستی رو در پی گرفتم خیلیییی آرومم خداروشکر😍

@ArHamsaraane
#عبرت من بیست وشش سالمه ولی کوه عبرتم

1_اینکه به هیشکی حتی به دوچشمتونم #اعتماد نکنید
سال اول دانشگاه بودم تعطیلات تابستون بود وازدانشگاه رفته بودم خیرسرم خونمون استراحت یه پسردایی دارم که ازخودم بزرگتره اونم ازتهران اومده بود پیش ما دوتابرادرامم بودن که سنشون اون موقه کم بود پدرومادرم به پسرداییم اعتمادکردن و رفتن خرید وماروبااون تنها گذاشتن من توی اتاقم بودم دیدم یهودروبازکردومحکم منوگرفت بغل و...وای اون لحظه دلم میخواست بمیرم هرچی دادوفریادمیکردم میگفت دادنزن داداشاتو فرستادم توی کوچه و من اون لحظه تمام زورموجمع کردم واونوازخونه بیرون کردم خدااون لحظه خیلی بهم قدرت داده بودچون هیکل من خیلی ریزه ولی پسرداییم خیلی هیکل درشتی داره الان که بهش فکرمیکنم یه معجزه بودکه بیرونش کردم ونتونست بهم #تجاوز کنه

2_فقط به فکر خودتون و ارامشتون باشین منکه انقدر دل برای بقیه میسوزونم و ازجونمم براشون مایه میزارم ولی وقتی به کسی نیاز دارم همه غیبشون میزنه حتی پدرومادر😔

3_وقتی پولی میاد دستتون به کسی نگین چون همه ازتون توقع کمک دارن من و شوهرم باجون کندن تونستیم70میلیون جمع کنیم تا ماشین بخیرم توی یه هفته فقط9 میلیونش موند وهمشو دادیم به این و اون قرض البته خونواده خودشم که خیلی پررو تشریف دارن و تاپولی به دست ادم میبینن عزمشونو جزم میکنن ازت بگیرنش واقعا خونواده ی بی ملاحظه ای هستن و شوهرمم توانایی #نه گفتن هم نداره واقعا دارم به طلاق فکر میکنم من بااین ادم به هیچ جایی نمیرسم تازه میدونم که خونوادش پولشو میخورن و یه لیوان ابم روش چون تاحالا چندین بارپولاشو همینجوری گرفتن ماهرموقع پول جمع میکنیم که چیزی بخریم اونا یجوری ازچنگمون درمیارنش واقعا حالم بده وخسته شدم😔😞اگرکسی راه حلی داره لطفا ارائه بده ممنون میشم

@ArHamsaraane
سلام به همه
میشه خواهش کنم وقتی میخواین همدیگه رو نقد کنین از عبارت «التماس تفکر» استفاده نکنین؟🤦🏻‍♀️هر کس یه طرز تفکری داره که حاصل تجربیات منحصر به فردش هست و شما با این عبارت اعلام می کنین که حاضرین هر کاری کنین که طرف مشابه شما فکر کنه؟

و اما #تجربه یا #عبرت من در زندگیم
اول اینکه ناراحتی از آدم ها رو به زبون بیارم.قبلا طرف شمشیر میکرد تو قلبم و من با لبخند می گفتم طوری نیس.خوب میشه :)اما الان یاد گرفتم از احساساتم صحبت کنم
در مورد روابط عشقی هم تجربه شخصی من اینه که منطقی فکر کنم.هر وقت فکر کردم معجزه ای اتفاق می افته نیفتاد.بنابراین تصمیم گرفتم احساساتم رو کنار بذارم و از رابطه ی اشتباهم بیرون بیام.
و سومین و شاید مهم ترین تجربه ام #احترام گذاشتن به خودم بود. یاد گرفتم تا وقتی که عاشق خودم نباشم نباید انتظار عشق و احترام از بقیه رو داشته باشم
ممنون از توجهتون
#التماس تفکر🤒🤪

@ArHamsaraane
سلام
#عبرت زندگی
من قبل ازدواج یه سری ویس وسخنرانی گوش میکردم بامضمون گذشت ، اشتباهات آدم ها رو به روشون نیارید و...
همسرم قبل ازدواج خیلی رفیق باز بود، اهل قلیون و دوست دختر و....
من تاحدودی میدونستم چون فامیل بودیم وباراول که خاستگاری کردجواب رد دادم به بهانه ی بیکاری
ایشون طی دوسال به خاطر من خیلی تغییر کرد وباتوجه به نقاط قوتی که داشت مثل خانواده خوب ، اخلاق خوب، باهوش ، اهل کار ، چهره زیبا و....
به ایشون جواب مثبت دادم وامیدداشتم بهتر هم بشه
به شدددت اعتقادات دینی برام مهم بود عاشق این بودم همسرم نماز بخونه ، روزه بگیره و....
یکی از سخنرانان تلویزیون میگفت اگردیدی جوانی درنمازسهل انگاری میکنه ولی ازخانواده مذهبی هست نگران نباشید اگر شماهم اهل دینداری باشید اونم رعایت میکنه تحت تاثیر محیط😔


منم رو همین حساب هییییچ حرفی در موارد مذهبی واعتقادی نزدم چون خانواده اش ازخانواده ما مقیدتر هستندونمیخواستم حرفی بزنم که آبروش بره ومجبوربشه به گناه اقرار کنه
❗️زیادی خویشتن داری کردم 😔

بعد ازدواج دیدم علت نماز نخوندنش تنبلی نیست !
اینه که نماز و دین روقبول نداره اصلا واگرمن سر صحبت روباز میکردم قطعا میفهمیدم این اختلاف تفکر رو😳 ایشون محض دلخوش شدن پدرش گاهی جلوایشان دولا راست میشده که باباش خوشحال بشه
پدرش هم فکر میکرده نمازخون هست😢


گاهی مواقع دلم میخواد خدا قیافه اش رو ازش بگیره یه کم دین وایمان بده
با سلام
#عبرت زندگی
اگربرگردم به قبل تو دوران آشنایی اصلا مراعات نمیکنم و حیا هم میذارم کنار و راجع به همه چی صحبت میکنم شناخت پیدا میکنم و تعارف و دل سوزی ممنوع
سلام
در رابطه با بحث #عبرت
من مجردم ولی درباره اون خانمی ک گفتن با کسی که خواهر نداره زندگی کردن سخته واقعا راست میگن. البته من نمیگم همه، چون همه اینجوری نیستن. بعضی افراد اینجورین. من مدتی با کسی دوست بودم که فقط یه برادر بزرگتر از خودشون داشتن. من خیلی دوسش داشتم ولی اون تو یه سری مسائل واقعاا چیزی نمیدونست ینی محبت کردن هم بلد نبود فک می‌کرد همونطوری که با دوستا و رفیقاش رفتار میکنه باید با منم همونطور رفتار کنه. ابراز علاقش فقط به حرف بود حتی تو دوران دوستیمون یه شاخه گل دیگه از گل که کمتر نیست هدیه دادن، برای من نگرفت در حالی ک من هیچ توقعی ازش نداشتم. پسرایی ک خواهر ندارن بعضیاشون واقعا درکی از محبت کردن به جنسِ زن رو بلد نیستن و جای اینکه ناز طرفو بکشن پشتشونو میکننن میرن و تویی ک زنی باید همش بیافتی دنبالش واسه داشتنش.
ببخشید طولانی شد خواستم تاکید کنم رو این موضوع😁
@ArHamsaraane
سلام
تجربه خودمو در رابطه با #عبرت گرفتن میخوام بگم
رابطه با خانواده و دوستان
ببینید ما ادمایی هستیم با سلیقه ها و افکار و تفکرات و خواسته ها و ... مختلف ولی !!!!! نکته اش اینه نباید به جایی برسیم این تفکرات و سلیقه ها و ... رو به هم دیگه تحمیل کنیم
حالا داستان من چیه
من آدما رو از زندگیم حذف میکنم، چجوری؟ بهشون فرصت میدم حالا هرکس به میزان نزدیک بودن به خودم و خانواده ام بیشتر
ولی وقتی فرصتش رو از دست داد و تکرار کرد کارشو مثل ختنه کردن از زندگیمون حذفشون میکنیم (ببخشید اینجوری گفتم ولی خواستم بگم عین آدمی که دیگه مرده و کنده شده و رفته و نیست باهاش برخورد مبکنم، از حافظه ام هم پاکش میکنم تا هرجا که بشه)
اینقدر خودمو همسر و بچه هام راحت شدیم و آرامش پیدا کردیم که حد نداره
اینقد دایی و خاله و عمو و عمه و دوست و آشنا حذف کردیم که انگار مردن برامون
چون یکی که اخلاقش پشت سر بقیه حرف زدنه، یا بی تربیتی توی حرفاش مثه نقل و نباته یا فکر میکنه چون چند سال بزرگتره حتما همه باید طبق گفته اون رفتار کنن یا صدها مورد دیگه
من و خانواده ام بزرگترین خصلتمون و که خواستیم نگهداریم مثل اینا نشدن بوده
دلیلی نداره چون یکی که آدم اشتباهیه ولی اسم فامیل رو یدک میکشه آدم باهاس رفت و آمد کنه، مگه کم هستن آدمای خوب تو هر شهر و محله ای که چون فامیل نیستن وما باهاشون ارتباطی نداریم، مگه کم هستن؟؟؟
حذف کنید آدمای اشتباهی رو اصلا هم نترسید
چقدر زندگی زن و شوهری بهم خورد فقط بخاطر وحود همین آدمای غلط فقط بواسطه یدک کشیدن اسم فامیل
@ArHamsaraane
سلام خدمت دوستان
لطفا دراین بحث بیشتر مشارکت کنید شاید به یکی کمکی کنید😘

بزرگترین #عبرت من این بود ...
ترم اول دانشگام بود که وقتی یکم از ترم گذشته بود بچها گروه زده بودن که بتونن درباره درس حرف بزنن منم عضو بودم وبعضی وقتها چت میکردم یه آقا پسری بود که بعد چند روز اومد پی ویم هم رشته خودم بود و ترم بالایی ک این درس و افتاده بود دیگه به من پیام داد که من ازت خوشم اومده و فلان ولی اصلا قیافه و تیپ خوبی نداشت ولی خیلی زبون داشت دیگ من یکهفته باهاش چت میکردم و اینکه بهم گفته بود قصدش ازدواج منم اولش خیلی دودل بودم اونموقع که پیام میداد کلاسارو نمیومد چون کربلا بود دیگ دخترخاله هام عکسشو.دیدن و همونجا به من گفتن این پسر به درد تو نمیخوره منم بهش گفتم پیام نده باز بعدچند وقت پیام داد و وقتی از کربلا اومد همو دیدیم
این اقا پسر توی دانشگاه همش با دخترا حرف میزد و به منم میگفت ابجیامن دیگه کم کم بهش علاقه پیدا کردم چون اولین تجربم بود با پسر دوست میشدم و حس خوبی داشتم تا کاربه جایی رسید که دوستام باهام قطع رابطه کردن دوتاشون چون هرچی بهم میگفتن به درد نمیخوره پسر بدی باهمه دخترا لاس میزنه ولی من تو کلم نمیرفت ازونور اون پسر بهم میگفت دوستات بهمپن حسودی میکنن به خودم اومدم دیدم خیلی وقته از خانواده مادریم خیلی دورشدم به خاطر اون پسر چون نمیرفتم تو جمعشون که بهم چیزی نگن راجب اون پسر،اینم بگم ما چهارتادوست بودیم و دوتاشون باهام قطع رابطه کرده بودن یکیشون کنارم بود و دوست پسر اون دوستم که چندسال باهمن میخوان ازدواج کنم با دوست پسرم دوست شد «دوتا پسرا» با اینکه خیلیا میگفتن این پسر به درد نمیخوره من محل نمیدادم یکی از همکلاسی هام که هم سن پدرم بود خیلی بهم میگفت خیلی با تیکه بهم میفهموند ولی من ازش ناراحت میشدم و به حرفشون نمیکردم
حالاچرا به نظرتون؟؟؟؟ چون خودم انقدر احمق بودم هیچی نمیدیدم ازش و میگفتم اینکه کاری نمیکنه،من ازبس ساده بودم فکر میکردم همه مثل خودمن تا اینکه یکسال گذشت و این اقا دوبار اومدن خواستگاری بابام گفت نه شغل پدرشون خوب نیس من مامانم یه چیزایی از دوستیمون خیلی نصیحتم میکرد ولی من همش سرش داد میزدم😔 میگفتم تو نمیفهمی
تااینکه یکهفته بود همش فکرمیکردم داره بهم خیانت میکنه حسم خیلی قوی بود ولی خب من ازش چیزی نمیدیدم.. که دوست صمیمیم گفت که اره«دوست پسرش» گفته این پسره خیلی خرابه هزارتا کارمیکنه دوستت به این خوبی حیف برا اون «من و میگفت» اینارو که میگفت داشتم سکته میگردم گفتم بگو دوست پسرت بیاد باهاش حرف بزنم دیگه اومد و همه چیزو بهم گفت انقدر عصبی بودم و.داغون که حتی گریمم نمبگرفت دیگه رفتم دانشگاه و همونروز با اون اقا پسر کلاس داشتم بهش گفتم رفتم راجبت تحقیق کردم اینارو گفتن داشت شاخ درمیاورد که از کجا فهمبدم انقدز رفتارش ضایع بود که فهمیدم همه چیز درسته.. همونجا باهاش کات کردم ولی انقدر احمق بودم که منتظر بودم بیاد منت کشی تا برگردم وبی یکی از دوستام باهام حرف زد و گفت اصلاا برنگردی من سه شب انقدر حالم بد بود که اخرشب از خواب میپریدم اینم بگم که این اقا گوشی شو بهم اصلااا نمیداد حتی نمیزاشت سمتش برم که نکنه لو بره هرشب پارتی،دختربازی سکس و هزارتا گند دیگه بهم میگفت تو همونی که همیشه میخواستم اینم بگم که من از زیبایی چیزی کم ندارم و اخلاق نمیدونم چرا با این اقا دوست شدم... خیلی خواستگارای خوبمو رد کردم به خاطرش پشیمونم خیلی به خاطر عمری ک براش گذاشتم یکسال و سه ماه دوست بودیم باهم ومن چون حال دلم باهاش خوب بود فکر میکردم همین بسه عزیزای من وقتی همه برای یه چیز گوشزد میکنن شما همچنان روی عملتون پا برجا نباشید خیلی وقتا دلم میگیره گریه میکنم اثار بدش هنوز هست توی زندگیم خیلی عذاب کشیدم بعدش
هرکسی که شمارو با خانوادش اشنا کرد فکر نکنین خب قصدش حدی برا ازدواج پس خوبه،اونم من پ میخواست چون هیچ جا مثل من پیدا نمیکرد چون ساده بودم چون یکرنگ بودم بعد از سه ماه بهم پیام داد من و ببخش کاش نمیزاشتم بری اولا میگفتم انشالله که سرت بیاد ولی الان بیشتر فراموش کردم و بخشیدمش یه جورایی و واگذار کردمش به خدا به هرکسی راحت اعتماد نکنین بعضی وقتها میگم کاش دختر خوبي نبودم کاش بد بودم که آنقدر اذیت نميشدم من یکم عصبی شدم از اثرات اون رابطه....
برای خوشبختی جوونا و من صلوات بفرستین تا با یه ادم خوب ازدواج کنیم
یکسال و پنج ماه میگذره از اون قضیه من21 سالم واسم دعاکنین یه ادم خوب نصیبم بشه🙏🙏

@ArHamsaraane
سلام عزیزان
#عبرت
من بزرگترین عبرت زندگیمو همین امروز گرفتم!
میدونم غلطه ولی انقدر که اعصابم بهم ریخته این اتفاق که تمام بدنم درد میکنه...
کسی بهم نارو زده که فکر میکردم تنها دوست و عزیزترین فامیلمه حتی از خواهر بهم نزدیک تر!
چنتا عبرت ازین ماجرا گرفتم که خدمتتون عرض میکنم:
- عزیزان هیچوقت هیچوقت و هیچوقت پول وقت انرژی و معرفت و محبتتون رو زیادی خرج هرکسی نکنید.این هرکسی که میگم ممکنه حتی عزیز ترین آدم زندگیتون باشه ولی میتونه به بدترین شکل بهتون پشت کنه فقط برای اینکه خودشو خوب نشون بده و منافعش به خطر نیوفته و شما میمونید و حسرت از دست دادن چیز های با ارزشتون بخاطر یه آدم نالایق.
- رازهاتونو چیزهایی که ممکن شمارو به خطر بندازه به هیچ کسسس نگید حتی اگر اون طرف هم شمارو محرم رازش بدونه.شما اگر محرم راز خودت نباشی مطمئن باش هیچکس دیگه دلسوز تر از خودت برات نیست.
-اگر موندید بین گفتن یا نگفتن چیزی نگفتن رو انتخاب کنید...
- از آدم های دورو بترسید این آدما هیچوقت خودشون رو نشون نمیدن و ممکنه حتی بهترین آدم زندگیتون باشه و وقتی بهتون ضربه بزنه که دیره پس همیشهههه محتاط باشید هر آدم پتانسیل این رفتار پست رو ممکنه داشته باشه‌...
- مهم ترین و بهترین دلسوزِ شما خود شمایید.به خودتون اهمیت بدید.و در نهایت تنها خود شمایید که برای خودتون میمونید نه حتی اقوام درجه یک! با خودتون مهربون تر باشید از تنهاییتون لذت ببرید تا دیگران هم از کنار شما بودن لذت ببرند.حتی برای ازدواج شما اول باید خودت از کنار خودت بودن لذت ببری بعد میتونی با کسی شریکش بشی.
- و یه نکته ای هست شاید خیلیا قبولش براشون سخت باشه شبیه خودم و اون اینکه جواب بدی رو با خوبی بدید!حداقل اگر مثل من تواناییشو ندارید بی تفاوت باشید اما رفتاری که باعث شده اون بدی در حقتون بشه رو فراموش نکنید و سعی کنید تکرارش نکنید مثل عبرت های بالا...باور کنید قلبتون رعوف تر و روحتون آروم تر خواهد بود...

آرزو میکنم از گزند انسان های بد و رفتار های بد در امان و در آرامش باشید...

لطفا برای آرامش همدیگه دعا کنیم اگر کمکی بهتون تونستم بکنم برای منم دعا کنید❤️
سلام ب دوستانِ جان و سحرجان عزیزم

#عبرت
من یه دختر مجردم با شرایط و خانواده خیلی خوب....
چن ماه پیش تو یه مراسم شادی دعوت شدیم ک خانواده اقاپسر و خود اقا پسر منو خانوادم رو تو مراسم شادی دیدن از خانوادم اجازه گرفتن ی روز و تایم مشخصی برا امر خیر تشریف بیارن و خانوادم ی روز و تایمی مشخص کردن و اونا خواستگاری اومدن.از شب اول خواستگاری خیلی مشتاق بودن ک منو پسرشون باهم تو اتاق صحبت کنیم درمورد معیارهامون...
خلاصه شروع کردیم تو اتاق باهم صحبت کردن درمورد معیارامون،تنها چیزی ک برام ملاک نبود داشتن خونه و ماشین پسر،، چون اعتقادم براین بودک بعدها باکمک هم خونه و ماشین بخریم تو زندگیمون، اما تا اقاپسر این حرفو ازمن شنید زودی جبهه گرفت گفت مگه میشه مگه داریم دختری تو این زمونه ک از پسرخونه و ماشین نخواد من گفتم بله هستن دخترایی ک تو خونه باباشون از همه لحاظ خوشبختانه چشم و دلشون سیره خداروشکر، دنبال باطن فرد میگردن نه ظاهر....پسر هم ی سری معیاراشو گفت و مراسم اولین شب خواستگاری ب پایان رسید اونا رفتن و پشت سرشونو نگاه نکردن.تا یه هفته بعد ک خواستگارا تماس گرفتن اجازه بدین مجددا بیاییم منزلتون جهت دومین شب خواستگاری،پدرم چون از جریان صحبت کردن تو اتاق و معیارهامون باخبر بود اجازه ورود خواستگارا و توهین شون بما رو نداد تااینکه خواستگارا مدام تماس گرفتن ک اجازه بدین تروخدا یبار دیگه بیاییم خونتون ..اینبار پدرم بمن گفت دخترم اجازه بدیم مجددا بیان و منم رو حرف پدرم هرگز حرفی نمیزنم ((چون هم بزرگتره احترامش واجبه هم ازمن باتجربه تره))
خواستگارا اومدن و ابرازپیشمونی کردن ک رفتن و خبری ازشون نشده...
درهمین حین تو همون سالنی ک همه بزرگترا حضورداشتن من بااحترام ب همه جواب نه دادم و دلیل منطقی ام براشون بازگو کردم.گفتم باعرض پوزش جواب من نه هست برااینکه من براخودم شعور دارم نمیتونم با پسری ک براحتی با خانوادش درمورد من و خانوادم توهین میکنه و لیبل بدی بمن میزنن و میرن و پشت سرشونم نگاه نمیکنن نمیتونم ی عمر زندگی کنم چون من(( دور ازجونم)) کالا نیستم.
جواب توهینشونو اینجوری دادم👇👇
و ب خواستگارا تو جمع خیلی رک گفتم
منو خانوادم ب دهن شما خیلی زیادی بزرگیم
اخ((((( سیبِ سرخ و دست چلاق)))))

چون خیلی از افراد فرق یه دخترخوب با ی دختر بد رو نمیدونن براحتی ب خانواده و اون دختر توهین میکنن فکرمیکنن اگه دختری تو معیاراش خونه و ماشین نیست حتما اون دختر یا خانوادش یه عیب و ایرادی داره..‌درصورتی ک اینجوری نیست خیلی ازخانواده ها دخترشونو چشم و دل سیر بار اوردن و ملاک خوشبختیشون خونه وماشین و ظاهر پسرمردم نیست بلکه باطن پسرمردم و خانوادش مهم و ملاکه

نکته: خانواده اقاپسر و خودپسر احتمالا چن مورد آپشن درموردخواستگاری رفتن داشتن و رفتن ک بعد یکهفته متوجه شده بودن ک منو خانوادم ازهمه آپشن ها برتر هستیم ک مجددا مشتاق بودن ب منزلمون بیان...
اما من دیگه دختر سابق نیستم ک بخوام اجازه بدم طرف مقابلم منو دور ازجونم کالا فرض کنه و بخواد براحتی بمن و خانوادم توهین کنن و لیبل بدی بزنن

❤️❤️الان ب این نتیجه رسیدم هرخواستگاری برام اومد از روز اول خوبی بکسی نکنم و تو معیارام خونه و ماشین هم اضافه کنم تا خواستگارا بیشتر جذب بشن و نتونن توهین کنن بمن و خانوادم..
چون متاسفانه خیلی از خواستگارا عقلللللل و شعووووور و لیاقت ندارن...❤️❤️

هر چند ک هنوزم چشمشون دنبال منو خانوادم هست و حتی متوجه شدن ک چ جواهری رو براحتی ازدست دادن و خیلی از بزرگاشونو فرستادن منو خانوادمو راضی کنن ب این وصلت اما کسیکه خودشو از چشم بندازه دیگه انداخته و راه برگشتی وجود نداره
درود مهربانو سحر گرام و همه همراهان کانال
اولش بگم‌من یکی از همون پنج نفر آدم دارای مدرک بیکارم
در مورد بحث موضوع #عبرت
که الان مطرح نمیخواستم حرفی بزنم ولی هرچی به خودم فشار اوردم و پیام خوندم نتونستم تحمل کنم
چرا انسان هایی که دم از عبرت میزنن و میگن قضاوت ممنوع و قاضی فقط خداست
اینقدر بی مهابا هم دیگه را زیر سوال میبرن و جواب همدیگه را میدن و یه نظر و نمیتونن بخونن و نکات مثبتش و ازش بگیرن و بگذرن؟
یعنی بعد این همه سال زندگی کردن یاد نگرفتیم کسی را قضاوت نکنیم یا جواب ندیم به چیزی که برخلاف میل ماست؟
که نصف خانوم ها به آقای ۳۵ ساله برگشتن و نصفی به کسی که گفته بود مردی که خواهر نداره فلان و به امان
همه جبهه گرفتن؟
مگه اومدیم جنگ افکار؟
یا تحمیل حرفای خودمون به دیگران؟
یعنی کی میشه اگه چیزی ضد باورمون بود ازش نکات مثبتش و در بیاریم؟
هر کسی با توجه به شرایط مکانی زمانی و جغرافیا و سطح مالی خانوادش یه توقعی داره که باید براش ارزش قائل باشیم به قول قدیمی ها لقمه اندازه دهن خودمون بر داریم نه گنده تر
شوربختانه جوری وضعیت اقتصادی کشور داره نزول پیدا میکنه که سرمایه داراشم بعضی اوقات تو خرج خودشون میمونن و دیگه چه انتظاری از جوان های این سرزمین دارید که تازه میخوان از سربازی بیان و یه کاری دست و پا کنن و اگه بشه تشکیل خانواده بدن پس بهتره وضعیت کشور و اقتصاد و بسنجیم و بعد چیزایی که معقول و در حد تاوان میبینم بخوایم نه بیشتر نمیشه از کسی که تا حالا ماشینی بالاتر از پژو سوار نشده یه بوگاتی بخوای میشه؟
پس اول بسنجیم بعد فشار بیاریم
من قبول دارم که فشار رو قشر زن و مرد هست و مرد هم بیشتر ولی دلیل نمیشه فقط بیایم بگیم زن آسیب میبینه از نداری و نبود محبت و....
تا حالا جای مردها قدم برداشتید با ۲ هزار تومن پول تو جیب یه مسیر ۱۵ کیلومتری را پیاده برید که رو به کسی برای پول نزنید و تو راه همش افکارتون مخلل بشه و ببرید از نداری و بی پولی و فکر به آینده و نداشتن وضع مالی درست و هزارتا افکار دیگه
درست زن خیلی احساسی ولی نسبت به مرد به جز قشری از زن ها که کار میکنند کمتر تو اجتماع هستن و هیچ وقت فشار روانی که روی مرد به خاطر بی پولی میاد و به خاطر چندرغاز سر خم کردن جلوی کسی که ارزش سلام کردن هم نداره چقدر سخته ...
من نمیگم زن ها از همه چیشون بگذرن ولی وقتی مردشون میاد خونه بدون پر از تنش و افکار مصوم که خستش کرده و اومده خونه که با دیدن و صحبت کردن با شریک زندگیش بار این افکار و تنش و کمتر کنه پس اگه شوهرتون نداره و دستش تنگ و چیزی میخواید تا اومد تو خونه نیاین درخواست کنید و غر بزنید که این لحن رفتار باعث لبریز شدن مرد و از کاه کوه ساختن میشه بذارید خستگیش از بدنش بره یکم رو خودش مسلط بشه بعد با ناز و عشوه زنونه حرفتون و بیان کنید که تاثیرش صد برابر غر غر کردن
و مرد ها وقتی میرسید خونه و بعد از یه استقبال گرم هیچ وقتی زنتون داره صحبت میکنه هیچ وقت تو کلامش نپرید
همونجوری که شما با آرامش و چایی اوردن و هم کلام شدن با شریک زندگیتون و یه شام آروم میشید زن هم با حرف زدن خودش و خالی میکنه و روحش آروم میگیره پس وقتی شریک زندگیتون صحبت میکنه فقط گوش بدید و بهش نگاه کنید چون زن ها علاوه بر گوش شنوا یه چشم گیرا هم‌ میخوان که بفهمن علاقه شوهرشون و نسبت به خودشون و این حسی که تو فطرت زن جای گرفته پس چیز نامعقولی نیست در حین صحبت با زن نه دست به گوشی ببرید نه کاری کنید فقط بشینید نگاهش کنید و گوش بدید و تا وقتی حرفش تموم نشده و ازتون نخواست حرف بزنه وسط حرفش نپرید و وقتی بین حرفاش تقاضایی هم از شما کرد اگه در شرایط فعلی توان برآورده کردنش و نداشته باشید با همین توجه و گوش دادن به حرف زنتون وقتی بگید ندارید فعلا و دستتون تنگ درکتون میکنه و داد و بیداد نمیکنه چون زن بیشتر از هر چیزی تو این دنیا #توجه کردن نیاز داره
مطلب بعدی هم دوستانی که گفتن تفاوت یا اختلاف مذهب دارید و تو خانواده ای که پرخاشگرن تن به ازدواج ندید و این درست بشو نیست
این حرف و من نه تایید میکنم که بگم قبول دارم و نه رد که بگم قبول ندارم
فقط میخوام بگم هر انسانی مثل یه چوب نتراشیدس و با هر افکاری که میخواد میتونه این چوب بتراش که یه اثر هنری ازش در بیاره و یا چیزی به درد نخور که کسی نگاهشم نکنه
مذهب چیزی که مختص به هرکسی و به جز خود اون شخص به کس دیگه ای مربوط نیست تا وقتی نخواد ضربه بزنه به دیگری
تو فامیل خودمون داریم مسلمون با ارمنی ازدواج کرده و خیلی هم ازدواج موفقی بوده و ثمرش دوتا نابغس و دادیم دوتا مسلمون که همدیگه را پیر کردن و در آخر جدا شدن
پس بیام بگم فلان مذهب بده یا ....
نه سروران من همه چیز بستگی به خود آدم ربط داره
به قول یه حرف از پدرم
یکی تو مسجد تو فکر زنا
یکی تو میخونه به فکر خدا
هیچ کسی جز خدا نمیتونه قدرت قضاوت داشته باشه
پس بیاین یه عبرت بگیریم
#پایان_بحث

دوستان بحث درباره #عبرت تموم شد

🌹 ممنونم از شما عزیزان که با مشارکتتون قصد کمک داشتید . 🌹

از عبرت های همدیگه حتما استفاده کنید و درس بگیرید . چون ما اونقدر عمر نداریم که همه چیز رو تجربه کنیم 😉

....
چندتا پیام باقی مونده ک فردا میفرستم.
@ArHamsaraane