💛رمان #خوش_بر_و_رو
#Alexa_Riley
💛نویسنده : #الکسا_رایلی
#ALEXA_RILEY
💛ژانر : #عاشقانه #اروتیک #بزرگسال #خارجی
💛خلاصه :
داستان در مورد مرد زن گریز و ثروتمندی که توی نگاه اول عاشق یکی از مانکنها ی خانمی که تو شرکتش مشغوله میشه و تصمیم میگیره هرجور شده اون به تختخوابش ببره و...
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
#Alexa_Riley
💛نویسنده : #الکسا_رایلی
#ALEXA_RILEY
💛ژانر : #عاشقانه #اروتیک #بزرگسال #خارجی
💛خلاصه :
داستان در مورد مرد زن گریز و ثروتمندی که توی نگاه اول عاشق یکی از مانکنها ی خانمی که تو شرکتش مشغوله میشه و تصمیم میگیره هرجور شده اون به تختخوابش ببره و...
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍8❤1
نام رمان : #کدبانوی_سفارشی
#Lassoing_the_Virgin_Mail_Order_Bride
نویسنده : #الکسا_ریلی
#Alexa_Riley
ژانر : #خارجی #اروتیک
خلاصه :
کش مککالیستر وقت نداشت قرار بذاره و زن زندگیش رو پیدا کنه. پس عروس سفارشی راحتترین راهی بود که میتونست شریک زندگیش رو پیدا کنه. فکر میکرد انجام دادن این کار اشتباهه تا اینکه چشمش به پرتوی نور کوچولوی مقابلش افتاد که به زندگیش نور میبخشید. هرگزعشقی واقعی مثل این توی مخیلهاش نمیگنجید.هرگز فکر نمیکرد شیفتهی زنی بشه که کنترلش رو از چنگش دربیاره. حتی بلدنبود چطوری باید با یه زن رفتار کنه.وقتی کلراستیونز واردملک و مزرعهی مککالیسترشد فکرمیکردزندگیش قراره بهتر بشه.اون عروس سفارشی مالک عمارت بود وباید وظایف همسربودنش روبه خوبی اجرامیکرد؛تمیزکردن خونه،غذاپختن برای شوهرش،وشبها تختش رو گرم کردن. اماتوقع نداشت یه کابوی عضلانی و درشت اندام روببینه که اون رومثل پر کاه از روی زمین بلندمیکرد.فکرش رو نمیکردشوهرش یه قلدره که مدام بهش دستور میده.
@anlainkadeh 🔥
#Lassoing_the_Virgin_Mail_Order_Bride
نویسنده : #الکسا_ریلی
#Alexa_Riley
ژانر : #خارجی #اروتیک
خلاصه :
کش مککالیستر وقت نداشت قرار بذاره و زن زندگیش رو پیدا کنه. پس عروس سفارشی راحتترین راهی بود که میتونست شریک زندگیش رو پیدا کنه. فکر میکرد انجام دادن این کار اشتباهه تا اینکه چشمش به پرتوی نور کوچولوی مقابلش افتاد که به زندگیش نور میبخشید. هرگزعشقی واقعی مثل این توی مخیلهاش نمیگنجید.هرگز فکر نمیکرد شیفتهی زنی بشه که کنترلش رو از چنگش دربیاره. حتی بلدنبود چطوری باید با یه زن رفتار کنه.وقتی کلراستیونز واردملک و مزرعهی مککالیسترشد فکرمیکردزندگیش قراره بهتر بشه.اون عروس سفارشی مالک عمارت بود وباید وظایف همسربودنش روبه خوبی اجرامیکرد؛تمیزکردن خونه،غذاپختن برای شوهرش،وشبها تختش رو گرم کردن. اماتوقع نداشت یه کابوی عضلانی و درشت اندام روببینه که اون رومثل پر کاه از روی زمین بلندمیکرد.فکرش رو نمیکردشوهرش یه قلدره که مدام بهش دستور میده.
@anlainkadeh 🔥
👍68❤6👏2🥰1