📌 #زندگی دام نیست
#عشق دام نیست
حتی #مرگ دام نیست
چرا که یاران گمشده آزادند
#آزاد و #پاک...
#هدی_صابر
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
#عشق دام نیست
حتی #مرگ دام نیست
چرا که یاران گمشده آزادند
#آزاد و #پاک...
#هدی_صابر
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
VarasteAzBand.pdf
3 MB
💠وارسته از بند
🔹مجموعه خاطرات همبندیان #هدی_صابر در بند 350 زندان اوین
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
🔹مجموعه خاطرات همبندیان #هدی_صابر در بند 350 زندان اوین
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
🔴 سخنان #ابوطالب_آدینهوند در برنامه بزرگداشت #روز_دانشجو #انجمن_پلی_تکنیک: 💢 #16_آذر روزی هست که #دانشجو آمده و یک حساسیتی با خون خود نسبت به سرنوشت کشور نشان داده. پیام اصلی 16 آذر همین است. دلیل باقی ماندن این روز هم به این دلیل است که #خون دینامیزم دارد.…
💢 باور ندارم در کشور #خفقان است. نه اینکه آزادی است. #آزادی نیست. #سرکوب است. اما اساساً در فضای جدید جهان و افقی شدن جهان، و #شبکههای_اجتماعی و موج سوم آلوین تافلر امکان خفقان را از حاکمیت استبدادی گرفته. ابتدا باید گفت در کجا ایستاده ایم. اگر ندانیم در کجا ایستادهایم نمیدانیم چه کار باید بکنیم و مرحله تاریخی ما درواقع چه چیزی است. هروقت صحبت از راهکار میشود، طبعا صحبت از امکان و فرصت و #آینده است. به نظرم جهان سراسر فرصت و امکان است و #تجربه_تاریخی به ما نشان میدهد درواقع این دالانها تا انتها تاریک نیستند و کورسوهای نور و امید را میشود در آنها پیدا کرد و مسیر نور را پی گرفت.
💢 ما اگر نتوانیم مواجهه روشمند، یا به تعبیر استادم #هدی_صابر، نتوانیم درک استراتژیکی از تاریخ ارائه بدهیم، مواجه ما میشود مانند خسرو معتضد و چیزی از آن در نمیاد. این درک استراتژیک از تاریخ به این معناست که سیرهای طی شده را به ما نشان میدهد. آینده از دو چیز تشکیل میشود: یکی وزن گذشته به علاوه فشار اکنون. اگر ما نتونیم از ضریب انعکاسی گذشته، که تا حدی منعکس میشود در آینده را خوب درک کنیم. این جهان، جهان تصادفات نیست، در جهان #انسان_کنشگر وجود دارد و درک تصادفی از تاریخ و جهان، درک الهیات قرون وسطی است که ما از آن عبور کردیم.
💢 اگر ما بر نزدیک دست زوم کنیم و #اصلاحات را در نظر بگیریم. این یک استراتژی بود که در دهه 70 رشد کرد، 76 به بار نشست و طی مسیر میکرد. در یک جمعبندی کلی که از شرایط دارم این است که استراتژی پیشین که استراتژی #توسعه_سیاسی بود و از طریق اصلاحات بالا آمد توفیق نیافت. در سال 88 به نقطهی بحرانی خود رسید، زیرا ظرفیتهایش که اصلاح طلبانه بود بانظم سیاسی مستقر نتواست عمل اغنایی انجام بدهد که به تنش نیانجامد، این تعامل شکل نگرفت و نظم سیاسی مستقر با سرکوب با آن مقابله کرد.
💢 درواقع #جنبش_سبز جنبشی بود که میل به کمتر کردن #نابرابری ها داشت و میل به جنبش اجتماعی داشت تا نگاه ساختار محور و تصرف قدرتی که اصلاح طلبان داشتند. در نتیجه به نظر من با توجه به این اتفاقی که برای استراتژی که استراتژی فعال در جامعه بود و جریان سازی میکرد، تعبیر من این است که ما بیشتر تا با عنوان #خفقان رو به رو باشیم، با عنوان #تعلیق رو به رو هستیم. تحلیل استراتژی و جمعبندی از شرایط وجود ندارد. و این دوران تعلیق تا بیشتر محصول سرکوب ها باشد، محصول #عدم_آمادگی هاست. یعنی نیروهای سیاسی برای ورود به عرصه جدید، برای اینکه بتوانند در عرصه شکاف ایجاد کنند و بتوانند به وضعیت جدید عبور کنیم، آمادگی لازم را ندارند.
💢 منظور از تعلیق این است که تحلیل مشخص از شرایط مشخص وجود ندارد و ما نمیدانیم در کجا ایستادهایم. مرحله تاریخی ما چیست را نمیدانیم. راهکار و استراتژی که بتوان حول آن اجماعی صورت داد، یک تبیین و چهارچوب توضیحی و معنایی داشته باشه که بتونه اغنا و اجماع را ایجاد کند وجود ندارد. در نتیجه ما به تعبیری از مهندس #میثمی با #استراگیجی هم دچار شدیم. ما دچار #اختلال_استراتژیک شدیم. و این وضعیت تعلیق را رقم میزند.
#دانشجو_صفیر_آزادی
#۱۶_آذر
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
💢 ما اگر نتوانیم مواجهه روشمند، یا به تعبیر استادم #هدی_صابر، نتوانیم درک استراتژیکی از تاریخ ارائه بدهیم، مواجه ما میشود مانند خسرو معتضد و چیزی از آن در نمیاد. این درک استراتژیک از تاریخ به این معناست که سیرهای طی شده را به ما نشان میدهد. آینده از دو چیز تشکیل میشود: یکی وزن گذشته به علاوه فشار اکنون. اگر ما نتونیم از ضریب انعکاسی گذشته، که تا حدی منعکس میشود در آینده را خوب درک کنیم. این جهان، جهان تصادفات نیست، در جهان #انسان_کنشگر وجود دارد و درک تصادفی از تاریخ و جهان، درک الهیات قرون وسطی است که ما از آن عبور کردیم.
💢 اگر ما بر نزدیک دست زوم کنیم و #اصلاحات را در نظر بگیریم. این یک استراتژی بود که در دهه 70 رشد کرد، 76 به بار نشست و طی مسیر میکرد. در یک جمعبندی کلی که از شرایط دارم این است که استراتژی پیشین که استراتژی #توسعه_سیاسی بود و از طریق اصلاحات بالا آمد توفیق نیافت. در سال 88 به نقطهی بحرانی خود رسید، زیرا ظرفیتهایش که اصلاح طلبانه بود بانظم سیاسی مستقر نتواست عمل اغنایی انجام بدهد که به تنش نیانجامد، این تعامل شکل نگرفت و نظم سیاسی مستقر با سرکوب با آن مقابله کرد.
💢 درواقع #جنبش_سبز جنبشی بود که میل به کمتر کردن #نابرابری ها داشت و میل به جنبش اجتماعی داشت تا نگاه ساختار محور و تصرف قدرتی که اصلاح طلبان داشتند. در نتیجه به نظر من با توجه به این اتفاقی که برای استراتژی که استراتژی فعال در جامعه بود و جریان سازی میکرد، تعبیر من این است که ما بیشتر تا با عنوان #خفقان رو به رو باشیم، با عنوان #تعلیق رو به رو هستیم. تحلیل استراتژی و جمعبندی از شرایط وجود ندارد. و این دوران تعلیق تا بیشتر محصول سرکوب ها باشد، محصول #عدم_آمادگی هاست. یعنی نیروهای سیاسی برای ورود به عرصه جدید، برای اینکه بتوانند در عرصه شکاف ایجاد کنند و بتوانند به وضعیت جدید عبور کنیم، آمادگی لازم را ندارند.
💢 منظور از تعلیق این است که تحلیل مشخص از شرایط مشخص وجود ندارد و ما نمیدانیم در کجا ایستادهایم. مرحله تاریخی ما چیست را نمیدانیم. راهکار و استراتژی که بتوان حول آن اجماعی صورت داد، یک تبیین و چهارچوب توضیحی و معنایی داشته باشه که بتونه اغنا و اجماع را ایجاد کند وجود ندارد. در نتیجه ما به تعبیری از مهندس #میثمی با #استراگیجی هم دچار شدیم. ما دچار #اختلال_استراتژیک شدیم. و این وضعیت تعلیق را رقم میزند.
#دانشجو_صفیر_آزادی
#۱۶_آذر
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
در یکی از سلسله درس گفتارهای "باب بگشا" #هدی_صابر , یکی از حاضران در کلاس پرسید که با توجه به تبیین کهن الگوهایی چون ابراهیم و موسی و نیز ایده ال تایپهای نزدیک دست تاریخی چون محمد مصدق و محمد حنیف نژاد ؛ متوسطها و کوچکها جایی در تبیین او در نقش آفرینی در هستی ندارد و ممکن است مخاطبان او به دلیل دسترس ناپذیر بودن این غولها دچار خود کم بینی شود ؛ پاسخ هدی صابر در آن جلسه این بود که - گر چه در سخنان قبلی هدی صابر اینجانب به عنوان یک مخاطب دچار این تصور نشده بودم و تبیین سوژه گی در تلقی هدی توجه به صنوف و توانهای مختلف ایفای نقش تاریخی بود از میز باقر درب اندرونی کاشف فنون کشتی تا پرویز دهداری و ماندلا و جبار باغچه بان و مادر خوب فرزندان و - گفت :" یک روز معلم شان میخواسته کلاس شان را در دوران ابتدایی به یک اردوی کوهنوردی ببرد و برای اینکار با توجه به شناخت معلم از سطح برخورداری و امکان و توانمندی دانش آموزان به آنها متناسب با توان کارسپاری نموده بود که سطح برخورداران بالاتر گوشت و برنج با خود همراه بیاورند و متوسط ترها پنیر و خرما و میوه و سطوح کمتر برخوردار نان و سبزی و نیز به ضعیفترین سطح برخورداری در کلاس گفته بود که شما زنبیل خالی بیاور که بتوانند مواد خوراکی و مایحتاج سفر را در آن جانمایی کنند و به تعبیر آقای صابر در این ترکیب و چینش کار هم مدل مشارکتی بود و استفاده از همهی ظرفیتها و هم ارنج متناسب با ظرفیت و باربرداری اندازهی توان شانه ها"( نقل به مضمون).
هدی صابر بارها در تبیینهای تاریخی اش، مشی را متاثر از دوران میدانست که با توجه به اتمسفر گفتمانی و امکانات و مناسبات دورانی رقم میخورد و مشی را "همه دورانی و فیکس" نمیدانست اما سوال اینجاست پس او از طرح ابراهیم و حنیف نژاد و ماندلا و مصدق با مشیهای دورانی و تاریخی متفاوت در پی چه بود؟ و چگونه میتوانست این عناصر ادوار مختلف را در کنار هم به گفتگو و تعامل با دوران ما بنشاند در غلامرضا تختی چه یافته بود که میخواست با الهام از منش او حفرههای عرصهی سیاست در ایران را رفو و ترمیم کند ؟، از قضا این هنر بزرگ او بود که با این ایده ال تایپها وارد گفتگو شده بود تا از سیر حیات آنها عناصر حیات بخش برای امروز ما فراهم کند و از آن مادههای مغفول در تاریخ تودرتو ارزشهای تحول بخش را بر کرسی معرفت بنشاند زین رو مرادِ صابر از طرح آنها تکیه و چنگ زدن بر آن ارزشهای جهان شمول و تحول زایی بود که از ابراهیم تا جبار باغچه بان و عمو هوشی مین بر آن چنگ زده بودند و زندگی از آن رو جاریست و عشق به آن سبب پابرجا.
برای او مشتاق علی شاه و وحشی بافقی که در جلسات آخر قبل از دستگیری از آن سخن گفت به ارزشهای مشترکی با ماندلا و مصدق تکیه داشته که توانسته بودند اثر انگشت خود را در تاریخ حک کنند برای او دهخدا، فردوسی دیگر بود و زن سرپرست خانوار جسورِ کارآفرین چونان حنیف نژادش به هنجارهای بنیادین هستی چنگ زده بودند تا تغییر را در سطح توان و عمق خود خود رقم بزند.
صابر در حسینهی ارشاد از الگوی مکتب تی کی تاکای مدرسهی لاماسیای بارسلونا سخن گفت که در آن غلظت مشارکت ازطریق مکانیزم پاسهای کوتاه به اوج رسیده بود همه در هر سطح در ماکزیمم عملکرد، او تبیین دوران را با این مثال تیوریزه کرد که عصر پاسهای کوتاه و کارهای متوسط و کوچک است و با عطف به آن انگاره، افزایش ضریب مشارکت در هستی را سمت تاریخ و بارِ معناداری آن میدانست. او در پروژهی کارآفرینی در حاشیههای زاهدان نیز در پی احیا و باروری این مدل بود، در آن پروژه تعدادی از ناتوانان و معلولان حرکتی را به کار آفرینانی سر زنده تبدیل کرد که ارمغان و ثمره اش زندگی بود. در این پروژه صابر توانسته بود ارزشهای همان سر آمدان و کهن الگوهای تاریخی را در خدمت مشی مدنی و جماعت گرایانه با درون مایهی زندگی و جهت گیری تغییر در پایهی دوران در آورده بود.
ارزشهایی عام چون نظم، بهره وری و توجه به استعدادها، سخت کوشی و عشق و نوع دوستی. رنگ آن ارزشها بر صورت همهی دورانها.
برگرفته از یادنامهی ششمین سالگرد #شهادت #هدی_صابر.
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
هدی صابر بارها در تبیینهای تاریخی اش، مشی را متاثر از دوران میدانست که با توجه به اتمسفر گفتمانی و امکانات و مناسبات دورانی رقم میخورد و مشی را "همه دورانی و فیکس" نمیدانست اما سوال اینجاست پس او از طرح ابراهیم و حنیف نژاد و ماندلا و مصدق با مشیهای دورانی و تاریخی متفاوت در پی چه بود؟ و چگونه میتوانست این عناصر ادوار مختلف را در کنار هم به گفتگو و تعامل با دوران ما بنشاند در غلامرضا تختی چه یافته بود که میخواست با الهام از منش او حفرههای عرصهی سیاست در ایران را رفو و ترمیم کند ؟، از قضا این هنر بزرگ او بود که با این ایده ال تایپها وارد گفتگو شده بود تا از سیر حیات آنها عناصر حیات بخش برای امروز ما فراهم کند و از آن مادههای مغفول در تاریخ تودرتو ارزشهای تحول بخش را بر کرسی معرفت بنشاند زین رو مرادِ صابر از طرح آنها تکیه و چنگ زدن بر آن ارزشهای جهان شمول و تحول زایی بود که از ابراهیم تا جبار باغچه بان و عمو هوشی مین بر آن چنگ زده بودند و زندگی از آن رو جاریست و عشق به آن سبب پابرجا.
برای او مشتاق علی شاه و وحشی بافقی که در جلسات آخر قبل از دستگیری از آن سخن گفت به ارزشهای مشترکی با ماندلا و مصدق تکیه داشته که توانسته بودند اثر انگشت خود را در تاریخ حک کنند برای او دهخدا، فردوسی دیگر بود و زن سرپرست خانوار جسورِ کارآفرین چونان حنیف نژادش به هنجارهای بنیادین هستی چنگ زده بودند تا تغییر را در سطح توان و عمق خود خود رقم بزند.
صابر در حسینهی ارشاد از الگوی مکتب تی کی تاکای مدرسهی لاماسیای بارسلونا سخن گفت که در آن غلظت مشارکت ازطریق مکانیزم پاسهای کوتاه به اوج رسیده بود همه در هر سطح در ماکزیمم عملکرد، او تبیین دوران را با این مثال تیوریزه کرد که عصر پاسهای کوتاه و کارهای متوسط و کوچک است و با عطف به آن انگاره، افزایش ضریب مشارکت در هستی را سمت تاریخ و بارِ معناداری آن میدانست. او در پروژهی کارآفرینی در حاشیههای زاهدان نیز در پی احیا و باروری این مدل بود، در آن پروژه تعدادی از ناتوانان و معلولان حرکتی را به کار آفرینانی سر زنده تبدیل کرد که ارمغان و ثمره اش زندگی بود. در این پروژه صابر توانسته بود ارزشهای همان سر آمدان و کهن الگوهای تاریخی را در خدمت مشی مدنی و جماعت گرایانه با درون مایهی زندگی و جهت گیری تغییر در پایهی دوران در آورده بود.
ارزشهایی عام چون نظم، بهره وری و توجه به استعدادها، سخت کوشی و عشق و نوع دوستی. رنگ آن ارزشها بر صورت همهی دورانها.
برگرفته از یادنامهی ششمین سالگرد #شهادت #هدی_صابر.
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic