🌷این خنـده مستانه
از شوقِ وصال یار است
و چه سبڪبـــال ،
رسیـدی بہ معشـــوق ...❤️
💐ولادت : ۱۳۵۹/۶/۲۹ اصفهان
🌹شهادت: ۱۳۹٤/۸/۲ حلب سوریه
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حمیدرضا_دایی_تقی
#سالروز_شهادت🕊
🆔 @abohanane
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
از شوقِ وصال یار است
و چه سبڪبـــال ،
رسیـدی بہ معشـــوق ...❤️
💐ولادت : ۱۳۵۹/۶/۲۹ اصفهان
🌹شهادت: ۱۳۹٤/۸/۲ حلب سوریه
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حمیدرضا_دایی_تقی
#سالروز_شهادت🕊
🆔 @abohanane
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
💠سفارشم به شما این است :
💐که تمام حرفتان حرف رهبری ،
عملتان عمـل رهبری ،
و جانتان جان مقام رهبری باشد
و نه عقبتر و نه جلوتر حرکت کنید.🍃
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_علی_اصحابی
#سالروز_شهادت🕊
💐که تمام حرفتان حرف رهبری ،
عملتان عمـل رهبری ،
و جانتان جان مقام رهبری باشد
و نه عقبتر و نه جلوتر حرکت کنید.🍃
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_علی_اصحابی
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊🕊🥀🕊🕊🥀
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐علی زاهدپور فرزند بزرگ شهید تعریف میکند از خوابی که شب قبل از عملیات کربلا دیده بود، میگفت:خواب دیدم پدرم و چند نفر از همرزمانش در محاصره قرار گرفتند و نیروهای بی دین و وحشی داعش به آنها حمله میکنند و پدرم شهید میشود.
🌾فردای آن روز حاج اسماعیل با خانواده تماس میگیرد تا بچه ها از راه دور به بی بی زینب (سلام الله علیها) سلام بدهند و او نیز با آنها خداحافظی کرد.
🌷علی خوابش راتعریف میکند و از پدر میخواهد که به این عملیات نرود. اسماعیل میخندد و میگوید نگران نباش پسرم من هیچیم نمیشه و جام خیلی خوبه. علی هم پدر را به حضرت زینب(سلام الله علیها) میسپارد.
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حاج اسماعیل_زاهدپور
#سـالروز_شهـادت🕊
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐علی زاهدپور فرزند بزرگ شهید تعریف میکند از خوابی که شب قبل از عملیات کربلا دیده بود، میگفت:خواب دیدم پدرم و چند نفر از همرزمانش در محاصره قرار گرفتند و نیروهای بی دین و وحشی داعش به آنها حمله میکنند و پدرم شهید میشود.
🌾فردای آن روز حاج اسماعیل با خانواده تماس میگیرد تا بچه ها از راه دور به بی بی زینب (سلام الله علیها) سلام بدهند و او نیز با آنها خداحافظی کرد.
🌷علی خوابش راتعریف میکند و از پدر میخواهد که به این عملیات نرود. اسماعیل میخندد و میگوید نگران نباش پسرم من هیچیم نمیشه و جام خیلی خوبه. علی هم پدر را به حضرت زینب(سلام الله علیها) میسپارد.
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حاج اسماعیل_زاهدپور
#سـالروز_شهـادت🕊
📖#دستنوشتہ_شهـید :
🌹بہ حجلہ ؛
می روم شـادان
ولی زخمی بہ سر دارم
بہ جای رخت دامــادی
لبــاس خـون بہ تن دارم . . .
🥀🕊#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهـید_محمدرضا_فخیمی
#سالروز_شهـادت🕊🥀
🌹بہ حجلہ ؛
می روم شـادان
ولی زخمی بہ سر دارم
بہ جای رخت دامــادی
لبــاس خـون بہ تن دارم . . .
🥀🕊#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهـید_محمدرضا_فخیمی
#سالروز_شهـادت🕊🥀
💐خوشا ،
بہ حال تویی
ڪہ ڪنار جانانی
بدا بہ حال منی ، ڪہ اسیر زندانم🍃
🥀🕊#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_امیر_سیاوشی
#سالروز_شهـادت🕊🥀
بہ حال تویی
ڪہ ڪنار جانانی
بدا بہ حال منی ، ڪہ اسیر زندانم🍃
🥀🕊#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_امیر_سیاوشی
#سالروز_شهـادت🕊🥀
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🔸 " در محضـر شهیــــــد "
💐از مادرم مے خواهم در نبود من بـےتابی نکندو بداند جان بـےارزش من نثار دفاع از حرم خانم حضرت زینب (س)شده است و در برابر خبر شنیدن شهادت من همچون حضرت زینب(س) صبورے ڪند.
🍃ڪوچک تر از آن هستم کہ کسے را نصیحت ڪنم اما همہ را بہ صداقت ، محبت و پرهیزگارے دعوت میڪنم و از آنان مےخواهم فریب مال دنیا را نخورند ڪہ این مال فناپذیر است.
🌹امیدوارم حضرت زهرا(س)عنایتے ڪند تا بہ هدفے کہ از ورود به سپاه داشته ام آن هم تنها خواستن شهادت از خداوند بود،نائل آیم.
☘هر چه راخواستم از فضل تو گیرم آمد،
🎋مانده بـےسر شدنم در ره زینبـــ جانت
🌷با آرزوی شهادت سعید علیزاده
۱۳۹۴/۷/۱۵ ساعت ۱۵
📜#فرازے_از_وصییت
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سعید_علیزاده
#سالروز_شهادت🕊
🔸 " در محضـر شهیــــــد "
💐از مادرم مے خواهم در نبود من بـےتابی نکندو بداند جان بـےارزش من نثار دفاع از حرم خانم حضرت زینب (س)شده است و در برابر خبر شنیدن شهادت من همچون حضرت زینب(س) صبورے ڪند.
🍃ڪوچک تر از آن هستم کہ کسے را نصیحت ڪنم اما همہ را بہ صداقت ، محبت و پرهیزگارے دعوت میڪنم و از آنان مےخواهم فریب مال دنیا را نخورند ڪہ این مال فناپذیر است.
🌹امیدوارم حضرت زهرا(س)عنایتے ڪند تا بہ هدفے کہ از ورود به سپاه داشته ام آن هم تنها خواستن شهادت از خداوند بود،نائل آیم.
☘هر چه راخواستم از فضل تو گیرم آمد،
🎋مانده بـےسر شدنم در ره زینبـــ جانت
🌷با آرزوی شهادت سعید علیزاده
۱۳۹۴/۷/۱۵ ساعت ۱۵
📜#فرازے_از_وصییت
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سعید_علیزاده
#سالروز_شهادت🕊
❇️#سیره_شهدا
🌺همسر شهید نقل میکنند: حمیدرضا عاشق شهدا بود و برای شهدا کارهای زیادی می کرد. حتی اگر اسمی از او برده نمیشد و قرار بر گمنامیاش میبود. مسجد المهدی(عج) در حال بازسازی بود که حمیدرضا پیشنهاد داد عکس شهدای محل جمعآوری شود و روی کاشی چاپ شود و سردَرِ شبستان مسجد کار شود. خودش هم با همتی که داشت عکسها را جمع کرد و الان هم در شبستان مسجد عکس شهدا هستند. این نمونهای از عشق شهید به شهدا بود و شهدا را فقط شهدا میشناسند و بس!
🌹شھیـدها هم
🎀متولد می شوند
مثـل مـــا ؛
اما مثل ما نمیمیرند
برای همیشه زنده میمانند
مثل تو ای شھیـد . . .🕊
🌷#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حمیدرضا_دایی_تقی🕊
💝🎊#سالروز_ولادت🎉🎂
🌺همسر شهید نقل میکنند: حمیدرضا عاشق شهدا بود و برای شهدا کارهای زیادی می کرد. حتی اگر اسمی از او برده نمیشد و قرار بر گمنامیاش میبود. مسجد المهدی(عج) در حال بازسازی بود که حمیدرضا پیشنهاد داد عکس شهدای محل جمعآوری شود و روی کاشی چاپ شود و سردَرِ شبستان مسجد کار شود. خودش هم با همتی که داشت عکسها را جمع کرد و الان هم در شبستان مسجد عکس شهدا هستند. این نمونهای از عشق شهید به شهدا بود و شهدا را فقط شهدا میشناسند و بس!
🌹شھیـدها هم
🎀متولد می شوند
مثـل مـــا ؛
اما مثل ما نمیمیرند
برای همیشه زنده میمانند
مثل تو ای شھیـد . . .🕊
🌷#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حمیدرضا_دایی_تقی🕊
💝🎊#سالروز_ولادت🎉🎂
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐روحالله قبل از بازگشت پيكرش به خواب مادر آمده بود و گفته بود من در منطقه بودم فردی به نام علی از اصفهان مرا برگرداند.مادر در خواب از او خواست كه بماند ولی گفته بود علی زحمت كشيده مرا آورده من بايد خواهرانش را به اصفهان برسانم.
🌷در مراسم ختم و تشييع روحالله، مادرش دوست او علي را ميبيند.اسمش را ميپرسد و متوجه ميشود علی است و اهل اصفهان.به او ميگويد:«روحالله در خواب شما را به من معرفی كرده بود.» لحظه ورود پيكر پسرم در فرودگاه تبريز عالم ديگری بود.استقبال مردم بی نظير بود. ياد خوابم افتادم.كفنی كه در خواب ديدم برايم تعبير شده بود ولی جمعيتی كه در خواب ديده بودم روز تشييع پيكر روحالله برايم تعبير شد.پيكر روحالله خود امر به معروف و نهی از منكر بود. شهدا جامعه را زنده می كنند و به فرموده شهيد مطهری منطق شهيد سوختن و روشن كردن است.
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_روح الله_طالبی اقدم
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
💐روحالله قبل از بازگشت پيكرش به خواب مادر آمده بود و گفته بود من در منطقه بودم فردی به نام علی از اصفهان مرا برگرداند.مادر در خواب از او خواست كه بماند ولی گفته بود علی زحمت كشيده مرا آورده من بايد خواهرانش را به اصفهان برسانم.
🌷در مراسم ختم و تشييع روحالله، مادرش دوست او علي را ميبيند.اسمش را ميپرسد و متوجه ميشود علی است و اهل اصفهان.به او ميگويد:«روحالله در خواب شما را به من معرفی كرده بود.» لحظه ورود پيكر پسرم در فرودگاه تبريز عالم ديگری بود.استقبال مردم بی نظير بود. ياد خوابم افتادم.كفنی كه در خواب ديدم برايم تعبير شده بود ولی جمعيتی كه در خواب ديده بودم روز تشييع پيكر روحالله برايم تعبير شد.پيكر روحالله خود امر به معروف و نهی از منكر بود. شهدا جامعه را زنده می كنند و به فرموده شهيد مطهری منطق شهيد سوختن و روشن كردن است.
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_روح الله_طالبی اقدم
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾برادر شهید نقل میکند:محمد برای همه خیلی دلسوز بود و در حدّ توان به من و دوستانش از همهلحاظ بهویژه از نظر مالی کمک میکرد.یکی از مهمترین ویژگیهای خوب برادرم،یاریرساندن به مردم بود و این مسئله را چندین بار مشاهده کردیم.
💐اگر کسی مشکل مالی داشت و نمی توانست به او کمک کند،در حدّ توان کارهایی انجام میداد تا بتواند در جهت رفع آن مشکل قدم بردارد.در بحث کمک به فقرا و رفع نیاز مستمندان،همیشه پیشقدم بود.حتی چندینبار به منظور محرومیتزدایی در قالب اردوهای جهادی به نقاط مختلف کشور سفر کرد.
🌹#تکاور_یگان_ویژه_صابرین
#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_محمد_ظهیری
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
🌾برادر شهید نقل میکند:محمد برای همه خیلی دلسوز بود و در حدّ توان به من و دوستانش از همهلحاظ بهویژه از نظر مالی کمک میکرد.یکی از مهمترین ویژگیهای خوب برادرم،یاریرساندن به مردم بود و این مسئله را چندین بار مشاهده کردیم.
💐اگر کسی مشکل مالی داشت و نمی توانست به او کمک کند،در حدّ توان کارهایی انجام میداد تا بتواند در جهت رفع آن مشکل قدم بردارد.در بحث کمک به فقرا و رفع نیاز مستمندان،همیشه پیشقدم بود.حتی چندینبار به منظور محرومیتزدایی در قالب اردوهای جهادی به نقاط مختلف کشور سفر کرد.
🌹#تکاور_یگان_ویژه_صابرین
#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_محمد_ظهیری
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾حسین چند ماهی یک بار به مرخصی میآمد؛یک روز با پاهای گچ گرفته به خانه آمد.با اضطراب پرسیدم:مادر پاهایت چطور شده؟لبخندی زد و گفت:
چیزی نیست مادر موتور روی پایم افتاده!
💐بعد از شهادتش فهمیدم در کوههای خانطومان در سال ۹۰ زخمی شده ولی برای اینکه من مضطر نشوم، حقیقت را به من نگفتهبود؛در آن ماموریت بهترین دوستش،"کمیل صفریتبار"را از دست داده بود.خانه آن شهید عزیز در بابل بود؛
حسین پس از شهادتِ کمیل در
مرخصیهایش ابتدا به مادر کمیل سر میزد و بعد به خانه میآمد و همیشه به مادر کمیل می گفته که"دعا کنید تا من هم شهید شوم".😭
✍راوی:مادر شهید
🌹#تکاور_یگان_ویژه_صابرین
#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حسین_جمالی
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
🌾حسین چند ماهی یک بار به مرخصی میآمد؛یک روز با پاهای گچ گرفته به خانه آمد.با اضطراب پرسیدم:مادر پاهایت چطور شده؟لبخندی زد و گفت:
چیزی نیست مادر موتور روی پایم افتاده!
💐بعد از شهادتش فهمیدم در کوههای خانطومان در سال ۹۰ زخمی شده ولی برای اینکه من مضطر نشوم، حقیقت را به من نگفتهبود؛در آن ماموریت بهترین دوستش،"کمیل صفریتبار"را از دست داده بود.خانه آن شهید عزیز در بابل بود؛
حسین پس از شهادتِ کمیل در
مرخصیهایش ابتدا به مادر کمیل سر میزد و بعد به خانه میآمد و همیشه به مادر کمیل می گفته که"دعا کنید تا من هم شهید شوم".😭
✍راوی:مادر شهید
🌹#تکاور_یگان_ویژه_صابرین
#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حسین_جمالی
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌴برادرم بیسیم چی بودند اما در عملیاتها شرکت می کردند و در تماس هایشان می گفتند که به منطقه می رویم و به دفاع مشغولیم؛تا اینکه شهيد كربلايی ابوذر در يكي از ماموريت ها خود در سوريه به همراه يكي ديگر از دوستانش به نام شهيد مير دوستی،در راه دفاع از حرم دعوت حق را لبيک گفتند و سرانجام در ۱ آبان ماه سال ۱۳۹۴ كه ساعت هشت و نیم صبح روز تاسوعای حسينی به لقاء خداوند شتافتند.
🌷آری شهید ابوذر امجدیان عارفی وارسته،ايثارگری سلحشور و اسوه ای برای ديگران بود که جز خدا به چيز ديگری نمی انديشيد و به عشق رسيدن به هدف متعالی و کسب رضاي خدا و حضرت احديت،شب و روز تلاش ميکرد و سخت ترين و مشکل ترين مسئوليت های كاری،و خانوادگی را با کمال خوشرويی و اشتياق و آرامش خاطر می پذيرفت و در نهایت هم به دیدار معبود شتافت چه عاشقانه و چه عارفانه و سبک بال.
✍به نقل از:برادر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_ابوذر_امجدیان
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
🌴برادرم بیسیم چی بودند اما در عملیاتها شرکت می کردند و در تماس هایشان می گفتند که به منطقه می رویم و به دفاع مشغولیم؛تا اینکه شهيد كربلايی ابوذر در يكي از ماموريت ها خود در سوريه به همراه يكي ديگر از دوستانش به نام شهيد مير دوستی،در راه دفاع از حرم دعوت حق را لبيک گفتند و سرانجام در ۱ آبان ماه سال ۱۳۹۴ كه ساعت هشت و نیم صبح روز تاسوعای حسينی به لقاء خداوند شتافتند.
🌷آری شهید ابوذر امجدیان عارفی وارسته،ايثارگری سلحشور و اسوه ای برای ديگران بود که جز خدا به چيز ديگری نمی انديشيد و به عشق رسيدن به هدف متعالی و کسب رضاي خدا و حضرت احديت،شب و روز تلاش ميکرد و سخت ترين و مشکل ترين مسئوليت های كاری،و خانوادگی را با کمال خوشرويی و اشتياق و آرامش خاطر می پذيرفت و در نهایت هم به دیدار معبود شتافت چه عاشقانه و چه عارفانه و سبک بال.
✍به نقل از:برادر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_ابوذر_امجدیان
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐به گوش من رسونده بودن که سجاد لب تشنه شهید شده،موقعی که مجروح شده بود،داشت ازش خون میرفت،درخواست آب کرد ولی همرزمانش مانع شدن وبهش گفتن که اگه بهت آب بدیم تو سریع جون میدی وفعلا آب واسه جسمت خوب نیست.لذا بهش ندادن و سجاد لحظات بعد به شهادت رسید؛😭
🌷وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی غمگین شدم،همش به خودم میگفتم که پسرم لب تشنه شهید شده وکاش بهش آب میدادن،لذا این خواب رو دیدم:خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم ویک کوه در مقابل منه سجاد من بالای کوه افتاده بود ومنم داشتم میرفتم سمتش که بهش آب بدم،تا یکم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری باعصا داره میره سمتش،ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو دستانش و داره به سجاد آب میده،من خواستم برم پیشش ازش تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد که برگردم(منظورش این بود که بچه ات رو سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)از وقتیکه این خواب رو دیدم خیالم راحت شده که سجاد من سیراب شده.😭
✍به نقل از:مادر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
💐به گوش من رسونده بودن که سجاد لب تشنه شهید شده،موقعی که مجروح شده بود،داشت ازش خون میرفت،درخواست آب کرد ولی همرزمانش مانع شدن وبهش گفتن که اگه بهت آب بدیم تو سریع جون میدی وفعلا آب واسه جسمت خوب نیست.لذا بهش ندادن و سجاد لحظات بعد به شهادت رسید؛😭
🌷وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی غمگین شدم،همش به خودم میگفتم که پسرم لب تشنه شهید شده وکاش بهش آب میدادن،لذا این خواب رو دیدم:خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم ویک کوه در مقابل منه سجاد من بالای کوه افتاده بود ومنم داشتم میرفتم سمتش که بهش آب بدم،تا یکم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری باعصا داره میره سمتش،ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو دستانش و داره به سجاد آب میده،من خواستم برم پیشش ازش تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد که برگردم(منظورش این بود که بچه ات رو سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)از وقتیکه این خواب رو دیدم خیالم راحت شده که سجاد من سیراب شده.😭
✍به نقل از:مادر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالروز_شهادت🕊
📜#فرازی از_وصیتنامه_شهید:
🌾«دوستان و همرزمان عزیزم برای دفاع از اسلام و ولایت و ایران عزیز راسخ باشید.چرا که پیروزی از آن شما ست.هجمه دشمن(فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و...)بسیار سنگین و خصمانه است و راه مقابله با این هجمه به فرموده حضرت امام خمینی(ره) پشتیبانی از ولایت فقیه است. نیت ها را خالص کنید و پشت سر ولایت حرکت کنید و نتیجه اش را به خدا بسپارید چرا که خودش وعده نصرت و پیروزی داده است.
💐تهاجمی که به قشر مذهبی و خصوصا ما بسیجیان و سبزپوشان حریم ولایت می شود بیانگر قدرت روز افزون و ضعف و ناتوانی دشمن است،خودسازی کنید، تعلیم و تربیت و ورزش سه شاخصه شماها باشد.همدیگر را دوست داشته باشید و با علم و عمل به پیش بروید و منتظر تقدیر و تشکر کسی نباشید.اجرتان عندالله.و اگر بدی از بنده حقیر دیدید به بزرگی خودتان حلال کنید.
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سیدروح الله_عمادی
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالـروز_شهـادت🕊
🌾«دوستان و همرزمان عزیزم برای دفاع از اسلام و ولایت و ایران عزیز راسخ باشید.چرا که پیروزی از آن شما ست.هجمه دشمن(فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و...)بسیار سنگین و خصمانه است و راه مقابله با این هجمه به فرموده حضرت امام خمینی(ره) پشتیبانی از ولایت فقیه است. نیت ها را خالص کنید و پشت سر ولایت حرکت کنید و نتیجه اش را به خدا بسپارید چرا که خودش وعده نصرت و پیروزی داده است.
💐تهاجمی که به قشر مذهبی و خصوصا ما بسیجیان و سبزپوشان حریم ولایت می شود بیانگر قدرت روز افزون و ضعف و ناتوانی دشمن است،خودسازی کنید، تعلیم و تربیت و ورزش سه شاخصه شماها باشد.همدیگر را دوست داشته باشید و با علم و عمل به پیش بروید و منتظر تقدیر و تشکر کسی نباشید.اجرتان عندالله.و اگر بدی از بنده حقیر دیدید به بزرگی خودتان حلال کنید.
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سیدروح الله_عمادی
#شهید_تاسـوعا۹۴
#سالـروز_شهـادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر شهید نقل میکنند:حمیدرضا عاشق شهدا بود و برای شهدا کارهای زیادی می کرد.حتی اگر اسمی از او برده نمیشد و قرار بر گمنامیاش میبود.
🌷مسجد المهدی(عج)در حال بازسازی بود که حمیدرضا پیشنهاد داد عکس شهدای محل جمعآوری شود و روی کاشی چاپ شود و سردَرِ شبستان مسجد کار شود.خودش هم با همتی که داشت عکسها را جمع کرد و الان هم در شبستان مسجد عکس شهدا هستند.این نمونهای از عشق شهید به شهدا بود و شهدا را فقط شهدا میشناسند و بس!
🌷این خنـده مستانه
از شوقِ وصال یار است
و چه سبڪبـــال ،
رسیـدی بہ معشـــوق ...❤️
💐ولادت : ۱۳۵۹/۶/۲۹ اصفهان
🌹شهادت: ۱۳۹٤/۸/۲ حلب سوریه
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حمیدرضا_دایی_تقی
#سالروز_شهادت🕊
💐همسر شهید نقل میکنند:حمیدرضا عاشق شهدا بود و برای شهدا کارهای زیادی می کرد.حتی اگر اسمی از او برده نمیشد و قرار بر گمنامیاش میبود.
🌷مسجد المهدی(عج)در حال بازسازی بود که حمیدرضا پیشنهاد داد عکس شهدای محل جمعآوری شود و روی کاشی چاپ شود و سردَرِ شبستان مسجد کار شود.خودش هم با همتی که داشت عکسها را جمع کرد و الان هم در شبستان مسجد عکس شهدا هستند.این نمونهای از عشق شهید به شهدا بود و شهدا را فقط شهدا میشناسند و بس!
🌷این خنـده مستانه
از شوقِ وصال یار است
و چه سبڪبـــال ،
رسیـدی بہ معشـــوق ...❤️
💐ولادت : ۱۳۵۹/۶/۲۹ اصفهان
🌹شهادت: ۱۳۹٤/۸/۲ حلب سوریه
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حمیدرضا_دایی_تقی
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊🕊🥀🕊🕊🥀
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐علی زاهدپور فرزند بزرگ شهید تعریف میکند:از خوابی که شب قبل از عملیات کربلا دیده بود،میگفت:خواب دیدم پدرم شهید اسماعیل زاهد پور و چند نفر از همرزمانش در محاصره قرار گرفتند و نیروهای بی دین و وحشی داعش به آنها حمله میکنند و پدرم شهید میشود.
🌾فردای آن روز حاج اسماعیل با خانواده تماس میگیرد تا بچه ها از راه دور به بی بی زینب (سلام الله علیها) سلام بدهند و او نیز با آنها خداحافظی کرد.
🌷علی خوابش راتعریف میکند و از پدر میخواهد که به این عملیات نرود. اسماعیل میخندد و میگوید نگران نباش پسرم من هیچیم نمیشه و جام خیلی خوبه. علی هم پدر را به حضرت زینب (سلام الله علیها) میسپارد.
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حاج اسماعیل_زاهدپور
#سـالروز_شهـادت🕊
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐علی زاهدپور فرزند بزرگ شهید تعریف میکند:از خوابی که شب قبل از عملیات کربلا دیده بود،میگفت:خواب دیدم پدرم شهید اسماعیل زاهد پور و چند نفر از همرزمانش در محاصره قرار گرفتند و نیروهای بی دین و وحشی داعش به آنها حمله میکنند و پدرم شهید میشود.
🌾فردای آن روز حاج اسماعیل با خانواده تماس میگیرد تا بچه ها از راه دور به بی بی زینب (سلام الله علیها) سلام بدهند و او نیز با آنها خداحافظی کرد.
🌷علی خوابش راتعریف میکند و از پدر میخواهد که به این عملیات نرود. اسماعیل میخندد و میگوید نگران نباش پسرم من هیچیم نمیشه و جام خیلی خوبه. علی هم پدر را به حضرت زینب (سلام الله علیها) میسپارد.
🌹#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_حاج اسماعیل_زاهدپور
#سـالروز_شهـادت🕊
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر شهید نقل میکند:امیر عاشق اهل بیت(ع)بود و همین ارادتش در نهایت او را به شهادت نزدیک کرد.بهترین تفریح ما رفتن به گلزار شهدا بود و امیر همیشه در مراسم و روزهای خاص به آنجا میرفت.امیر خیلی اهل کار خیر بود.به تمام معنا امام حسینی بود.
🌷شهید امیر سیاوشی برای ماه محرم روز شماری میکرد.از چند ماه قبل حساب میکرد چند روز تا عاشورا مانده است. انگار ساعت میگذاشت که کی زمان عشقبازیاش با امام حسین(ع)میرسد. امیر برای چایخانهای که در ایام عزای سیدالشهدا(ع)راه اندازی میکرد پول پس انداز میکرد. این چایخانه را مقابل گلزاری که الان در آن آرام گرفت برپا میکرد.تمام انرژیاش را در هیئتها می گذاشت.ما هر شب در کنار هم بودیم. شبهایی که هیئت بود ظهرش پیش من میآمد و میگفت:نمیخواهم از مراسم امام حسین(ع)جا بمانم.یک سالی میشد که همه سرمایهاش را جمع کرد تابه عشق علمداری حضرت ابوالفضل العباس(ع) علم بخرد.
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_امیر_سیاوشی
#سالروز_شهـادت🕊
💐همسر شهید نقل میکند:امیر عاشق اهل بیت(ع)بود و همین ارادتش در نهایت او را به شهادت نزدیک کرد.بهترین تفریح ما رفتن به گلزار شهدا بود و امیر همیشه در مراسم و روزهای خاص به آنجا میرفت.امیر خیلی اهل کار خیر بود.به تمام معنا امام حسینی بود.
🌷شهید امیر سیاوشی برای ماه محرم روز شماری میکرد.از چند ماه قبل حساب میکرد چند روز تا عاشورا مانده است. انگار ساعت میگذاشت که کی زمان عشقبازیاش با امام حسین(ع)میرسد. امیر برای چایخانهای که در ایام عزای سیدالشهدا(ع)راه اندازی میکرد پول پس انداز میکرد. این چایخانه را مقابل گلزاری که الان در آن آرام گرفت برپا میکرد.تمام انرژیاش را در هیئتها می گذاشت.ما هر شب در کنار هم بودیم. شبهایی که هیئت بود ظهرش پیش من میآمد و میگفت:نمیخواهم از مراسم امام حسین(ع)جا بمانم.یک سالی میشد که همه سرمایهاش را جمع کرد تابه عشق علمداری حضرت ابوالفضل العباس(ع) علم بخرد.
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_امیر_سیاوشی
#سالروز_شهـادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐مادر شهید نقل می کند:محمدرضا انسان فهمیده و با ادبی بود.برای کوچک ترین کاری که برایش انجام میدادم،تشکر و قدردانی میکرد.غذا میخورد تشکر میکرد.قبل از اذان صبح برای راز و نیاز بیدار میشد.تأکید کرده بود که اگر خواب سنگینی کرد،خودم بیدارش کنم.معمولا هر روز صبح دعای عهد و زیارت عاشورا را زمزمه میکرد.دستهایم را بوسه میزد و میگفت:حلالم کن در بچگی اذیتت کرده ام.
🌷مادر شهید ادامه میدهد:محمدرضا عطر زیبایی داشت که الان هم آن عطر خوش را استشمام میکنم.شبی پس از شهادت فرزندم برای نماز از خواب بیدار شدم.صدای آب از آشپزخانه به گوشم رسید.یک لحظه محمدرضا را در حال وضو و نماز دیدم و بعد غیب شد.احتمال دادم من دچار خطای دید شدهام؛اما شاید پدرش بود.به اتاق آمدم و دیدم پدرش در خواب هستند. از ایشان سوال کردم:شما نماز خواندی؟گفت:من الان بیدار شدم. فهمیدم که محمدرضا آمده بود؛چون آن بوی خوش اتاق را معطر کرده بود.
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهـید_محمدرضا_فخیمی
#سالروز_شهـادت🕊
💐مادر شهید نقل می کند:محمدرضا انسان فهمیده و با ادبی بود.برای کوچک ترین کاری که برایش انجام میدادم،تشکر و قدردانی میکرد.غذا میخورد تشکر میکرد.قبل از اذان صبح برای راز و نیاز بیدار میشد.تأکید کرده بود که اگر خواب سنگینی کرد،خودم بیدارش کنم.معمولا هر روز صبح دعای عهد و زیارت عاشورا را زمزمه میکرد.دستهایم را بوسه میزد و میگفت:حلالم کن در بچگی اذیتت کرده ام.
🌷مادر شهید ادامه میدهد:محمدرضا عطر زیبایی داشت که الان هم آن عطر خوش را استشمام میکنم.شبی پس از شهادت فرزندم برای نماز از خواب بیدار شدم.صدای آب از آشپزخانه به گوشم رسید.یک لحظه محمدرضا را در حال وضو و نماز دیدم و بعد غیب شد.احتمال دادم من دچار خطای دید شدهام؛اما شاید پدرش بود.به اتاق آمدم و دیدم پدرش در خواب هستند. از ایشان سوال کردم:شما نماز خواندی؟گفت:من الان بیدار شدم. فهمیدم که محمدرضا آمده بود؛چون آن بوی خوش اتاق را معطر کرده بود.
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهـید_محمدرضا_فخیمی
#سالروز_شهـادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐مادر شهید نقل می کند:سعيد در دفتر خاطراتش نوشته بود كه در يكی از جلساتی كه با حضور فرماندهان سپاه و حزبالله لبنان تشكيل شده بود يكی از فرماندهان ارشد حزبالله درميان جلسه اشاره به سعيد ميكند و می پرسد اسم ايشان چيست؟اسم جهادي سعيد در سوريه كميل بود.اين نام را به ياد شهيد كميل صفری تبار از شهدای مبارزه با گروهك پژاک كه از دوستان بود،برای خودش انتخاب كرده بود.سعيد در جلسه جواب می دهد اسمم كميل است.اين را هم بگويم كه سعيد قبل از اعزام دوره عربی رفته بود و به زبان عربی هم مسلط بود و رابط بچههای ايران و حزبالله بود.
🌷به هرحال فرمانده حزبالله در آن جمع با دست به سعيد اشاره می كند و می گويد شما شهيد می شوی.سعيد خجالت می كشد و سرش را پايين می اندازد و بعد از جلسه می رود پيش همان فرمانده حزبالله می گويد:اگر من شهيد نشدم آن دنيا جلوی شما را خواهم گرفت. فرمانده حزبالله با لبخند به سعيد می گويد:بله شما در اين عمليات از اولين شهدا خواهيد بود.
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سعید_علیزاده
#سالروز_شهــادت🕊
💐مادر شهید نقل می کند:سعيد در دفتر خاطراتش نوشته بود كه در يكی از جلساتی كه با حضور فرماندهان سپاه و حزبالله لبنان تشكيل شده بود يكی از فرماندهان ارشد حزبالله درميان جلسه اشاره به سعيد ميكند و می پرسد اسم ايشان چيست؟اسم جهادي سعيد در سوريه كميل بود.اين نام را به ياد شهيد كميل صفری تبار از شهدای مبارزه با گروهك پژاک كه از دوستان بود،برای خودش انتخاب كرده بود.سعيد در جلسه جواب می دهد اسمم كميل است.اين را هم بگويم كه سعيد قبل از اعزام دوره عربی رفته بود و به زبان عربی هم مسلط بود و رابط بچههای ايران و حزبالله بود.
🌷به هرحال فرمانده حزبالله در آن جمع با دست به سعيد اشاره می كند و می گويد شما شهيد می شوی.سعيد خجالت می كشد و سرش را پايين می اندازد و بعد از جلسه می رود پيش همان فرمانده حزبالله می گويد:اگر من شهيد نشدم آن دنيا جلوی شما را خواهم گرفت. فرمانده حزبالله با لبخند به سعيد می گويد:بله شما در اين عمليات از اولين شهدا خواهيد بود.
🥀#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سعید_علیزاده
#سالروز_شهــادت🕊
🌸#سیره_شهدا
✨روحالله قبل از بازگشت پيكرش به خواب مادر آمده بود و گفته بود من در منطقه بودم فردی به نام علی از اصفهان مرا برگرداند.مادر در خواب از او خواست كه بماند ولی گفته بود علی زحمت كشيده مرا آورده من بايد خواهرانش را به اصفهان برسانم.
🌷در مراسم ختم و تشييع روحالله، مادرش دوست او علي را ميبيند.اسمش را ميپرسد و متوجه ميشود علی است و اهل اصفهان.به او ميگويد:«روحالله در خواب شما را به من معرفی كرده بود.» لحظه ورود پيكر پسرم در فرودگاه تبريز عالم ديگری بود.استقبال مردم بی نظير بود. ياد خوابم افتادم.كفنی كه در خواب ديدم برايم تعبير شده بود ولی جمعيتی كه در خواب ديده بودم روز تشييع پيكر روحالله برايم تعبير شد.پيكر روحالله خود امر به معروف و نهی از منكر بود. شهدا جامعه را زنده می كنند و به فرموده شهيد مطهری منطق شهيد سوختن و روشن كردن است.
🌹شھیـدها هم
🎀متولد می شوند
مثـل مـــا ؛
اما مثل ما نمیمیرند
برای همیشه زنده میمانند
مثل تو ای شھیـد . . .🕊
🌷#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_روح الله_طالبی اقدم🕊
🎊#سالروز_ولادت🎂
✨روحالله قبل از بازگشت پيكرش به خواب مادر آمده بود و گفته بود من در منطقه بودم فردی به نام علی از اصفهان مرا برگرداند.مادر در خواب از او خواست كه بماند ولی گفته بود علی زحمت كشيده مرا آورده من بايد خواهرانش را به اصفهان برسانم.
🌷در مراسم ختم و تشييع روحالله، مادرش دوست او علي را ميبيند.اسمش را ميپرسد و متوجه ميشود علی است و اهل اصفهان.به او ميگويد:«روحالله در خواب شما را به من معرفی كرده بود.» لحظه ورود پيكر پسرم در فرودگاه تبريز عالم ديگری بود.استقبال مردم بی نظير بود. ياد خوابم افتادم.كفنی كه در خواب ديدم برايم تعبير شده بود ولی جمعيتی كه در خواب ديده بودم روز تشييع پيكر روحالله برايم تعبير شد.پيكر روحالله خود امر به معروف و نهی از منكر بود. شهدا جامعه را زنده می كنند و به فرموده شهيد مطهری منطق شهيد سوختن و روشن كردن است.
🌹شھیـدها هم
🎀متولد می شوند
مثـل مـــا ؛
اما مثل ما نمیمیرند
برای همیشه زنده میمانند
مثل تو ای شھیـد . . .🕊
🌷#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_روح الله_طالبی اقدم🕊
🎊#سالروز_ولادت🎂