کانال شهید مدافع حرم مرتضے کریمے
96 subscribers
8.84K photos
960 videos
41 files
160 links
🌟فرازی از وصیتنامه شهید:
به فرامین مقام معظم رهبری گوش فرادهید زیراایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است.💥
تاریخ ولادت:١۳۶۰/١۰/٢۵
تاریخ شهادت:١٣٩۴/١۰/٢١
🌸جهت ارتباط با ادمین
پیشنهاد وانتقاد وتبادل به آیدی های زیر مراجعه فرمایید

@Ya_Zzahra
Download Telegram
🥀🕊#لاله_‌های_زینبی

همسر شهید نقل میکند:شهید بهرام مهرداد اعزام اولش در آذر ۹۴ بود.زمان اعزام از عقد دخترم تنها سه ماه گذشته بود.هنوز جهیزیه او را فراهم نکرده بودیم،خیلی نگران بودیم.قبل از اعزام هم یکی از دوستانش در سوریه شهید شده بود،قرار بود یک ماه آنجا باشد،اما ۴۸ روز طول کشید.دوباره در اردیبهشت ۹۶ اعزام شد. این بار هم مثل سال ۹۴ کسی از اقوام نمی‌دانست بهرام به سوریه رفته است.حتی دختر کوچکم ریحانه هم نمی‌دانست،خود شهید این طور خواسته بود.

🌾هفتم تیر ماه بود که به مرخصی آمد و ۱۰ روز ماند.در این مدت همیشه زندگی مشترک خودمان را مرور می‌کردیم و مکرر از من می‌خواست حلالش کنم. موقع رفتن رفتارش با دفعات قبل متفاوت بود.از خداحافظی با بچه‌ها تا نحوه بدرقه‌اش از سوی ما رنگ و بوی دیگری داشت.شب‌ها وقتی کنار ریحانه می‌خوابید برایش از حضرت رقیه می‌گفت.بهرام داشت ریحانه را برای شهادتش آماده می‌کرد.برای بدرقه‌اش تا جلوی در رفتم،هیچ وقت راضی نمی‌شد تا پایین بروم، قرآن گرفتم،آب ریختم، سوار ماشین شد تا سر کوچه پشت سرش را نگاه می‌کرد و دست تکان می‌داد. ساعت یازده و نیم شب تماس گرفت که به دمشق رسیده است. صبح هم پیام داد که احتمالاً چند روزی نتواند تماس بگیرد.

💐صبح پنج‌شنبه بعد از اعزامش خواب پریشانی دیدم،اصلاً در حال خودم نبودم. به اصرار بچه‌ها رفتیم بیرون حال و هوایی عوض کنیم.وقتی برگشتیم دیدم تماس بی‌پاسخ از یکی از دوستان بهرام دارم،وقتی تماس گرفتم گفت:اشتباهی گرفته بودم،اما من دلشوره داشتم.چند دقیقه بعد دوباره تماس گرفت و گفت: اگر بیدارید یک امانتی دارید بیاورم. گفتم تشریف بیاورید.وقتی آمد گفت: بهرام مجروح شده،اما فهمیدم که به شهادت رسیده است.فقط دعا کردم پیکرش برگردد.😭

🌷یکی از همرزمانش می‌گفت: ۲۲ تیر ۹۶ تکفیری‌ها با موشک تاو خودروی بهرام را هدف گرفتند و بلافاصله سر از بدنش جدا شد.ماشین هم آتش گرفت و به یکباره شعله‌ور شد.پیکر بهرام دو روز در خودرو مانده بود و نمی‌توانستند انتقال بدهند.بعد از دو روز بچه‌ها پیکر را به عقب می‌آورند که همان شب به ایران منتقل می‌شود.چون بهرام خیلی مردم‌دار و اهل کار‌های خیر بود و در کار‌های فرهنگی شناخته‌شده هم بود، مراسم تشییع او بسیار باشکوه برگزار شد.😭

💐شهادت : ۹۶/۰۴/۲۲ تدمر سوریه

🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهیـد_بهـرام_مهـرداد
#سالروز_شهـادت🕊
#سیره_شهدا💌

💐اعزام اول ایشان به سوریه اوایل ماه رمضان (تابستان ۹۷) بود که نزدیک به ۵۰ روز طول کشید. اعزام دومش دهه دوم ماه صفر بود. دو هفته قبل از اربعین که بحث تعطیلی دانشگاه‌ها پیش آمد از این فرصت استفاده کرد و به جای اینکه در پیاده‌روی کربلا شرکت کند به سوریه رفت.
🌷در اعزام آخرش بیشتر کار‌های تبلیغی انجام می‌داد.۲۸مهرماه که به سوریه رفت روی منبر روضه آقا اباعبدالله‌الحسین(ع) را می‌خواند و سخنرانی می‌کرد. بعد از گذشت ۱۰ روز در منطقه ریف سوریه در مجلس روضه اباعبدالله (ع) به شهادت رسید.😭

راوی:همسر شهید

🌹شھیـدها هم
🎀متولد می شوند
مثـل مـــا ؛
اما مثل ما نمی‌میرند
برای همیشه زنده می‌مانند
مثل تو ای شھیـد . . .🕊

🌷#خادم_حرم_حضرت_معصومه(س)
#مدافع_حرم_حضرت_زینب
#طـلـبه_مدافـع_حـرم
#شهیـد_محمدحسن_دهقانی🕊
💝🎊#سالروز_ولادت🎉🎂
🥀🕊#لاله_‌های_زینبی

💐پدر شهید نقل می‌کند:محمدحسن در دوران دانشگاه بسیار فعّال و پویا بود. رشته‌ تحصیلی‌اش،تکنسین هوشبری اتاق عمل بود ولی در بیمارستان،از آموختنِ هیچ چیزی دریغ نمی‌کرد.

🌾این را وقتی متوجه شدیم که در سوریه به فاصله‌ی یکی دوهفته از رفتنش،بعنوان مسئول بیمارستان انتخاب شد.همرزمانش میگفتند او وقتی بیمارستانی را تحویل می‌گرفت،صفر تا ۱۰۰ کارها را یک‌تنه راه‌اندازی می‌کرد و تحویل پرسنل می‌داد.

🌷فرقی نمی‌کرد بخش رادیولوژی باشد یا آزمایشگاه یا اتاق عمل؛ قاعده‌ی هر کدام را به خوبی می‌دانست و معتقد به کار بر مبنای آخرین فناوریِ روز بود. چون زبان انگلیسی را خوب می‌فهمید،مطالب لازم را از بروزترین منابع تخصصی‌اش می‌دید و اجرا می‌کرد.

🥀بعد از شهادتش به ما گفتند:ما نیروی بسیار ارزشمندی را از دست دادیم. می‌خواستیم در آینده،او را به عنوان مسئول کل تشکیلات پزشکی ایران در سوریه قرار دهیم،چون این قابلیّت را داشت.

🌹#اولین شهید_جامعه‌پزشکی‌_کشور
#شهیـد_محمدحسن_قاسمی
#سالــروز_شهــادت🕊
🎀🎈امروز روز تولد توست
و ما هر روز بیش از پیش
به این راز پی می ‌بریم
ڪہ تــو خلـق شـــده ای
تا راه آسمان را به ما نشان دهی ...💎

💐جانباز دفـاع مقـدس
دومین شهید جامعه‌پزشکی‌کشور

🌷#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#شهیـد_حمید_قناد_پور🕊
🎊#تولدت_مبارڪ_مردآسمانی💟
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐هرگز نديدم شهید مصطفی رشیدپور گريه كند،مگر زمانی كه شهيدی را می آوردند يا نوحه‌ای در مورد شهدا ميشنيد، مثل كسی كه ياد گم كرده‌اش افتاده باشد ميگريست.آن هم آرام و بيصدا.

🌷از وقتی كه يادم است مصطفی دنبال شهادت بود.وقتی با هم در بهشت‌آباد قدم ميزديم هميشه در مورد دوستان شهيدش سخن ميگفت.چقدر هم گرم و صميمی!هنوز صدای روايتگری اش از شهدا در ميان گلزار شهدا در ذهنم تداعی ميشود:اين بهمن صبری پوره،خيلی با هم رفيق بوديم.موسی اسكندری معلم و مسئول جلسه مان بود.اين اسماعيل دقايقيه.اين مرتضی گريزی نژاده.اين شهيد حقيقيه و ده‌ها شهيد ديگر كه همينطور ميگفت و ميگفت تا به سردار شهيد داود دانيالی ميرسيد كه در حمله شيميايی عراق ماسك خود را به بسيجی جوانی داده و خودش پركشيده بود.

به نقل از:همسر شهید

🥀🕊شهــادت ...
یعنی متفـاوت به آخر رسیدن
وگرنه مرگ پایان همه قصه ‌هاست

🌹#رزمنده_دفاع_مقدس
#شهیـد_مدافـع_حـرم
#حاج_مصطفی_رشیدپور
#سالـروز_شهـادت🕊
♻️#سیره_شهدا

🌸به همراه آقامهدی رفته بودیم دریا
ریحانه با باباش تو آب میرفت ولی مهرانه کوچیک تر بود و میترسید.داخل مجتمع تفریحی لب اسکله،روی صندلی نشسته بودیم و من شروع کردم به عکس گرفتن از آقامهدی و بچه ها.که آقا مهدی گفت:"بگیر،فکر کنم این عکس شهادتم بشه...!"بهش گفتم:آخه چرا این حرف رو میزنی؟!گفت: آخه#شهید_بیضائی  و #شهید_باغبانی با بچه هاشون اینجا عکس دارند،دقیقا لب این دریا.

💐توی نمازخونه هم عکسشون رو زدن؛ شما هم از من و بچه ها عکس بگیر و بعد شهادتم عکس رو بدین اینجا بزنن."دیگه من رفتم تو خودم.آخه خیلی خوش بودیم،میگفتیم و میخندیدیم که آقا مهدی اینو گفت.یهو دیدم آقا مهدی شروع کرد به بلند بلند خندیدن گفت:بابا ما کجا و شهادت کجا؟!حالا تو عکست رو بگیر."منم اون روز کلی عکس گرفتم.
.
به نقل از:همسر شهید

🎀🎈امروز روز تولد توست
و ما هر روز بیش از پیش
به این راز پی می ‌بریم
ڪہ تــو خلـق شـــده ای
تا راه آسمان را به ما نشان دهی ...💎

🌷#شهیـد_مدافـع_حـرم
#سردار_مهدی_نعمایی
#نام_جهادی_حاج_مسلم🕊
🎊#تولدت_مبارڪ_مردآسمانی💟
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐عید که میرفتیم مسافرٺ تو طول مسیر سعید مداحی،مداح نریمانی(منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین...) رو گوش میداد و وقتی به اونجایی که میگه منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم ولی میرسید.

🌷سعید رو میکردبهم و میگفت مامان یاد بگیر،منم میگفتم من هیچ وقت نمیتونم اینجور چیزی رو یاد بگیرم
سعید هم جواب میداد مامان تو هم یه روزی یاد می گیرے.

به نقل از:مادر شهید

🌷سرباز اسلام ڪہ باشی
گاه درحجرهٔ طلبگی بامباحثه
و گاه در معرڪہ‌ جهاد با مبارزه
سـرباختۂ اسلام ڪہ باشی ،
#شهیـد میشوی . . .🕊

🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#طلبه_شهید_سعید_بیاضی‌زاده
#سالروز_شهادت🕊
🥀دیر یا زود فـرقی ندارد
لایق شهادت که باشی
هـر زمان ڪہ باشد
خریدارت میشوند . . .🕊

💐شهید شعبانعلی امیری خیلی مهربان و بسیار به فکر مردم بود. می‌گفت: "ما باید بسوزیم تا مردم روشن شوند." تحمل نداشت مردم ناراحت شوند. وضعیت بی‌حجابی خیلی او را اذیت می‌کرد و تحملش را از دست داده بود و می‌گفت:"ما خون دادیم به خاطر اینکه فساد از بین برود." این دنیا برای او هیچ شده بود و برایش قابل تحمل نبود. روی حجاب و اخلاق خیلی تاکید داشت. عاشق امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب بود. روی نماز اول وقت خیلی تاکید داشت و عاشق مسجد و اسلام بود. می‌توانم بگویم که او یک فرشته و آسمانی بود، زمینی نبود و لایق شهادت بود.🕊

راوی:همسر شهید

🌹#رزمنده_دفاع_مقدس
#شهیـد_مدافـع_حــرم
#سردار_شعبانعلی_امیری
#سالـروز_شهــادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐چسبیده به دیوار خانه ما،درخت پرتقالی بود که شاخه‌هایش ازخانه همسایه به داخل خانه ما آمده بود؛وقتی میوه میداد شاخه‌های داخل حیاط ما هم پر از پرتقال میشد.بعضی شاخه‌ها آنقدر سنگین میشد که تا دسترس ما پایین می‌آمد و آماده چیدن میشد منظره‌ای بسیار دیدنی و چشم‌نواز!محمد خیلی کوچک بود و شاید ده سال هم نداشت؛می‌دیدم بعضی از وقتها محمد به سمت همان گوشه حیاط میرود اما من هرگز ندیدم حتی یک پرتقال از شاخه آن‌درخت چیده باشد!

🌷یکروز دقت کردم که ببینم آن گوشه‌ی حیاط،کنار شاخه‌های درخت پرتقال چه میکند!دیدم پرتقال‌هایی که از شاخه جدا شده و داخل حیاط ما برزمین افتاده را جمع کرد و بُرد انداخت آن طرف دیوار سمت زمین صاحب درخت.محمد اتابه را صدا کردم و گفتم:چرا این کار رو کردی؟چرا از پرتقالها را نخوردی؟محمد با لحن کودکی‌اش جواب داد:از کجا معلوم که صاحبش راضی باشد!اگه راضی نباشه این پرتقال‌ها حلال نیست داداشی!

راوی:برادر شهید

🌹#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهیـد_محمد_اتابه
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی

🌾مادر شهید نقل می کند:میلاد به آموزش مسائل دینی و آگاهی و معرفت نسبت به دین آنقدر اهمیت می داد که بعد از اخذ مدرک دیپلم تجربی برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه سفیران هدایت حضرت ابوالفضل علیه السلام شهرستان امدیه شد.در بسیج هم فعالیت داشت و مربی حلقه های صالحین بود و همیشه صبحت هایش سرشار ازعشق به اهل بیت علیه السلام بود.

💐او بچه ی ساکت،سربه زیر و کم توقعی بود؛هر وقت از بیرون خانه می آمد دست من و پدرش را بوسه می زد من می گفتم که پسرم این چه کاری است که می کنی؟می گفت:«می خواهم درجه ایمانم را افزایش دهم.»او برای انجام هر کاری برای خودش برنامه ومحدودیتهایی را قائل می شد من همیشه در کارهای او می ماندم!و به خدا می گفتم چرا این بچه اینطوری است؟اکنون،جواب سؤالات خودم را از خدا گرفتم آن روز که میلاد توفیق شهادت را پیدا کرد.😔


🥀🕊سرباز اسلام ڪہ باشی
گاه درحجرهٔ طلبگی با مباحثه
و گاه در معرڪہ‌ جهاد با مبارزه
سـرباختۂ اسلام ڪہ باشی ،
#شهیـد میشوی . . .🕊🥀

🌹#طلبه_مدافع_حرم
#شهید_میلاد_بدری
#سالروز_شهـادت
#شهادت_اربعین۹۴🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐همسر شهید نقل می کند:در آن زمان آقا مهدی کارمند حرم حضرت معصومه (س)و مسئول صحن صاحب‌الزمان(عج) بودند به‌قدری اشتیاق به خدمت حضرت در وجودشان حاکم بود که خدمت به زائران را بر هر کار دیگری ارج می‌دانست و از هر لحظه‌ای بدون در نظر داشتن روز تعطیلی برای حضور در بارگاه نورانی آن حضرت بهره می‌جست و با این گفته که هیچ‌گاه حضرت را تنها نخواهد گذاشت روزگارش را به بهترین حال سپری می‌کرد.

🌷با علم به علاقه و اشتیاقی که آقا مهدی به شهادت داشتند در حالی‌که لحظه‌ای نمی‌توانستم نبود ایشان را باور و تحمل‌کنم،در آخرین سفری که به مشهد الرضا(ع)داشتیم،گویی سرنوشت چیز دیگری را برایمان رقم‌زده بود.وقتی خود را در حریم حرم امن رضوی یافتم همه وجودم غرق در احساس رضای الهی شد و با آرزوی عاقبت‌ به‌خیری همسرم از همه وجودم دست کشیدم.

🥀چون شیر ، مدافع ‌حرم بودی تو
هم خـادم بانـوی ڪرم بودی تو
یڪ هدیه به نام " مهدی ایمانی"
از بانوی قـم بهر حـرم بودی تو🕊

🌹#خادم_حرم_حضرت_معصومه
#مدافع_حرم_حضرت_زینب
#شهیـد_مهدی_ایمانی
#سالروز_شهـادت🕊
🔶 "در محضـــر شهــــید"...

💐تا پسرتان را پیدا نکنم ، برنمی‌گردم ...

🌷همیشه به خانواده شهدا سر می زد
آخرین باری که میخواست برای تفحص برود،
به منزل یکی از شهدای‌ مفقود محل رفت‌ و
گفت: " من تا پسرتان « محرم » را
پیدا نکنم ، برنمی‌گردم."

🕊یکسال بعد از شهادت محمود غلامی،
مادرِ محرم خواب دید محمود می‌گوید:
"مادر ! محرم برگشت، برگرد!"
آن موقع مادر شهید در شهرستان بود
وقتی برگشت پیکر پسرش را آورده بودند...

🌹#جستجوگر_نور
#شهید_محمود_غلامی
#شهیـد_تفحـــص
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊#مدافع_حرمین_عسکریین

🌾همسر شهید نقل می کند:حاج حمید خیلی اهل مطالعه بود به خصوص کتاب های📚تاریخی و عرفانی مطالعه می کرد.

💐یکی از همان روزهای آخر همسرم نشسته بود و کتاب📖می خواند که من تلویزیون📺را روشن کرده و کنار حاج حمید نشستم.

🌷همسر شهیداظهار داشت:تلویزیون📺صبحتها و خاطرات جبهه حضرت آقا را پخش می‌کرد که ایشان در حال ذکر خاطره‌ای بودند.آقا فرمودند:در زمان جنگ در یک مهلکه‌ای گیر افتاده بودیم که بعد از مدتی یک بنده خدایی آمد و ما را نجات داد.

🥀همسر شهیدافزود:همان طور که حاج حمید در حال کتاب خواندن بود،گفت:که آن بنده خدا،من بودم.اما عادت نداشت بیشتر از این در مورد اقداماتش توضیح دهد.

🌹دیر یا زود فرقی ندارد
لایق شهـــادت کہ باشی
هـر زمان کہ باشد خریدارت میشوند🕊

🥀#رزمنده_دفاع_مقـــدس
#شهیـد_مدافـع_حــرم
#سردار_سیدحمید_تقوی‌فر
#سالـروز_شهـادت
#شهادت_سامرا🕊
💟#سیره_شهدا

🌟برادر شهید شخصیت حاج جاسم را این چنین توصیف می‌کند:«احترام زیادی برای من که برادر بزرگترش بودم قائل بود،می‌توانم بگویم که وی من را به‌عنوان پدر احترام می‌کرد.جاسم انسانی افتاده حال،متواضع،خوشرو،خوش اخلاق و جذاب بود،با هر شخصی از هر تیپ و سلیقه‌ای که مواجه می‌شد خوش برخورد و خوشرور بود.من در تشییع پیکر برادر شهیدم دوستانی از تهران،کرج،نیشابور و شهرهای دیگر دیدم که هم از اخلاق و رفتار این شهید تعریف می‌کردند.

🌼آقای رحیمی‌منش از بچه‌های نیروی انسانی تهران به من می‌گفت هر جایی که حاج جاسم حضور داشت خیال ما از آنجا راحت بود

💐بگرفت آب و رنگ 
ز فیضِ حضور تــو
هـر گل در این چمـن
ڪہ سزاوار دیدن است ...🌟

🌷#شهیـد_جاسم_حمید
#جانباز_دفاع_مقدس
#سردار_مدافع_حرم🕊
🎉🎊#سالروز_ولادت💞🍰
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐فرزند شهید نقل می کند:شهید غلامحسن دهقان آزاد به شدت اهل عبادت بود📿از جوانی ۳ماهِ رجب‌، شعبان‌ و رمضان روزه می‌گرفت،اهل نماز شب بود و به هیچ وجه ترک‌اش نمی‌کرد

🌷سردار شهید غلامحسن دهقان آزاد خیلی به نماز اول وقت اهمیت می‌داد نزدیک اذان که می‌شد،وقتی بیرون بود،کل دغدغه‌ اش این بود،که جایی یا مسجدی پیدا کنه و نمازش رو اول وقت بخونه و این عادتش رو حتی توی خریدهای خانوادگی مسافرتها و بقیه جاها نیز ترک نمی‌کرد

🌹دیر یا زود فرقی ندارد
لایق شهـــادت کہ باشی
هـر زمان کہ باشد خریدارت میشوند🕊

🥀🕊#رزمنده_دفاع_مقـــدس
#شهیـد_مدافـع_حــرم
#سردار_غلامحسن_دهقان_آزاد
#سالـروز_شهـادت🕊🥀
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐همسر شهید نقل می کند:در طول زندگی یکی از مهمترین آرزوهای شهید محرم ترک شهادت بود و همیشه در دعاهایش از خدا شهادت را طلب می‌کرد. لذا زمانی که آماده رفتن به سوریه بود نه تنها از شهادت هراسی نداشت بلکه شهادت را معشوق خود می دانست.

🌷شهید محرم ترک عکس ها و پوسترها و هرچیزی که مردم را به یاد شهدای دفاع مقدس و شهدای کربلا بیاندازد جمع می کرد و هر سال دم در هیات یک نمایشگاه دیدنی برپا می کرد.گاهی ماموریت کاری بود.به برادرهای خودش یا من مدام تاکیدمی کرد که نمایشگاه حتما برپا شود.نکند پرچم حضرت زهرا(سلام الله علیها)بر روی زمین بماند. و حالا چند سال است که خودش هم شده یکی از همان قاب عکس ها و پوسترهای دم در هیات.عشق شهدا آخرش تو را به جنون کشاند و خاستی که شبیه معشوقه هایت باشی،گواری وجودت شهد شیرین شهادت.

🌷🕊در سفر عاشقے ،
هر کہ سبڪبارتر
قافلۂ عشــق را
قافلہ سالارتــر ...❤️

🌹#اولین_شهید_مدافع_حرم
#شهیـد_محرم_تــرک
#سالروز_شهادت🕊
🌷🕊علمدار لشکر سیدالشهداء
جویای شهادت بود می‌گفت :

🌹« خدایا من خواهان شهـادتم ... 
نه به این معنی که از زندگی کردن
در این دنیا خسته شده ام و خواسته
باشم خود را از دست این سختی‌ها
و ناملایمات دنیوی خلاص ڪنم بلکه می‌خواهم شهید شوم تا اگر زنده‌ام موجودی نباشم که سبب جلوگیری از
رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند
این موضوع را جبـران ڪند و نهـال ڪوچڪی از جنگل انبوه انقلاب را
آبیـاری ڪند...»🕊

🥀#قائم_مقام_لشکر۱۰سیدالشهداء
#شهیـد_سـردار_یدالله_کلهر
#شهادت_عملیات_‌کربلای۵
#سالـروز_شهـادت🕊
❇️#سیره_شهدا

🌟همسرشهید نقل میکند:شهیدشعبانعلی امیری در زمان جنگ و تا زمان پذیرش قطعنامه به جبهه رفت و جانباز شد.جانباز ۳۰درصد بود امادرجه‌ی جانبازی او بیشتر بود ولی پیگیری نکرد و می‌گفت: «من برای خدا رفتم»؛چون اگر پیگیری می‌کرد،درجه جانبازی‌اش بیشتر می‌شد.

🌳خیلی مهربان و بسیار به فکر مردم بود.شهید شعبانعلی امیری می‌گفت:«ما باید بسوزیم تا مردم روشن شوند».تحمل نداشت مردم ناراحت شوند.وضعیت بی‌حجابی خیلی او را اذیّت می‌کرد و تحملش را از دست داده بود و می‌گفت: «ما خون دادیم به خاطر اینکه فساد از بین برود.»

🌟این دنیا برای او هیچ شده بود و برایش قابل تحمل نبود.روی حجاب و اخلاق و نماز اول وقت خیلی تاکید داشت.عاشق مسجد و اسلام و شیفته‌ی امام خمینی(ره)و رهبر معظم انقلاب بود.

🎀🎈امروز روز تولد توست
و ما هر روز بیش از پیش
به این راز پی می ‌بریم
ڪہ تــو خلـق شـــده ای
تا راه آسمان را به ما نشان دهی ...💎

🌷#رزمنده_دفاع_مقدس
#شهیـد_مدافـع_حــرم
#سردار_شعبانعلی_امیری🕊
🎊#تولدت_مبارڪ_مردآسمانی💟
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐برادرشهید شخصیت حاج جاسم را این چنین توصیف می‌کند:«احترام زیادی برای من که برادر بزرگترش بودم قائل بود،می‌توانم بگویم که وی من را به‌عنوان پدر احترام می‌کرد.جاسم انسانی افتاده حال،متواضع،خوشرو،خوش اخلاق و جذاب بود،با هر شخصی از هر تیپ و سلیقه‌ای که مواجه می‌شد خوش برخورد و خوشرور بود.من در تشییع پیکر برادر شهیدم دوستانی از تهران،کرج،نیشابور و شهرهای دیگر دیدم که هم از اخلاق و رفتار این شهید تعریف می‌کردند.

🌷آقای رحیمی‌منش از بچه‌های نیروی انسانی تهران به من می‌گفت هر جایی که حاج جاسم حضور داشت خیال ما از آنجا راحت بود.

🌷رفت تا دامنش از
گردِ زمین پاڪ بماند !
آسمانی تر از آن بود
ڪہ در خــاڪ بماند ...🌷

✏️#دست نوشته_شهید:

💔دلگیرم!!!

💐هرچه میدوم! به گرد پایتان هم نمیرسم،🌴مسئله یڪ سربند و لباس خاڪی نیست، هوای دلم از حد هشدار گذشته،❤️

🌷شهدا یاریم ڪنیــد...🕊

🥀#شهیـد_جاسم_حمید
#جانباز_دفاع_مقدس
#سردار_مدافع_حرم
#سالـروز_شهـادت🕊
🥀🕊شوق شهـادت . . .
در نگاهـش موج می زد ؛
مرغ مهاجر بود و دل بر اوج می‌زد❤️

🌷روز شهادت حضرت زهرا(س)ساعت چهار پنج بعدازظهر بود که از بیسیم صدای بچه‌ها شنیده شد،می‌گفتند:دشمن به عقارب زده و ما میدونستیم که حاج مسلم رفته بود عقارب... از طریق بیسیم پرسیدیم حاج مسلم کجاست؟و به ترکی جواب دادند،"حاج‌مسلم شهید شد"...
بیسیم از دستم افتاد؛دستام رو گذاشتم روی سرم و نشستم روی زمین.بچه ها بلافاصله اومدند و از من پرسیدند چه اتفاقی افتاده و ماجرا رو به آن‌ها گفتم. واقعا در قرارگاه یک کربلایی به پا شد... پشت بیسیم صدای بچه‌ها می‌آمد که مرتب گریه می‌کردند و خبر شهادت حاج‌مسلم رو به همدیگه می‌دادند؛ هرکسی که به دیگری تماس می‌گرفت، فقط با گریه صحبت میکرد...😭

#راوی:همرزم شهید

🌹#شهیـد_مدافـع_حـرم
#سردار_مهدی_نعمایی
#نام_جهادی_حاج_مسلم
#سالـروز_شهـادت🕊