کانال شهید مدافع حرم مرتضے کریمے
96 subscribers
8.84K photos
960 videos
41 files
160 links
🌟فرازی از وصیتنامه شهید:
به فرامین مقام معظم رهبری گوش فرادهید زیراایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است.💥
تاریخ ولادت:١۳۶۰/١۰/٢۵
تاریخ شهادت:١٣٩۴/١۰/٢١
🌸جهت ارتباط با ادمین
پیشنهاد وانتقاد وتبادل به آیدی های زیر مراجعه فرمایید

@Ya_Zzahra
Download Telegram
🎀🎈امروز روز تولد توست
و ما هر روز بیش از پیش
به این راز پی می ‌بریم
ڪہ تــو خلـق شـــده ای
تا راه آسمان را به ما نشان دهی...💎

🌷#اولین_شهید_مدافع_ڪربلا
#شهید_علیرضا_مشجری🕊
🎊#سالــروز_ولادت💟
🌷#سیره_شهدا🌷

💐رضا سعی می کرد تمام نمازهایش📿 را اول وقت بخواند.بارها شده بود در اتوبان داشتیم می رفتیم که وقت نماز می شد و رضا همان لحظه یک جایی پارک می کرد و نماز اول وقت می خواند.
خیلی مقید به نماز شب بود.وقتی می خواست ماموریت برود توصیه می کرد مواظب باش خواب نمانی.یادم می آید در قنوت نماز شبش این دعا را میخواند: "ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتیقین اماما ...."
یعنی ما را برای متقین الگو قرار بده.
رضا واقعا برای همه الگو بود.

به نقل از:همسر شهید

🎊رضا عزیز
میلاد توست
و مــــــا باز ؛
ڪبوتر عشق‌مان را
در آسمـانِ خیـال تو
پــــــرواز می دهیم ؛
سالهاستــ ڪبوتــرمان
جلد مهربـانیت شده است . . .🕊

🌷#شهـید_رضا_ڪـارگر_برزی
#اولین_شهید_مدافع_حرم
#استان_البـــــرز🕊
🌼🎂#سـالـروز_ولادت💞🎈
❇️#سیره_شهدا💌

همسر شهید نقل می‌کنند: هربار که قرآن📿می‌خواند،دفترچه‌ای از جیبش در می‌آورد و درون آن یادداشتی می‌کرد؛به این کارش عادت کرده بودم؛با خدا عهد کرده بود هر روز قرآن بخواند.

بعد از شهادتش که وسایلش را برایم آوردند،قرآنش📿هم درون جیبش بود؛ قرآن را که باز کردم دیدم لای قرآن کاغذی است که درونش یادداشت کرده از آیه چند تا چند قرائت کرده است؛آیه‌های یادداشت‌شده را که شمردم، دیدم هر روز ۱۴ آیه قرائت میکرده است؛آخرین علامت برای روزی بود که به شهادت رسیده بود؛ آری،او تا شهادت به عهدش وفا کرده بود.

🎊مجید عزیز
میلاد توست
و مــــــا باز ؛
ڪبوتر عشق‌مان را
در آسمـانِ خیـال تو
پــــــرواز می دهیم ؛
سالهاستــ ڪبوتــرمان
جلد مهربـانیت شده است . . .🕊

🌷#شهید_مجید_عسگری_جمڪرانی
#اولین_شهید_فرهنگی_مدافع‌حرم
#خادم_حضرت_معصومه_س🕊
🌼🎂#سـالـروز_ولادت💞🎈
🥀🕊#لاله_‌های_زینبی

💐پدر شهید نقل می‌کند:محمدحسن در دوران دانشگاه بسیار فعّال و پویا بود. رشته‌ تحصیلی‌اش،تکنسین هوشبری اتاق عمل بود ولی در بیمارستان،از آموختنِ هیچ چیزی دریغ نمی‌کرد.

🌾این را وقتی متوجه شدیم که در سوریه به فاصله‌ی یکی دوهفته از رفتنش،بعنوان مسئول بیمارستان انتخاب شد.همرزمانش میگفتند او وقتی بیمارستانی را تحویل می‌گرفت،صفر تا ۱۰۰ کارها را یک‌تنه راه‌اندازی می‌کرد و تحویل پرسنل می‌داد.

🌷فرقی نمی‌کرد بخش رادیولوژی باشد یا آزمایشگاه یا اتاق عمل؛ قاعده‌ی هر کدام را به خوبی می‌دانست و معتقد به کار بر مبنای آخرین فناوریِ روز بود. چون زبان انگلیسی را خوب می‌فهمید،مطالب لازم را از بروزترین منابع تخصصی‌اش می‌دید و اجرا می‌کرد.

🥀بعد از شهادتش به ما گفتند:ما نیروی بسیار ارزشمندی را از دست دادیم. می‌خواستیم در آینده،او را به عنوان مسئول کل تشکیلات پزشکی ایران در سوریه قرار دهیم،چون این قابلیّت را داشت.

🌹#اولین شهید_جامعه‌پزشکی‌_کشور
#شهیـد_محمدحسن_قاسمی
#سالــروز_شهــادت🕊
🥀🕊#لاله_‌های_زینبی

💐سعی می کرد تمام نمازهایش📿 را اول وقت بخواند.بارها شده بود در اتوبان داشتیم می رفتیم که وقت نماز می شد و رضا همان لحظه یک جایی پارک می کرد و نماز اول وقت می خواند.
خیلی مقید به نماز شب بود.وقتی می خواست ماموریت برود توصیه می کرد مواظب باش خواب نمانی.یادم می آید در قنوت نماز شبش این دعا را میخواند: "ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتیقین اماما ...."
یعنی ما را برای متقین الگو قرار بده.
رضا واقعا برای همه الگو بود.

به نقل از:همسر شهید

🥀🕊لحظۂ پـايـان او آغــاز بـــود
قصد او از زندگی
پـــرواز بود

🌹#شهـید_رضا_ڪـارگر_برزی
#اولین_شهید_مدافع_حرم
#استان_البـــــرز
#سالروز_شهادت🕊
✏️#خاطرات_شهدا📃

💐شهید محمد هادی امینی نسبت به غیبت بسیار حساس بود در هر مجلسی اگر بساط غیبت به راه می افتاد باجدیت موضوع صحبت را عوض میکرد یا از جمع خارج میشد نسبت به به نامحرم و چشم پوشی بسیارحساس و دقیق بود.

🌷 یکی از ویژگیهای اخلاقی شهید محمدهادی امینی ازدوران کودکی کمک به دیگران بود کمک کردن به دیگران در طول زندگی هادی یک اولویت محسوب می شد ازدوران کودکی که اصرار به پرداخت صدقه و کمک به فقرا و مستمندان بود تانوجوانی که باپول تو جیبی خود ازکودکانی که دستفروشی می کردند همه اجناس آنها را میخرید تا خانواده هایی که به خاطر خوراک و درمان به آنها رسیدگی میکرد وپس از شهادت هادی مطلع شدیم که دو نوجوان محصل رابه صورت سرپرستی حمایت و پشتیبانی میکرد.

به نقل از:پدر شهید

🥀در
کوله بارم
چیزی ندارم ؛
غیر از دلی
مستِ شوقِ شهادت ...🕊

💐تولد:۱۳۷۸/۱۱/۰۸
🌷شهادت:۱۴۰۰/۰۵/۱۳
🌹براثر اصابت‌گلولہ‌حین‌تمرینات‌ میدانی‌جهٺ‌خدمت بہ‌جبھہ‌مقاومت‌ به‌فیض‌عظیم‌شهادت‌نائل‌شدند🕊

🌹#پاسدار_مدافع_وطن
#شهید_محمدهادی_امینی
#اولین_سالروز_شهـادت🕊
💐#سیره_شهدا💌

🌷آخرین خداحافظی مهدی را ۱۲ بار بوسیدم

شهید مهدی علیدوست از رفقای صمیمی و دوست داشتنی من بود. که علاوه بر همکار،همسایه و همرزمم نیز محسوب می شد.او تنها همکاری بود که بیرون از محیط کار با هم مراوده داشتم.
آخرین باری که مهدی و دیگر همرزمانم به سوریه سفر می‏‌کردند من هم برای خداحافظ رفتم،با هر کدام از رفقا که روبوسی می‏‌کردم،همین که بر می‏‌گشتم مهدی را می‏‌دیدم و دوباره با او روبوسی می‌‏کردم اگر اشتباه نکنم ۱۲ بار مهدی را بوسیدم.

💫آخرین بار گفتم مهدی تا اشکم را در نیاوردی خواهش می‏‌کنم که سوار ماشین شو و برو. مثل همیشه همان لبخند خاصش روی لب هایش نشست و سوار اتوبوس شد.بعد از شهادتش اکثر عکس‏ هایش که با رفقایش در گردان انداخته بود همان لبخند همیشگی را به همراه داشت.

به نقل از:دوست و همرزم شهید

🎊مهدی عزیز
میلاد توست
و مــــــا باز ؛
ڪبوتر عشق‌مان را
در آسمـانِ خیـال تو
پــــــرواز می دهیم ؛
سالهاستــ ڪبوتــرمان
جلد مهربـانیت شده است . . .🕊

🌷#پاسدار_مدافع_حرم
#شهـید_مهـدی_علیدوست
#اولین_شهـید_مدافع_حرم_قم🕊
🌼🎂#سـالـروز_ولادت💞🎈
📨#سیره_شهدا

همسرشهید نقل میکنند:تمام زندگیم با شهید،شیرین وخاطره‌انگیزبود.

💐یکی از جالب‌ترین خاطرات‌مان،زمانی بود که درشهرستان گالیکش زندگی میکردیم؛دوفرزند داشتیم که سه‌ساله و یک‌ساله بودند.

🌾شهیدتولی به مأموریتی سه‌ماهه رفته بود؛من نه نامه‌ای ازاو دریافت کرده بودم ونه تلفنی زده بود.

🌸یک روزفرزندانم رادرمنزل گذاشتم و به قصدخرید نان به سرکوچه رفتم

🌺داخل کوچه که شدم،ازدورمردی را دیدم که یک ساک به روی دوشش گذاشته بود وباریش‌های بلند به سمت من می‌آمد.

🌟توجه نکردم تااینکه باصدای بلندمرا "عزیز"صداکرد!متوجه شدم که غلامعلی است!

💫باورنمیکردم چون خیلی تواین چند ماه سختی‌کشیده بودم💔

🌷متوجه نبودم که داخل کوچه‌ام، خودم رابه سمتش انداختم وهردو شروع به گریه کردیم.

🌻تااینکه خانمی در رابازکردوگفت چی شده؟غلامعلی گفت هیچی خانم!
همسرمه!

🌴باهمین حالِ گریه به خانه رسیدیم. من به‌قدری هیجان داشتم که یادم رفت اصلابرای چی بیرون آمده بودم!نان هم نگرفتم.

🌷#اولین_شهید_مدافع‌حرم_گلستان
#جاویدالاثر_غلامعلی_تولی🕊
🎊#تولدت_مبارڪ_مردآسمانی💟
🥀🕊#لاله_های_زینبی

🌾رضا روی انتخاب اسم دخترش حساس بود؛چون معنی و مفهوم اسم برایش مهم بود.بین اسامی،سه‌تا اسم گلچین شد و قرار شد بنویسیم و بگذاریم بین صفحات قرآن و یکی رو انتخاب کنیم.

🌙روز اول ماه رمضان،رضا یک‌دفعه گفت«دخترمون قراره تو ماه رمضان، ماه نیایش و بندگی به دنیا بیاد؛«نیایش»هم اسم قشنگی هست.»برای اسم‌های دیگه چند وقت فکر کرده بودیم؛اما این اسم ناخودآگاه به ذهن رضا آمد.نوشت و وسط قرآن گذاشت.

🌷یکی از کاغذها را برداشتم و آن را
باز کردم؛رویش نوشته بود«نیایش».
هنوز هم آن چندتا اسم را که با دستخطّ رضا نوشته شده و وسط قرآن هست، دارم.نیایش،تنها یادگار رضا موقع شهادت پدرش فقط ۱۵ ماهش بود.

راوی:همسر شهید

🌷#یا_زینب_ڪبری

💐با بستنِ سربند تو
آرام شدنــد ؛
در جاده‌ی عشــق
خوش‌ سرانجام شدند❤️

🌹#اولین_شهید_مدافع‌حرم_سبزوار
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_رضا_دامرودی
#سالروز_شهـادت🕊
💐#لاله_های_زینبی

🌷آخرین خداحافظی مهدی را ۱۲ بار بوسیدم

🌾شهید مهدی علیدوست از رفقای صمیمی و دوست داشتنی من بود. که علاوه بر همکار،همسایه و همرزمم نیز محسوب می شد.او تنها همکاری بود که بیرون از محیط کار با هم مراوده داشتم.
آخرین باری که مهدی و دیگر همرزمانم به سوریه سفر می‏‌کردند من هم برای خداحافظ رفتم،با هر کدام از رفقا که روبوسی می‏‌کردم،همین که بر می‏‌گشتم مهدی را می‏‌دیدم و دوباره با او روبوسی می‌‏کردم اگر اشتباه نکنم ۱۲ بار مهدی را بوسیدم.

🥀آخرین بار گفتم مهدی تا اشکم را در نیاوردی خواهش می‏‌کنم که سوار ماشین شو و برو.مثل همیشه همان لبخند خاصش روی لب هایش نشست و سوار اتوبوس شد.بعد از شهادتش اکثر عکس‏ هایش که با رفقایش در گردان انداخته بود همان لبخند همیشگی را به همراه داشت.

به نقل از:دوست و همرزم شهید

📸تویی آن ،
سوژہ ی عڪاسیِ این چشم غزل
ڪاش در قاب غریبانہ ی جان
عڪس شوی . . .🍃

🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهـید_مهـدی_علیدوست
#اولین_شهـید_مدافع_حرم_قم
#سالروز_شهـادت🕊
#خاطرات_شهدا📜

💐بابهزاد وخانواده به سفرمشهد رفتیم؛درجاده شمال،ماشینی همینطور به ما چراغ میزد.به بهزاد گفتم:یک ماشین دنبال ماست؛بهزاد ڪنار زد وبه سراغ راننده رفت؛من هم به دنبالش رفتم.یڪ مردبسیار محترمی بود وباڪمال محبت واحترام درخواست مبلغی ڪرد وگفت: همه ڪارت هایش رادر منزل جاگذاشته و براےبنزین پول ڪم دارد.

🌷راننده گفت:همش میگفتم به چه ماشینی تقاضاڪنم ڪه باورڪند وبهم ڪمک ڪند وخجالت نڪشم؟به دلم افتاد ازماشین شماتقاضا ڪنم.بهزاد آن مبلغ مدنظر را داد وآن شخص هرچه اصرار ڪرد که شماڪارتی بهش بدهیم ڪه پول رابه ماپس بدهد،بهزاد قبول نڪرد وگفت:به خاطر حضرت زهرا(س) این مبلغ رادادم.مرد لبخندی زد وگفت: دیدم پشت ماشین شمایازهرا(س)نوشته بود،به شمارو زدم وتشڪر ڪرد ورفت. هیچ وقت ذوق واشتیاق آنروز بهزاد را فراموش نمیڪنم.پسرم باوجودی ڪه مستأجر بود وحقوق ڪمی داشت،اماهر وقت به روستا می آمد،مقداری پول به من میداد تابین زنان بی سرپرست روستا تقسیم ڪنم.

✏️راوی:مادرشهید

🥀#پاسدار_شهید_بهزاد_سیفی
#اولین_شهیدمدافع‌حرم_ممسنی
#شهادت_بیجی_عراق۱۳۹۴
#سالروز_شهادت🕊
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹

🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐همسر شهید نقل می‌کند:هربار که قرآن📿می‌خواند،دفترچه‌ای از جیبش در می‌آورد و درون آن یادداشتی می‌کرد؛به این کارِش عادت کرده بودم؛با خدا عهد کرده بود هر روز قرآن بخواند.

🌷بعد از شهادتش که وسایلش را برایم آوردند،قرآنش📿هم درون جیبش بود؛ قرآن را که باز کردم،دیدم لای قرآن کاغذی است که درونش یادداشت کرده از آیه چندتا چند قرائت کرده است؛آیه‌های یادداشت‌شده را که شمردم، دیدم هر روز ۱۴ آیه قرائت میکرده است؛آخرین علامت ✔️برای روزی بود که به شهادت رسیده بود.آری!او تا شهادت به عهدش وفا کرده بود!

🌷تو از بانوی قم داری نشانی
شدی در راه زینب آسمـانی
چه زیبا عهد بستی با امامت
مجیــد عسگـری جمڪرانی🕊

🥀#شهید_مجید_عسگری_جمڪرانی
#اولین_شهید_فرهنگی_مدافع‌حرم
#خادم_حضرت_معصومه_س
#سالــروز_شهـــادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐برادر شهید نقل می کند:با آن حالت معنوی كه شهید محمد احمدی جوان داشت ما فكر می كرديم كه روزی در مأموريتهايش به شهادت می رسد.محمد ارتباط بسيار عاطفی با پدر و به خصوص با مادرمان داشت.

🌷مادرم موقع زايمان آخرين فرزندش محمد در خواب ديده بود كه خدا به او پسری عطا خواهد کرد كه بعدها مانند دايی اش به شهادت خواهد رسيد.دايی ما از شهدای دفاع مقدس است.چون محمد بچه آخر خانواده بود مادرم به رفت‌وآمدهايش بسيار توجه داشت.خود شهيد هم به مادرم هميشه می گفت:كه تو فقط خواهر شهيد نيستی مادر شهيد هم هستی. 

🥀 برادرم شهید محمد احمدی جوان علاقه زيادی به شهدا داشت.هر سال در ظهر تاسوعا يادواره شهدای روستا را برگزار می كرد.جالب است كه خودش هم در ظهر تاسوعاي سال ۱۳۹۴ مجروح شد و در اربعين همان سال به شهادت رسيد.
 
🌷ذره ای ڪم نشود
حرمت بانویِ دمشـق
تا دفـاع حرمـش
دستِ علی اکبرهاست🕊

🌹#اولین_شهید_مدافع‌حرم_بوشهر
#شهید_محمد_احمدی_جوان
#سالروز_شهـادت🕊
💟#سیره_شهدا

پدرشهید نقل می کند:محمد از همان دوران کودکی انس عجیبی با قرآن📿 داشت.وقتی من و مادرش درخانه قرآن میخواندیم محمد گوش میکرد،همین باعث شد تا همنشین قرآن شود.محمد حافظ قرآن بود.پسرم صبور بود.به جرئت می‌توانم بگویم که من و مادرش از محمد درس اخلاق میگرفتیم.

💐محمد یک فرشته بود.واقعیت این است که من پسرم را بعد از شهادتش شناختم و حسرت این را می‌خورم که چرا دیر شناختمش.همه کارهایی که محمد انجام میداد از روی اخلاص بود و برای رضای خدا.اهل ریا نبود.خیلی از کارهای خیرش را و فعالیت‌هایش را بعد از شهادت فهمیدیم.محمد ارادت خاصی به اهل بیت(ع)‌ داشت.عاشق ابا عبدالله‌ (ع)بود.ایام محرم برای نوکری و خدمت سر ازپا نمیشناخت.هر کاری که از دستش برمی‌آمد انجام میداد.از غبارروبی هیئت تا پارچه‌زنی عزاےامام حسین(ع) و نظافت سرویس‌های بهداشتی.

🎊محمد عزیز
میلاد توست
و ما باز ؛
ڪبوتر عشق‌مان را
در آسمانِ خیال تو
پرواز می دهیم ؛
سالهاستــ ڪبوترمان
جلد مهربانیت شده است . . .🕊

🌷#اولین_شهیدمدافع_حرم_میاندورود
#شهید_پاسدار_محمد_معافی🕊
🎂#سـالـروز_ولادت🎈
📝دست نوشته شهید مدافع حرم #احسان_فتحی قبل از شهادت

🌷بسم رب الشهدا
با سلام خدمت همسنگرم
خیلی خوشحالم که تونستم این توفیقو پیدا کنم مدافع حرم بی بی زینب(ع) بشم. زینب تو کربلا مدافع خیمه های حسین(ع) بوده حالا ما شدیم مدافع حرمش. باز او پناه ماست.🌷
💐تا پیروزی یا زینب
احسان فتحی ۱۳۹۴/۹/۱۵

🌹🕊#ای_شهـید

💐دعا ڪن ، ڪہ ما
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
و از قافلۂ مهـدیِ فاطمہ جا نمانیم

🥀#اولین_شهید_مدافع‌_حرم_بهبهان
#شهید_احسان_فتحی
#سـالروز_شهـادت🕊
📨#خاطرات_شهدا

🌸یکبار تازه ماشین لباسشویی خریده بودیم و گذاشته بودیم داخل
زیرزمین محرم رفته بود اونجا و یک کبریت کشیده بود گوشه ماشین و پوسته‌اش را سیاه کرده بود شانس آوردیم آتش سوزی نشد

🌻تا فهمیدم،یک کِشیده زدم توی صورتش،سر محرم خورد به دیوار، ورم کرد این کِشیده، اولین و آخرین کتکی بود که به بچه‌هایم زدم،هزاربار هم تا زن گرفت،بهش می‌گفتم محرم جان!من را حلال می‌کنی؟می‌گفت آخه این چه حرفیه؟گفتم مادرهم‌حق‌ندارد بچه‌را کتک بزند،می‌گفت شما حواستان نبوده مادر جان

راوے:مادر شهید

🎊🎈عطر زینبیہ
عطر تولد شهـ🌷ـید مے‌آید🍃

🎀لحظہ تولدت
شروع پرواز است
براے پرستوهـا و
خاطرہ ماندنے
براے تمام آسمانها ...🕊

🌷#اولین_شهید_مدافع_حرم
#شهـید_محرم_تــرک🕊
🌼🎂#سالــروز_ولادت⭐️
🥀🕊#لاله_های_زینبی

🌴همسر شهید نقل می‌کند:وقتی از کنار گلزار شهدا رد می‌شدیم،مهرداد سرعت ماشین رو کم می‌کرد و با یه حالت محزون رو به شهدا یه فاتحه می‌خوند. به مزار شهدا با انگشت اشاره می‌کرد و می‌شد صدای ذکر زیر لبش رو آروم شنید.همیشه می‌گفت:«خوشا به سعادت شهدا که خداوند شهادت را نصیب‌شان کرد.»

💐وقتی چشمم به نگاهش می‌افتاد، می‌دیدم که با یه شوقی به عکس شهدا نگاه می‌کنه که انگار داره دوستاش رو می‌بینه.موقعی که اسباب‌کشی کردیم، داخل خونه‌ی نوساز خودمون اولین عکسی که از دیوارِ خونه آویزان کرد، عکس شهید قاسمی بود.می‌گفت:« میخوام به نور شهید زندگیم نورانی بشه.»مهرداد ارادت خاصّی به شهدا داشت.

🌷🕊عشق است . . .
ڪہ دل بہ‌ راہ دلبر دادن
جـان را بہ هــوای آل حیــدر دادن❤️

🥀#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهـید_مهـرداد_قاجاری
#اولین_شهـید_ایل_قشقایی
#سالروز_شهـادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی

💐همسر شهید نقل می کند:در طول زندگی یکی از مهمترین آرزوهای شهید محرم ترک شهادت بود و همیشه در دعاهایش از خدا شهادت را طلب می‌کرد. لذا زمانی که آماده رفتن به سوریه بود نه تنها از شهادت هراسی نداشت بلکه شهادت را معشوق خود می دانست.

🌷شهید محرم ترک عکس ها و پوسترها و هرچیزی که مردم را به یاد شهدای دفاع مقدس و شهدای کربلا بیاندازد جمع می کرد و هر سال دم در هیات یک نمایشگاه دیدنی برپا می کرد.گاهی ماموریت کاری بود.به برادرهای خودش یا من مدام تاکیدمی کرد که نمایشگاه حتما برپا شود.نکند پرچم حضرت زهرا(سلام الله علیها)بر روی زمین بماند. و حالا چند سال است که خودش هم شده یکی از همان قاب عکس ها و پوسترهای دم در هیات.عشق شهدا آخرش تو را به جنون کشاند و خاستی که شبیه معشوقه هایت باشی،گواری وجودت شهد شیرین شهادت.

🌷🕊در سفر عاشقے ،
هر کہ سبڪبارتر
قافلۂ عشــق را
قافلہ سالارتــر ...❤️

🌹#اولین_شهید_مدافع_حرم
#شهیـد_محرم_تــرک
#سالروز_شهادت🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی

🌾همرزم شهید نقل میکند:هميشه همديگر را«داداش»صدا ميزديم.اين سرے وقتی به مأموريت رفت به او گفتم:«زود برگرد،ميخواهيم عيد دورهم باشيم.»گفت:«باشد.»،ديدم ديگرصدايش نمےآيد.زمين و‌آسمان رابه هم دوختم تا ببينم كجاست. او راپيدا كردم.ولی وقتی كه شهيد شده بود.بيشتر ازيک هفته بود كه ازاو اطلاع نداشتيم.

💐محمد در عملياتها در عراق،سوريه و لبنان حرف برای،گفتن داشت.يكی از نيروهايی بود كه ميتوانست آنچنان پيشرفتی كند كه مسئوليت مهمی در سپاه يادراداره نظام داشته باشد،ولی رفت و يک نفر از ياران رهبرےكم شد. اميدوارم ما بتوانيم راهش را ادامه دهيم.اوفرمانده بود.مربي سلاح،تخريب، تاكتيک.كاملاًمسلط به زبان انگليسی و عربی و فرمانده ميدانی قوی بود.شهيد در اين مدت تخصصهای زيادےكسب كرد.با گروه مقاومت اسلامی رزمندگان عراقی در«نجبا»هم كار كرده بود.از وقتی بچه‌ هاےنجبا شنيدند اوشهيد شده است،بی تاب هستند.محمد باهمه محور مقاومت كار كرده بود.اخلاق محمد آنهارا شيفته خودش كرده بود.

🥀#اولین_شهیدمدافع_حرم_میاندورود
#شهید_پاسدار_محمد_معافی
#سالروز_شهادت🕊
💌#خاطرات_شهدا

💐یکی از توصیه‌های مهم شهیدم، محسن، این بود که هرگز مساجد را خالی نگذارید و نماز اول وقت بخوانید! اما پسرم یک گله هم از جوانان داشت؛ می‌گفت یک بسیجی نباید نماز اول وقتش را به تأخیر بیندازد و مسجد را خالی بگذارد!

❤️همیشه می‌گفت نباید برخورد بدی با مردم داشته باشید! اگر امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید، باید با حُسن خُلق همراه باشد! نکته‌ی مهم این بود که محسن اهل عمل بود و با عمل‌کردن مردم را جذب می‌کرد. از این‌رو حرف‌هایش به دل مردم می‌نشست.

🕌محسن در انجام کار خیر، بی‌ریا بود و کسی متوجه آن نمی‌شد. خادم مسجدمان می‌گفت وقتی همه مراسم‌ها در مسجد به پایان می‌رسید و همه می‌رفتند، محسن همراه من می‌ماند و همه مسجد را تمیز می‌کرد، بدون اینکه کسی او را ببیند.

راوے:پدر شهید

🎀🎈امروز روز تولد توست
و ما هر روز بیش از پیش
به این راز پی می ‌بریم
ڪہ تــو خلـق شـــده ای
تا راه آسمان را به ما نشان دهی ...💎

🌷#شهید_محسن_کمالی_دهقان
#اولین_شهیدمدافع‌حرم_کرج 🕊
🎊#تولدت_مبارڪ_مردآسمانی💟