🔸 " در محضــــــر شهیـــــــد " ...
🌷« #شهادت یعنے انتقال یافتن از زندگی مادی به زندگے معنوی و الهے و #شهادت در مکتب اسلام یڪ مسأله انتخابے است کہ انسان کامل با تمام آگاهے آن را انتخاب میڪند و با #شهادت خویش شمع راه انسانهای پاڪ و نورانے میشود، و من با انتخاب آگاهانہ، راه شهیـدان را تا رسیدن به ساحل سعادت ادامه خواهم داد. بنابراین من راهم را انتخاب کرده ام...
💐امیدوارم کہ شما هم دُرست خط مرا #ولایت_فقیہ و برگزیدن راه #شهادت را انتخاب ڪنید.»
🌹#شهید_حاج_محسن_دین_شعاری
#فرمانده_گردان_تخریب_لشگر۲۷
#سـالروز_شهـادت🕊
🌷« #شهادت یعنے انتقال یافتن از زندگی مادی به زندگے معنوی و الهے و #شهادت در مکتب اسلام یڪ مسأله انتخابے است کہ انسان کامل با تمام آگاهے آن را انتخاب میڪند و با #شهادت خویش شمع راه انسانهای پاڪ و نورانے میشود، و من با انتخاب آگاهانہ، راه شهیـدان را تا رسیدن به ساحل سعادت ادامه خواهم داد. بنابراین من راهم را انتخاب کرده ام...
💐امیدوارم کہ شما هم دُرست خط مرا #ولایت_فقیہ و برگزیدن راه #شهادت را انتخاب ڪنید.»
🌹#شهید_حاج_محسن_دین_شعاری
#فرمانده_گردان_تخریب_لشگر۲۷
#سـالروز_شهـادت🕊
🔸 " در محضـــر شهیـــــد "...
💢 برای دل خودم یا برای خدا؟
💠گفتم:" با فرمانده تان کار دارم."
🔷گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند."
🌾رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت: "کیه؟"
💐گفتم :"مصطفی من هستم.""
💢گفت :"بیا تو."
📿سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود.
🌴نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟"
🌷دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین.زُل زد به مهرش .دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد.
🥀گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم.
🍃از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟"
📖#ڪلام_شهید
🌷دوستان عزیـز ...
تنها راه رسیدن به سعادت ،
ترڪ محرمات و انجام واجبات است
راه قرب بہ خدا همین است و بس ،
راه شهدا را ڪہ همان راه رسیدن بہ خدا است ادامه دهید.🕊
🥀#شهید_جاویدالاثر_مصطفی_ردانی پور
#فرمانده_قرارگاه_فتح_سپاه
#سالـروز_شهـادت🕊
💢 برای دل خودم یا برای خدا؟
💠گفتم:" با فرمانده تان کار دارم."
🔷گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند."
🌾رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت: "کیه؟"
💐گفتم :"مصطفی من هستم.""
💢گفت :"بیا تو."
📿سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود.
🌴نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟"
🌷دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین.زُل زد به مهرش .دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد.
🥀گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم.
🍃از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟"
📖#ڪلام_شهید
🌷دوستان عزیـز ...
تنها راه رسیدن به سعادت ،
ترڪ محرمات و انجام واجبات است
راه قرب بہ خدا همین است و بس ،
راه شهدا را ڪہ همان راه رسیدن بہ خدا است ادامه دهید.🕊
🥀#شهید_جاویدالاثر_مصطفی_ردانی پور
#فرمانده_قرارگاه_فتح_سپاه
#سالـروز_شهـادت🕊
📖 #ڪلام_شهیـد
💐برای اینکه در این دنـیای زودگـذر
گرفـتار انحـراف نفـس نشـوید
همیشـه یـاد خـدا باشیـد ...
🌷سعـی ڪنیـد ...
تحمـل عقیـدههـای مخـالف را داشتـه باشیـد سعـی را بـر جـذب نیروهـای جـوان بگذاریـد نـه دفـع آنـان ...
💠شهید رجایی :
💐مسئولین ما باید همیشه چون
فرماندار پاوه (شهید ناصرکاظمی)
در خط مقدم حضور داشته باشند.
🌹#شهید_سردار_ناصر_کاظمی
#فرمانده_سپاه_کردستان
#فرماندهتیپویژهشهدا
#سالــروز_شهــادت🕊
💐برای اینکه در این دنـیای زودگـذر
گرفـتار انحـراف نفـس نشـوید
همیشـه یـاد خـدا باشیـد ...
🌷سعـی ڪنیـد ...
تحمـل عقیـدههـای مخـالف را داشتـه باشیـد سعـی را بـر جـذب نیروهـای جـوان بگذاریـد نـه دفـع آنـان ...
💠شهید رجایی :
💐مسئولین ما باید همیشه چون
فرماندار پاوه (شهید ناصرکاظمی)
در خط مقدم حضور داشته باشند.
🌹#شهید_سردار_ناصر_کاظمی
#فرمانده_سپاه_کردستان
#فرماندهتیپویژهشهدا
#سالــروز_شهــادت🕊
💢🌙 #روزه_قضا
🌷چند روز قبل از شهـ🌹ـادتش،از سردشت مےرفتیم باختران بین حرف هایش گفت:«بچه ها!من دویست روز روزه بدهڪارم»تعجب ڪردیم!!!
💠گفت:«شش ساله هیچ جا ده روز نموندم کہ قصد روزه ڪنم.»
🌴وقتے خبر رسید شهـ🌷ـید شده،توے حسینیه انگار زلزلہ شد.ڪسےنمےتوانست جلوے بچہ ها را بگیرد توے سر و سینہ شان مےزدند.چند نفر بےحال شدند و روے دست بردندشان آخر مراسم عزاداری،آقای صادقے گفت:«شهـ🕊ـید،بہ من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه ی قضا داره ڪے حاضره براش این روزه ها رو بگیره؟»
🍃همہ بلند شدند نفرے یک روز هم روزه مےگرفتند،مےشد ده هزار روز...
📚 یادگاران،جلد ده،ص ۹۴
🌷شهادت ...
پایان نیست
آغـــــاز است
تولـ🎂ــدی دیگر است
در جهانی فراتر از آنڪه
عقل زمینی بہ ساحت قدس آن راه یابد
🌷#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهـید_مهـدی_زینالدین🕊
🌻🎀#سـالروز_ولادت💖🍰
🌷چند روز قبل از شهـ🌹ـادتش،از سردشت مےرفتیم باختران بین حرف هایش گفت:«بچه ها!من دویست روز روزه بدهڪارم»تعجب ڪردیم!!!
💠گفت:«شش ساله هیچ جا ده روز نموندم کہ قصد روزه ڪنم.»
🌴وقتے خبر رسید شهـ🌷ـید شده،توے حسینیه انگار زلزلہ شد.ڪسےنمےتوانست جلوے بچہ ها را بگیرد توے سر و سینہ شان مےزدند.چند نفر بےحال شدند و روے دست بردندشان آخر مراسم عزاداری،آقای صادقے گفت:«شهـ🕊ـید،بہ من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه ی قضا داره ڪے حاضره براش این روزه ها رو بگیره؟»
🍃همہ بلند شدند نفرے یک روز هم روزه مےگرفتند،مےشد ده هزار روز...
📚 یادگاران،جلد ده،ص ۹۴
🌷شهادت ...
پایان نیست
آغـــــاز است
تولـ🎂ــدی دیگر است
در جهانی فراتر از آنڪه
عقل زمینی بہ ساحت قدس آن راه یابد
🌷#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهـید_مهـدی_زینالدین🕊
🌻🎀#سـالروز_ولادت💖🍰
💢#سربازان_اسلام
🌾حاجی پور...
مسئول آموزش رزمندهها
درلشکر۲۷محمدرسولاللهﷺبود.
💠دراولين جلسه کلاس
باخنده به بچهها گفت:
«من يک مقني هستم»
قبلا کارم کندن چاه و قنات بود؛
تااينکه انقلاب پيروز شد،
من چندسالی به کردستان رفتم
درآنجا بااشراروضدانقلاب جنگيدم.
🌴مدتي بعد حاج همت ازمن خواست که به لشکر۲۷بروم به او گفتم:
«حاجي،من جنگ کوهستاني کرده ام
جنگ دردشت و بيابان رابلدنيستم »
بالاخره با اصرار حاج همت
واردلشکر۲۷شدم و حالا
درخدمت شماهستم...
☘لهجه زيبای آذری اووصداقت کلامش بچهها راشيفته اوڪرد.
🌱بااتمام کلاس
حاج همت به حاجی پورگفت:
«آنقدرنگومن مقنی هستم،
ماهمه سربازاسلام هستيم و
براي دفاع از انقلاب اسلامی
ڪنارهم جمع شدهايم»
🌿درجلسه بعدی کلاس
علیاکبر با شادی وارداتاق شد
نگاهی به رزمندهها انداخت و گفت:
«برادران،سرورم همت گفته است
که من از اين به بعدنگويم که مقنی هستم
ومن بنا بر اطاعت ازفرماندهی
ازاين پس ديگر نمیگويم
انشاءلله همه ماسربازان اسلام هستيم»
✍راوی:همرزم شهید
🥀#شهید_سردار_علیاکبر_حاجیپور
#فرمانده_تیپ_عمار_لشکر۲۷
#سالروز_شهادت🕊
🌾حاجی پور...
مسئول آموزش رزمندهها
درلشکر۲۷محمدرسولاللهﷺبود.
💠دراولين جلسه کلاس
باخنده به بچهها گفت:
«من يک مقني هستم»
قبلا کارم کندن چاه و قنات بود؛
تااينکه انقلاب پيروز شد،
من چندسالی به کردستان رفتم
درآنجا بااشراروضدانقلاب جنگيدم.
🌴مدتي بعد حاج همت ازمن خواست که به لشکر۲۷بروم به او گفتم:
«حاجي،من جنگ کوهستاني کرده ام
جنگ دردشت و بيابان رابلدنيستم »
بالاخره با اصرار حاج همت
واردلشکر۲۷شدم و حالا
درخدمت شماهستم...
☘لهجه زيبای آذری اووصداقت کلامش بچهها راشيفته اوڪرد.
🌱بااتمام کلاس
حاج همت به حاجی پورگفت:
«آنقدرنگومن مقنی هستم،
ماهمه سربازاسلام هستيم و
براي دفاع از انقلاب اسلامی
ڪنارهم جمع شدهايم»
🌿درجلسه بعدی کلاس
علیاکبر با شادی وارداتاق شد
نگاهی به رزمندهها انداخت و گفت:
«برادران،سرورم همت گفته است
که من از اين به بعدنگويم که مقنی هستم
ومن بنا بر اطاعت ازفرماندهی
ازاين پس ديگر نمیگويم
انشاءلله همه ماسربازان اسلام هستيم»
✍راوی:همرزم شهید
🥀#شهید_سردار_علیاکبر_حاجیپور
#فرمانده_تیپ_عمار_لشکر۲۷
#سالروز_شهادت🕊
✏️#خاطرات_شهدا📜
🕋در صحن خانه خدا،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده بود و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کرد.ازش می پرسند"آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"از بچگی یادش داده بودم،نمازهایش📿 را اول وقت بخواند،ولی خودم هم باورم نمی شد این طور با روحش آمیخته شود.
💐فرمانده لشکر که شده بود،همین عادتش به بقیه رزمنده ها منتقل شد.به فرماندهشان که نگاه میکردند و میدیدند نزدیک اذان،هرکاری داشته باشد رها می کند و وضو میگیرد،آن ها هم الگو می گرفتند.بعد از شهادتش چهار نفر در چهار شهر مختلف،خواب دیده بودند که در صحن خانه خدا🕋،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کند. ازش می پرسند" آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"و مهدی می گوید:"این برای همون نماز های اول وقتیه که تو دنیا خوندم."
✍به نقل از:مادر شهید
🌹#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهید_مهدی_زینالدین
#سـالروز_شهـادت🕊
🕋در صحن خانه خدا،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده بود و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کرد.ازش می پرسند"آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"از بچگی یادش داده بودم،نمازهایش📿 را اول وقت بخواند،ولی خودم هم باورم نمی شد این طور با روحش آمیخته شود.
💐فرمانده لشکر که شده بود،همین عادتش به بقیه رزمنده ها منتقل شد.به فرماندهشان که نگاه میکردند و میدیدند نزدیک اذان،هرکاری داشته باشد رها می کند و وضو میگیرد،آن ها هم الگو می گرفتند.بعد از شهادتش چهار نفر در چهار شهر مختلف،خواب دیده بودند که در صحن خانه خدا🕋،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کند. ازش می پرسند" آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"و مهدی می گوید:"این برای همون نماز های اول وقتیه که تو دنیا خوندم."
✍به نقل از:مادر شهید
🌹#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهید_مهدی_زینالدین
#سـالروز_شهـادت🕊
✍#خاطرات_شهدا📄
🌾دلش نمیخواست کارهایش جلوی دید باشد.مدتی را که در جبهه بود،اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود. آخرین بار که به مرخصی آمده بود،قبل از رفتن همه ی عکسهایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند. همینطور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم درخانه نداشتیم.همیشه پنهان کار بود.حتی زخمی شدنش را هم از دیگران پنهان میکرد؛یکبار که به مرخصی آمده بود،احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت میکند،ولی چیزی را بروز نداد.
📿وقت نماز شد.وضو که گرفت،رفت توی اتاق و در را قفل کرد.از این کارش تعجب کردم.خواهرش که کنجکاو شده بود از بالای در داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته میخواند.مجید از ناحیه ی پا مجروح شده بود،اما اجازه نداد حتی ما که خانواده اش بودیم متوجه شویم.
🌷شهید مجید زین الدین تنها خدایش را می دید و تنها برای او عاشقی می کرد؛ چرا که او به بی نهایت عشق رسیده بود.
✏️به نقل از:مادر شهید
🥀#شهید_مجید_زین_الدین
#فرمانده_اطلاعات_عملیات
#لشکر۱۷_علیبنابیطالب
#سالروز_شهـادت🕊
🌾دلش نمیخواست کارهایش جلوی دید باشد.مدتی را که در جبهه بود،اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود. آخرین بار که به مرخصی آمده بود،قبل از رفتن همه ی عکسهایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند. همینطور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم درخانه نداشتیم.همیشه پنهان کار بود.حتی زخمی شدنش را هم از دیگران پنهان میکرد؛یکبار که به مرخصی آمده بود،احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت میکند،ولی چیزی را بروز نداد.
📿وقت نماز شد.وضو که گرفت،رفت توی اتاق و در را قفل کرد.از این کارش تعجب کردم.خواهرش که کنجکاو شده بود از بالای در داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته میخواند.مجید از ناحیه ی پا مجروح شده بود،اما اجازه نداد حتی ما که خانواده اش بودیم متوجه شویم.
🌷شهید مجید زین الدین تنها خدایش را می دید و تنها برای او عاشقی می کرد؛ چرا که او به بی نهایت عشق رسیده بود.
✏️به نقل از:مادر شهید
🥀#شهید_مجید_زین_الدین
#فرمانده_اطلاعات_عملیات
#لشکر۱۷_علیبنابیطالب
#سالروز_شهـادت🕊
🌊مرواریدی از
دلِ ڪویر سمنان ؛
ڪہ آبروی دریا شد ...❣
🥀#دریادار_شهید_محمدابراهیم_همتی
#فرمانده_ناوچه_پیکان
#سالروز_شهادت🕊
دلِ ڪویر سمنان ؛
ڪہ آبروی دریا شد ...❣
🥀#دریادار_شهید_محمدابراهیم_همتی
#فرمانده_ناوچه_پیکان
#سالروز_شهادت🕊
🔶 " در محضــر شهــید "...
🌾روزی آیتالله خامنهای که در آن زمان نماینده حضرت امام خمینی(ره)در شورایعالی دفاع بودند،برای دیدار با رزمندگان،به جبهه «شوش» رفتند.سید حسین علم الهدی و حاج صادق در این دیدار،در محضرشان بودند.
📿آیتالله خامنهای فرمودند:«در این دیدار با رزمندگان نماز جماعت خواندیم. بعد از نماز بچهها دور من جمع شدند و هر کس با من صحبتی داشت.بعد از چند دقیقه،من نگاه کردم.دیدم شهید سید حسین علم الهدی قرآنی در دست گرفته و عده زیادی از بچهها دور او جمع شدهاند و ایشان به قدری زیبا از آیات قرآن و استقامت در جنگ و...صحبت میکرد که من تعجب کردم».
🌷حضرت آیتالله خامنهای در مصاحبه ای که انجام گرفت و در آخرین برنامه «روایت فتح»که توسط شهید «مرتضی آوینی»تهیه و پخش شد،فرمودند:«وقتی خبر شهادت سیدحسین علمالهدی را شنیدم،اولین چیزی که به ذهنم آمد، شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام بود».
🌹#شہید_سیدحسین_علم_الهدی
#فرمانده_سپاه_هویـزه
#سالروز_شهـادت🕊
🌾روزی آیتالله خامنهای که در آن زمان نماینده حضرت امام خمینی(ره)در شورایعالی دفاع بودند،برای دیدار با رزمندگان،به جبهه «شوش» رفتند.سید حسین علم الهدی و حاج صادق در این دیدار،در محضرشان بودند.
📿آیتالله خامنهای فرمودند:«در این دیدار با رزمندگان نماز جماعت خواندیم. بعد از نماز بچهها دور من جمع شدند و هر کس با من صحبتی داشت.بعد از چند دقیقه،من نگاه کردم.دیدم شهید سید حسین علم الهدی قرآنی در دست گرفته و عده زیادی از بچهها دور او جمع شدهاند و ایشان به قدری زیبا از آیات قرآن و استقامت در جنگ و...صحبت میکرد که من تعجب کردم».
🌷حضرت آیتالله خامنهای در مصاحبه ای که انجام گرفت و در آخرین برنامه «روایت فتح»که توسط شهید «مرتضی آوینی»تهیه و پخش شد،فرمودند:«وقتی خبر شهادت سیدحسین علمالهدی را شنیدم،اولین چیزی که به ذهنم آمد، شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام بود».
🌹#شہید_سیدحسین_علم_الهدی
#فرمانده_سپاه_هویـزه
#سالروز_شهـادت🕊
📖#کلام_شهیـد
🌴شیطان اگر بگذارد !
راه خـــــدا را برویــم . . .
این راه آنقدر لذتبخش جلوه میدهد
و مرده متحرک را زنده و پاک میکند
یڪ لحظه خالص در راه خـدا بــودن
بیش از سالها لذت دنـیا ارزش دارد
به خصوص موقـعـی ڪہ
خون از بدن انسان جاری میشود
انسان احساس می ڪند که آسوده
میشود و خدا از او راضی است.
🥀#شهید_سردار_سیدابراهیم_کسائیان
#فرمانده_محورعملیاتی_لشکر۱۰
#شهادت_کربلای۵_شلمچه۱۳۶۵
#سالـروز_شهـادت🕊
🌴شیطان اگر بگذارد !
راه خـــــدا را برویــم . . .
این راه آنقدر لذتبخش جلوه میدهد
و مرده متحرک را زنده و پاک میکند
یڪ لحظه خالص در راه خـدا بــودن
بیش از سالها لذت دنـیا ارزش دارد
به خصوص موقـعـی ڪہ
خون از بدن انسان جاری میشود
انسان احساس می ڪند که آسوده
میشود و خدا از او راضی است.
🥀#شهید_سردار_سیدابراهیم_کسائیان
#فرمانده_محورعملیاتی_لشکر۱۰
#شهادت_کربلای۵_شلمچه۱۳۶۵
#سالـروز_شهـادت🕊
🔶"در محضر شهید"...
🌾مادر شهید نقل می کند:امام خمینی (ره)طی سخنرانی فرموده بودند که دشمن به خانه ما آمده ما باید از کشور دفاع کنیم،جواد آمد و گفت:که مامان اخبار را گوش کردی،صحبتهای امام را شنیدی؟گفتم بله جواد.سپس به من گفت که دشمن به خانه ما رسیده است و ما بدون هیچ اقدامی نشستهایم گفت که من میخواهم به جبهه بروم گفتم:خبر داری من تو را با چه زحمتی بزرگ کردم؟ به من گفت که تو من را دوستداری یا اسلام را؟گفتم هم تورا هم اسلام را. شهید جواد حاج ابوالقاسم صراف گفت که اگر اسلام را دوستداری اجازه بده تا من بروم جبهه اگر هم دوست نداری که هیچی.
💐گفتم:نمیتوانم این اجازه را به تو بدهم اگر رفتی و شهید شدی من چیکار کنم؟به من جواب داد:که من اگر عمرم به دنیا باشد میمانم اگرهم نباشد از غیب، تیر میخورم و شهید میشوم؛به شهید جواد حاج ابوالقاسم صراف گفتم:که خودت میدانی اگر مایل هستی که بروی برو،جواد به من گفت:که رضایت شما برای من مهم است.
🥀#فرمانده_گردان_شهادت_لشکر۲۷
#شهید_سردار_جواد_حاج ابوالقاسم صراف
#سـالروز_شهـادت🕊
🌾مادر شهید نقل می کند:امام خمینی (ره)طی سخنرانی فرموده بودند که دشمن به خانه ما آمده ما باید از کشور دفاع کنیم،جواد آمد و گفت:که مامان اخبار را گوش کردی،صحبتهای امام را شنیدی؟گفتم بله جواد.سپس به من گفت که دشمن به خانه ما رسیده است و ما بدون هیچ اقدامی نشستهایم گفت که من میخواهم به جبهه بروم گفتم:خبر داری من تو را با چه زحمتی بزرگ کردم؟ به من گفت که تو من را دوستداری یا اسلام را؟گفتم هم تورا هم اسلام را. شهید جواد حاج ابوالقاسم صراف گفت که اگر اسلام را دوستداری اجازه بده تا من بروم جبهه اگر هم دوست نداری که هیچی.
💐گفتم:نمیتوانم این اجازه را به تو بدهم اگر رفتی و شهید شدی من چیکار کنم؟به من جواب داد:که من اگر عمرم به دنیا باشد میمانم اگرهم نباشد از غیب، تیر میخورم و شهید میشوم؛به شهید جواد حاج ابوالقاسم صراف گفتم:که خودت میدانی اگر مایل هستی که بروی برو،جواد به من گفت:که رضایت شما برای من مهم است.
🥀#فرمانده_گردان_شهادت_لشکر۲۷
#شهید_سردار_جواد_حاج ابوالقاسم صراف
#سـالروز_شهـادت🕊
🔸۲۴دی۱۳۶۵باهمہ روزهاےدیگر فرق داشت.فرمانده دلهای بچه ها،کہ همیشہ تبسم بر لب داشت وباآنها شوخی میکرد اینک حنابستہ وآمادہ ضیافتےعاشقانہ بود،ازنگاهش شکوه پرواز میبارید.
💐سفر،سفرِ شناسایےبود وهمہ بچه ها فهمیده بودند که سرداربه استقبال شهادت میرود،سه راهےشهادت،مقصد فرمانده ونیروهایش بود.
🌴به سه راه رسیدند،سرداردائم ذکر میگفت ودعامیخواند.ازسه راه شهادت بدون هیچ خطرےرد شدند،داخل خاک دشمن بودند کہ سفیر مرگ،زوزه کشان در کنارشان فرودآمد خمپاره درکنار پای فرمانده برزمین نشست،خروش خمپاره همه را پرت کرد ودودغلیظےهمه جا را فراگرفت.
🎋فرمانده سینه اش مالامال ازخون شده بود،درحال ذکرگفتن بود واشاره کرد:«مراروبه قبله کنید»یاران اطاعت کردند،زمانےنگذشت رزمنده ای فرمانده را بردوش گرفت تاهر گطور شده بہ عقب برگرداند گولے درمیان راه فرمانده یا زهرایےگفت وبه اوج آسمانها رفت و در جوار لاهوت آرام گرفت.
🌹شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۲۴
💐محل شهادت:شلمچه
🎋عملیات:ڪربلای پنج
🥀#سردارشهید_محمدعلی_ملک_شاهکویی
#فرمانده_گردان_حمزه_سیدالشهدا
#لشکرویژه۲۵کربلا
#سالروز_شهادت🕊
💐سفر،سفرِ شناسایےبود وهمہ بچه ها فهمیده بودند که سرداربه استقبال شهادت میرود،سه راهےشهادت،مقصد فرمانده ونیروهایش بود.
🌴به سه راه رسیدند،سرداردائم ذکر میگفت ودعامیخواند.ازسه راه شهادت بدون هیچ خطرےرد شدند،داخل خاک دشمن بودند کہ سفیر مرگ،زوزه کشان در کنارشان فرودآمد خمپاره درکنار پای فرمانده برزمین نشست،خروش خمپاره همه را پرت کرد ودودغلیظےهمه جا را فراگرفت.
🎋فرمانده سینه اش مالامال ازخون شده بود،درحال ذکرگفتن بود واشاره کرد:«مراروبه قبله کنید»یاران اطاعت کردند،زمانےنگذشت رزمنده ای فرمانده را بردوش گرفت تاهر گطور شده بہ عقب برگرداند گولے درمیان راه فرمانده یا زهرایےگفت وبه اوج آسمانها رفت و در جوار لاهوت آرام گرفت.
🌹شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۲۴
💐محل شهادت:شلمچه
🎋عملیات:ڪربلای پنج
🥀#سردارشهید_محمدعلی_ملک_شاهکویی
#فرمانده_گردان_حمزه_سیدالشهدا
#لشکرویژه۲۵کربلا
#سالروز_شهادت🕊
🔶 "در محضــر شهــید "...
💐سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نقل می کند:ایده سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی این بود که ما باید نیروهای مان را مانند چریک تربیت کنیم به طوری که،اگر یک هفته توی بیابان گیر کردند و اسیر شدند ازگرسنگی یاتشنگی اطلاعات را لو ندهند و مقاومت در مقابل این امر تنها از طریق آموزش های سخت و طاقت فرسا میسر است.هیچ گاه یک ذره خستگی در وجود وی نمی شد احساس کرد وقتی چشمش به انسان می افتاد محال بود با اخم و بدخلقی نگاه کند. یک لبخند نیم رخ کوتاهی همیشه روی لبش نقش می بست.
🌹🕊مـردی ڪہ سرش
هوای پـرواز گرفت
سردار بہ جبهه رفت و
" بی سر " برگشـت ...🕊🌹
🌷🕊قبل از شهادتـش
بارها به من گفته بود :
من ڪہ شهیـد شدم ،
مرا باید از روی پا بشناسید
من دوست دارم مثلِ
امام حسین (؏) شهیـد شوم .🕊🌷
✍ به نقل از:همسر شهید
🥀#سردار_بی_سـر
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
#فرمانده_تیپ_امام_حسین
#لشڪر۴۱ثـارالله_ڪرمان
#شهادت_ڪربلای۵_شلمچه
#سالــروز_شهــادت 🕊
💐سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نقل می کند:ایده سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی این بود که ما باید نیروهای مان را مانند چریک تربیت کنیم به طوری که،اگر یک هفته توی بیابان گیر کردند و اسیر شدند ازگرسنگی یاتشنگی اطلاعات را لو ندهند و مقاومت در مقابل این امر تنها از طریق آموزش های سخت و طاقت فرسا میسر است.هیچ گاه یک ذره خستگی در وجود وی نمی شد احساس کرد وقتی چشمش به انسان می افتاد محال بود با اخم و بدخلقی نگاه کند. یک لبخند نیم رخ کوتاهی همیشه روی لبش نقش می بست.
🌹🕊مـردی ڪہ سرش
هوای پـرواز گرفت
سردار بہ جبهه رفت و
" بی سر " برگشـت ...🕊🌹
🌷🕊قبل از شهادتـش
بارها به من گفته بود :
من ڪہ شهیـد شدم ،
مرا باید از روی پا بشناسید
من دوست دارم مثلِ
امام حسین (؏) شهیـد شوم .🕊🌷
✍ به نقل از:همسر شهید
🥀#سردار_بی_سـر
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
#فرمانده_تیپ_امام_حسین
#لشڪر۴۱ثـارالله_ڪرمان
#شهادت_ڪربلای۵_شلمچه
#سالــروز_شهــادت 🕊
💐#پایهگذار_حشدالشعبی_عراق
🌾هنگامی که فرماندهی«تیپ ۹ بدر»را پذیرفت،گردان«احرار»راازمیان اسیران عراقی تشکیل دادآنهابه رغم آنڪہ اسیر بودند،باعلاقه واشتیاق دراین گردان با ارتشی که خودشان سالها درآن ارتش بودند،میجنگیدندوبسیارےازآنها هم به شهادت رسیدند وحالا بسیارےاز تربیت شدگان شهید دقایقی امروز به یاد او سازمان بدر را که در عراق با داعش می جنگد پایهگذارےکرده اند.
💠یکےازمجاهدین عراقی می گفت: در یک زمستان سرد،باشهیددقایقی در چادرے بودم.اومتوجه شدیکی از مجاهدان درخواب ازسرما می لرزد.با اینکه هواسرد بود وخود اونیز به پتو نیاز داشت،پتوےخود راروےآن مجاهد انداخت.سپس گفت:مجاهدین عراقی ودیعه هاےامام دردست من هستند ومن باید از آنها نگهدارےکنم.
💐الان خانه هرمجاهد عراقی که بروی، سه عکس میبینی:امام خمینی،شهیدصدر وشهیداسماعیل دقایقی...
🌴درواقع او راباید مبدع فرهنگ بسیجی درمیان عراقی ها نامید. همان چیزےڪہ به عنوان حشد الشعبی درمیان عراقی ها نام گرفته است.
🌹#شهید_سردار_اسماعیل_دقایقی
#شهادت_کربلای۵_شلمچه
#فرمانده_تیپ۹بدر
#سالروز_شهادت 🕊
🌾هنگامی که فرماندهی«تیپ ۹ بدر»را پذیرفت،گردان«احرار»راازمیان اسیران عراقی تشکیل دادآنهابه رغم آنڪہ اسیر بودند،باعلاقه واشتیاق دراین گردان با ارتشی که خودشان سالها درآن ارتش بودند،میجنگیدندوبسیارےازآنها هم به شهادت رسیدند وحالا بسیارےاز تربیت شدگان شهید دقایقی امروز به یاد او سازمان بدر را که در عراق با داعش می جنگد پایهگذارےکرده اند.
💠یکےازمجاهدین عراقی می گفت: در یک زمستان سرد،باشهیددقایقی در چادرے بودم.اومتوجه شدیکی از مجاهدان درخواب ازسرما می لرزد.با اینکه هواسرد بود وخود اونیز به پتو نیاز داشت،پتوےخود راروےآن مجاهد انداخت.سپس گفت:مجاهدین عراقی ودیعه هاےامام دردست من هستند ومن باید از آنها نگهدارےکنم.
💐الان خانه هرمجاهد عراقی که بروی، سه عکس میبینی:امام خمینی،شهیدصدر وشهیداسماعیل دقایقی...
🌴درواقع او راباید مبدع فرهنگ بسیجی درمیان عراقی ها نامید. همان چیزےڪہ به عنوان حشد الشعبی درمیان عراقی ها نام گرفته است.
🌹#شهید_سردار_اسماعیل_دقایقی
#شهادت_کربلای۵_شلمچه
#فرمانده_تیپ۹بدر
#سالروز_شهادت 🕊
🔶 " در محضـــر شهــید "...
💐روزی از جهاد مغنیه پرسیدم که تا کنون چند مرتبه رهبر معظم انقلاب را دیده ای؟وی پاسخ داد:«شاید پنج یا شش مرتبه»از او پرسیدم قبل از شهادت پدرت یا پس از شهادت ایشان؟وی گفت: «اولین دیدار قبل از شهادت پدر بود،من و دوستان وارد اتاق آقا شدیم،فردی مرا به ایشان معرفی کرد و آقا فرمودند:« مراقب پدرت باش خیلی برای من عزیز است».
🌷دفعه بعد که پس از شهادت پدرم به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتم ایشان با لحن شوخی به من فرمودند:»مگر به تو نگفته بودم مراقب پدرت باش؟ ».این نشان از اهمیت این پدر و پسر می دهد که در آن طرف مرز ها بار ولایت را بر دوش می کشند.
✍راوی:سید کمیل باقر زاده
🌹ای شهـدا ؛
از چشمانـتان ،
از امتداد نگاه روشنتان ،
میتوان یافت ، مسیر "شهادت " را🕊
🥀#فرمانده_جوان_حزبالله
#شهـید_مدافع_حـرم
#جهـاد_عماد_مغنیه
#سالروز_شهـادت🕊
💐روزی از جهاد مغنیه پرسیدم که تا کنون چند مرتبه رهبر معظم انقلاب را دیده ای؟وی پاسخ داد:«شاید پنج یا شش مرتبه»از او پرسیدم قبل از شهادت پدرت یا پس از شهادت ایشان؟وی گفت: «اولین دیدار قبل از شهادت پدر بود،من و دوستان وارد اتاق آقا شدیم،فردی مرا به ایشان معرفی کرد و آقا فرمودند:« مراقب پدرت باش خیلی برای من عزیز است».
🌷دفعه بعد که پس از شهادت پدرم به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتم ایشان با لحن شوخی به من فرمودند:»مگر به تو نگفته بودم مراقب پدرت باش؟ ».این نشان از اهمیت این پدر و پسر می دهد که در آن طرف مرز ها بار ولایت را بر دوش می کشند.
✍راوی:سید کمیل باقر زاده
🌹ای شهـدا ؛
از چشمانـتان ،
از امتداد نگاه روشنتان ،
میتوان یافت ، مسیر "شهادت " را🕊
🥀#فرمانده_جوان_حزبالله
#شهـید_مدافع_حـرم
#جهـاد_عماد_مغنیه
#سالروز_شهـادت🕊
💐#عملیات_ڪربلای_پنـج
#محراب_را_به_معراج_برد🕊
✍در ۱۵ مرداد ۱۳۴۰ درخانوادهای مذهبی در مشهد به دنیا آمد.دوران ابتدایی و راهنمایی خود را در مدرسه حاج تقی و دوره ی متوسطه را در دبیرستان کاشانی گذراند.به ورزش علاقمند بود،ودر رشتهی کشتی موفقیتهای خوبی کسب کرد. با شروع انقلاب،به عضویت بسیج درآمد و جزو فعال ترین جوانان محله بود.
🌴بعد از آشنایی با شهید کاوه زندگی او تغییر کرد.شهید کاوه پس از شناخت تواناییهای محراب،او را به فرماندهی عملیات لشکر ویژه شهدا انتخاب ڪرد. و آن دو همراه با هم در عملیاتها شرکت میکردند.چند بار مجروح شد.پس از تاسیس یگان دریایی لشکر ویژهی شهدا در عملیات ڪربلای پنـج شرکت ڪرد. با اینکه به شدت شیمیایی شده بود اما مقاومت ڪرد.سرانجام در ۳۰ دیماه۱۳۶۵ در نزدیکی شهرک دو عیجی عراق بر اثر اصابت راکتهای هواپیما دشمن بدن مطهرش تکه تکه شد و به جمع دوستان شهیدش پیوست.
🥀#شهید_علیاصغر_حسینی_محراب
#فرمانده_تیپ۸۸_انصارالرضـا
#لشڪر_ویژه_شهـدا
#سالروز_شهادت🕊
#محراب_را_به_معراج_برد🕊
✍در ۱۵ مرداد ۱۳۴۰ درخانوادهای مذهبی در مشهد به دنیا آمد.دوران ابتدایی و راهنمایی خود را در مدرسه حاج تقی و دوره ی متوسطه را در دبیرستان کاشانی گذراند.به ورزش علاقمند بود،ودر رشتهی کشتی موفقیتهای خوبی کسب کرد. با شروع انقلاب،به عضویت بسیج درآمد و جزو فعال ترین جوانان محله بود.
🌴بعد از آشنایی با شهید کاوه زندگی او تغییر کرد.شهید کاوه پس از شناخت تواناییهای محراب،او را به فرماندهی عملیات لشکر ویژه شهدا انتخاب ڪرد. و آن دو همراه با هم در عملیاتها شرکت میکردند.چند بار مجروح شد.پس از تاسیس یگان دریایی لشکر ویژهی شهدا در عملیات ڪربلای پنـج شرکت ڪرد. با اینکه به شدت شیمیایی شده بود اما مقاومت ڪرد.سرانجام در ۳۰ دیماه۱۳۶۵ در نزدیکی شهرک دو عیجی عراق بر اثر اصابت راکتهای هواپیما دشمن بدن مطهرش تکه تکه شد و به جمع دوستان شهیدش پیوست.
🥀#شهید_علیاصغر_حسینی_محراب
#فرمانده_تیپ۸۸_انصارالرضـا
#لشڪر_ویژه_شهـدا
#سالروز_شهادت🕊
📨#خاطرات_شهدا
💐غلامرضا در سال ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ در شهر کرمان متولد شد و پسر بزرگ خانواده بود.برادرم از۱۴سالگی به هیئت میرفت. نوجوانی و جوانی اش در هیئتها گذشت. مخصوصاً دهه فاطمیه در ایام شهادت حضرت زهرا(س)ارادت خالصانه اش را به بیبی نشان میداد.از کودکی در بسیج فعالیت میکرد و عاشق امام حسین(ع) بود.اینطور نبود که فقط به هیئت برود و یک سینهزن و عزادار معمولی باشد.
🌷او پایهگذار و عضو هیئت امام علی علیهالسلامِ پانصددستگاه کرمان بود. به اردوی جهادی در روستاهای محروم کرمان هم میرفت و اسم این اردو را به نام شهید فرخ یزدانپناه گذاشته بود.
✍راوی:خواهر شهید
💐ولادت:۶۵/۱۰/۲۱کرمان
🌷شهادت:۹۶/۱۱/۵صالحیه سوریه
🌹#فرمانده_بسیجی_گردان_ضدزره
#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهـید_غلامرضا_لنگریزاده
#سالـروز_شهـادت🕊
💐غلامرضا در سال ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ در شهر کرمان متولد شد و پسر بزرگ خانواده بود.برادرم از۱۴سالگی به هیئت میرفت. نوجوانی و جوانی اش در هیئتها گذشت. مخصوصاً دهه فاطمیه در ایام شهادت حضرت زهرا(س)ارادت خالصانه اش را به بیبی نشان میداد.از کودکی در بسیج فعالیت میکرد و عاشق امام حسین(ع) بود.اینطور نبود که فقط به هیئت برود و یک سینهزن و عزادار معمولی باشد.
🌷او پایهگذار و عضو هیئت امام علی علیهالسلامِ پانصددستگاه کرمان بود. به اردوی جهادی در روستاهای محروم کرمان هم میرفت و اسم این اردو را به نام شهید فرخ یزدانپناه گذاشته بود.
✍راوی:خواهر شهید
💐ولادت:۶۵/۱۰/۲۱کرمان
🌷شهادت:۹۶/۱۱/۵صالحیه سوریه
🌹#فرمانده_بسیجی_گردان_ضدزره
#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهـید_غلامرضا_لنگریزاده
#سالـروز_شهـادت🕊
🔸شهید سپهبد صیاد شیرازی :
🌷« در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاعمقدس خدمت حضرت امام میرسیدم ، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانیاش را بوسید و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی ، یا همان اشلـو معروف »🕊
📚 تپه جاویدی و راز اشلو
🥀#فرمانده_گردان_فجرتیپ۳۳المهدی
#شهید_سردار_مرتضی_جاویدی
#شهادت_عملیات_کربلای۵
#سالـروز_شهــادت🕊
🌷« در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاعمقدس خدمت حضرت امام میرسیدم ، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانیاش را بوسید و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی ، یا همان اشلـو معروف »🕊
📚 تپه جاویدی و راز اشلو
🥀#فرمانده_گردان_فجرتیپ۳۳المهدی
#شهید_سردار_مرتضی_جاویدی
#شهادت_عملیات_کربلای۵
#سالـروز_شهــادت🕊
🔶 "در محضــر شهــید "...
💐دوست شهید می گفت:در آخرين ماموريت شناسايی كه با مجید همراه بوديم،طبق معمول با قرآنی كه در ماشين هميشه به همراه خودداشت،سوره والفجر را حفظ ميكرد و از من ميخواست كه از او امتحان كنم كه آيا سوره را درست حفظ كرده است يا نه.آنگاه پيوسته زيرلب زمزمه مي كرد:"يا ايتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضيه مرضيه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی."
🌷چند لحظه بعد در ديدگاهي كه از آن به مواضع دشمن نگاه می،كرد،با نثار دو پايش جاودانه شد.آخرين سخنش بعد از شهادتين فرياد يا حسين بود.
🥀از سجاياي اخلاقی مجيد يادآوري خاطرات همرزمان شهيد خود بود.او در دفترچه خود اسامی ۳۹ نفر از شهدايی را كه ميشناخت به ترتيب شهادت يادداشت كرده و هميشه بدانها می نگريست و می گفت:ما در قبال خون شهيدان مسئول هستيم.خداوند او را چهلمين نفر آن ليست مقدس قرار داد.
🌹#شهید_سردار_مجید_بقایی
#فرمانده_قرارگاه_کربلا
#شـهادت_فڪه۱۳۶۱
#سالروز_شهــادت🕊
💐دوست شهید می گفت:در آخرين ماموريت شناسايی كه با مجید همراه بوديم،طبق معمول با قرآنی كه در ماشين هميشه به همراه خودداشت،سوره والفجر را حفظ ميكرد و از من ميخواست كه از او امتحان كنم كه آيا سوره را درست حفظ كرده است يا نه.آنگاه پيوسته زيرلب زمزمه مي كرد:"يا ايتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضيه مرضيه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی."
🌷چند لحظه بعد در ديدگاهي كه از آن به مواضع دشمن نگاه می،كرد،با نثار دو پايش جاودانه شد.آخرين سخنش بعد از شهادتين فرياد يا حسين بود.
🥀از سجاياي اخلاقی مجيد يادآوري خاطرات همرزمان شهيد خود بود.او در دفترچه خود اسامی ۳۹ نفر از شهدايی را كه ميشناخت به ترتيب شهادت يادداشت كرده و هميشه بدانها می نگريست و می گفت:ما در قبال خون شهيدان مسئول هستيم.خداوند او را چهلمين نفر آن ليست مقدس قرار داد.
🌹#شهید_سردار_مجید_بقایی
#فرمانده_قرارگاه_کربلا
#شـهادت_فڪه۱۳۶۱
#سالروز_شهــادت🕊
🥀🕊#روایت_شهادت
📆روز ۳ بهمن ماه بود
💮علی ازاستراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت،وگفت:«تو به من قول دادی،توده روزدیگر فرصت داری،به قولی که به من دادےعمل کنی وگرنه میروم ودیگه پشت سرم رانگاه نمیکنم»
🌾پاےمصنوعیاش شکسته بود،باخنده کمی لیلی رفت وبه ماگفت:«این پاروی مین رفتن داره»
🌴بالاخره یومالله۲۲بهمن ماه ازراه رسید علی به میدان مین رفت،وحدود۶۲الی ۶۳مین راپیدا کرد.من نیزکنارش بودم.
💐به آخرین مین که رسیدیم،کسے
مراصدازد.حدود۷متر ازعلی دور شدم،ناگهان صداےانفجارےمهیب دردشت پیچید،به طرف محمودوند دویدم،او باپیکرے خونین روے زمین افتاده بودم باورم نمیشد اماخداهیچگاه خلف وعده نمیکند.😭
🌷حسین شریفینیاباشنیدن خبرشهادت اوبه سراغ مهرمتبرک حاجی رفت،بهترین یادگارےازعلی مهرےکه خاک پیکر۱۰۰ شهید راباخود به همراه داشت،حالاهر بار که سر برسجده میگذارد،عطرحضور اورا میان سجاده اش احساس میکند.
✍راوی:همرزم شهید
🌹#شهید_علی_محمودوند
#فرمانده_گروه_تفحص
#لشکر۲۷محمدرسولاللهﷺ
#منطقه_عملیاتی_والفجر_مقدماتی
#شهادت۲۲بهمن۱۳۷۹_فڪه
#سالروز_شهادت🕊
📆روز ۳ بهمن ماه بود
💮علی ازاستراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت،وگفت:«تو به من قول دادی،توده روزدیگر فرصت داری،به قولی که به من دادےعمل کنی وگرنه میروم ودیگه پشت سرم رانگاه نمیکنم»
🌾پاےمصنوعیاش شکسته بود،باخنده کمی لیلی رفت وبه ماگفت:«این پاروی مین رفتن داره»
🌴بالاخره یومالله۲۲بهمن ماه ازراه رسید علی به میدان مین رفت،وحدود۶۲الی ۶۳مین راپیدا کرد.من نیزکنارش بودم.
💐به آخرین مین که رسیدیم،کسے
مراصدازد.حدود۷متر ازعلی دور شدم،ناگهان صداےانفجارےمهیب دردشت پیچید،به طرف محمودوند دویدم،او باپیکرے خونین روے زمین افتاده بودم باورم نمیشد اماخداهیچگاه خلف وعده نمیکند.😭
🌷حسین شریفینیاباشنیدن خبرشهادت اوبه سراغ مهرمتبرک حاجی رفت،بهترین یادگارےازعلی مهرےکه خاک پیکر۱۰۰ شهید راباخود به همراه داشت،حالاهر بار که سر برسجده میگذارد،عطرحضور اورا میان سجاده اش احساس میکند.
✍راوی:همرزم شهید
🌹#شهید_علی_محمودوند
#فرمانده_گروه_تفحص
#لشکر۲۷محمدرسولاللهﷺ
#منطقه_عملیاتی_والفجر_مقدماتی
#شهادت۲۲بهمن۱۳۷۹_فڪه
#سالروز_شهادت🕊