📖#ڪلام_شهـید :
🌷خدایا . . .
ما در قبال شهـادت
بهـشت هـم از تو نمی خواهیم
ما می خواهـیم ؛
بہ تڪلیف مان عمل ڪنیم🕊
🥀#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهـید_مهـدی_زینالدین
#سـالروز_شهـادت🕊
🆔 @abohanane
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🌷خدایا . . .
ما در قبال شهـادت
بهـشت هـم از تو نمی خواهیم
ما می خواهـیم ؛
بہ تڪلیف مان عمل ڪنیم🕊
🥀#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهـید_مهـدی_زینالدین
#سـالروز_شهـادت🕊
🆔 @abohanane
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
💢🌙 #روزه_قضا
🌷چند روز قبل از شهـ🌹ـادتش،از سردشت مےرفتیم باختران بین حرف هایش گفت:«بچه ها!من دویست روز روزه بدهڪارم»تعجب ڪردیم!!!
💠گفت:«شش ساله هیچ جا ده روز نموندم کہ قصد روزه ڪنم.»
🌴وقتے خبر رسید شهـ🌷ـید شده،توے حسینیه انگار زلزلہ شد.ڪسےنمےتوانست جلوے بچہ ها را بگیرد توے سر و سینہ شان مےزدند.چند نفر بےحال شدند و روے دست بردندشان آخر مراسم عزاداری،آقای صادقے گفت:«شهـ🕊ـید،بہ من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه ی قضا داره ڪے حاضره براش این روزه ها رو بگیره؟»
🍃همہ بلند شدند نفرے یک روز هم روزه مےگرفتند،مےشد ده هزار روز...
📚 یادگاران،جلد ده،ص ۹۴
🌷شهادت ...
پایان نیست
آغـــــاز است
تولـ🎂ــدی دیگر است
در جهانی فراتر از آنڪه
عقل زمینی بہ ساحت قدس آن راه یابد
🌷#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهـید_مهـدی_زینالدین🕊
🌻🎀#سـالروز_ولادت💖🍰
🌷چند روز قبل از شهـ🌹ـادتش،از سردشت مےرفتیم باختران بین حرف هایش گفت:«بچه ها!من دویست روز روزه بدهڪارم»تعجب ڪردیم!!!
💠گفت:«شش ساله هیچ جا ده روز نموندم کہ قصد روزه ڪنم.»
🌴وقتے خبر رسید شهـ🌷ـید شده،توے حسینیه انگار زلزلہ شد.ڪسےنمےتوانست جلوے بچہ ها را بگیرد توے سر و سینہ شان مےزدند.چند نفر بےحال شدند و روے دست بردندشان آخر مراسم عزاداری،آقای صادقے گفت:«شهـ🕊ـید،بہ من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه ی قضا داره ڪے حاضره براش این روزه ها رو بگیره؟»
🍃همہ بلند شدند نفرے یک روز هم روزه مےگرفتند،مےشد ده هزار روز...
📚 یادگاران،جلد ده،ص ۹۴
🌷شهادت ...
پایان نیست
آغـــــاز است
تولـ🎂ــدی دیگر است
در جهانی فراتر از آنڪه
عقل زمینی بہ ساحت قدس آن راه یابد
🌷#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهـید_مهـدی_زینالدین🕊
🌻🎀#سـالروز_ولادت💖🍰
✏️#خاطرات_شهدا📜
🕋در صحن خانه خدا،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده بود و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کرد.ازش می پرسند"آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"از بچگی یادش داده بودم،نمازهایش📿 را اول وقت بخواند،ولی خودم هم باورم نمی شد این طور با روحش آمیخته شود.
💐فرمانده لشکر که شده بود،همین عادتش به بقیه رزمنده ها منتقل شد.به فرماندهشان که نگاه میکردند و میدیدند نزدیک اذان،هرکاری داشته باشد رها می کند و وضو میگیرد،آن ها هم الگو می گرفتند.بعد از شهادتش چهار نفر در چهار شهر مختلف،خواب دیده بودند که در صحن خانه خدا🕋،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کند. ازش می پرسند" آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"و مهدی می گوید:"این برای همون نماز های اول وقتیه که تو دنیا خوندم."
✍به نقل از:مادر شهید
🌹#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهید_مهدی_زینالدین
#سـالروز_شهـادت🕊
🕋در صحن خانه خدا،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده بود و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کرد.ازش می پرسند"آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"از بچگی یادش داده بودم،نمازهایش📿 را اول وقت بخواند،ولی خودم هم باورم نمی شد این طور با روحش آمیخته شود.
💐فرمانده لشکر که شده بود،همین عادتش به بقیه رزمنده ها منتقل شد.به فرماندهشان که نگاه میکردند و میدیدند نزدیک اذان،هرکاری داشته باشد رها می کند و وضو میگیرد،آن ها هم الگو می گرفتند.بعد از شهادتش چهار نفر در چهار شهر مختلف،خواب دیده بودند که در صحن خانه خدا🕋،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کند. ازش می پرسند" آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"و مهدی می گوید:"این برای همون نماز های اول وقتیه که تو دنیا خوندم."
✍به نقل از:مادر شهید
🌹#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهید_مهدی_زینالدین
#سـالروز_شهـادت🕊